رشته تاریخ همواره به عنوان یکی از ستون های علوم انسانی مطرح بوده است. دانشی که نه تنها نمی توان منکر اهمیت و ارزش آن شد بلکه می توان آن را شریف ترین، اصیل ترین و با ارزش ترین دانش ها دانست اما متاسفانه امروزه این دانش در جامعه ما جایگاه شایسته ای ندارد. یکی از مهمترین مشکلاتی که دانش تاریخ با آن دست و پنجه نرم می کند وضعیت رشته تاریخ به عنوان رشته ای تحصیلی در دانشگاه است. هدف از نگارش این مطلب نیز ذکر و بررسی تمامی این مشکلات که شمردنشان خود مثنوی هزار منی می طلبد نیست، بلکه اشاره ای است به معضلی که به نظر نگارنده این سطور «ام المصائب رشته تاریخ» و باعث به وجود آمدن بسیاری از مشکلات برای «اهل تاریخ» گشته است.
به نظر بنده مهمترین مشکل رشته تاریخ در دانشگاه های ایران مساله «ظرفیت بالای پذیرش دانشجو» است. مساله ای که ریشه اصلی بسیاری از معضلات پیش روی دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته تاریخ می باشد. تا پیش از روی کار آمدن دولت نهم این مساله چندان حاد به نظر نمی رسید چرا که ظرفیت پذیرش دانشجوی تاریخ در دانشگاه های مختلف عقلانی به نظر می رسید لکن پس از روی کار آمدن دولت نهم و پس از آن دولت دهم ظرفیت پذیرش دانشجویان تاریخ-همچون سایر رشته های دانشگاهی- روندی رو به رشد به خود گرفت به نحوی که کلاس های کارشناسی در دوره روزانه از حدود ۲۰ نفر به حدود۴۰ نفر، کلاس های کارشناسی ارشد از حدود۳-۴نفر به حدود۷-۸ نفر و کلاس های دکتری از ۱-۲ نفر به ۲-۳ نفر افزایش یافت. تقریبا همین مقدار دانشجو نیز در مقطع شبانه پذیرفته شدند. دانشجویانی که با شرط معدل برتر کلاس و بدون کنکور به مقطع کارشناسی ارشد وارد می شوند، دانشجویان دارای سهمیه های شاهد، ایثارگر، خانواده هیات علمی و..، دانشجویان دانشگاه های آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی را نیز باید به این آمار اضافه کرد.
البته این مساله مختص رشته تاریخ نیست و بیشتر رشته های علوم انسانی با چنین معضلی روبرو هستند. اگرچه که این معضل برجای مانده از دولت های نهم و دهم بود لکن دولت یازدهم نیز نه تنها در جهت اصلاح وضع موجود همت نگماشت بلکه شیب افزایش ظرفیت ها را نیز تندتر کرد. نتیجه این سیاست اشتباه پذیرفته شدن دانشجویانی با رتبه های دو و سه رقمی در دانشگاه هایی همچون دانشگاه تهران شد. دانشجویانی که تنها با خواندن کتاب های مجموعه نمونه سوالات کنکور و خلاصه مباحث و یا با اتکا به ضریب بالای تست های زبان انگلیسی یا عربی و «بدون کمترین دانشی» دانشجوی کارشناسی ارشد می شوند و سر همان کلاسی می نشینند که رتبه های تک رقمی کنکور می نشینند. و این مصیبت بار است چرا که تجربه ثابت کرده است که این دسته از آنجا که از «دانش لازم» برخوردار نیستند، نه تنها موفق به راه یافتن به مقطع دکتری نمی شوند بلکه در همان مقطع کارشناسی ارشد هم از ارائه پژوهش ها و پایان نامه های قابل اعتنا عاجز می باشند.
برای ذکر نمونه ای می توان به دانشگاه تهران اشاره کرد. گروه تاریخ این دانشگاه که در سال تحصیلی ۹۴-۹۵ تنها در مجموع گرایش های کارشناسی ارشد۳۰دانشجوی روزانه و ۲۴ دانشجوی شبانه پذیرفته بود در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ تنها در مجموع گرایش های کارشناسی ارشد ۴۸ دانشجوی روزانه و ۳۰ دانشجوی شبانه را پذیرفته است. این آمار تنها مختص به دانشگاه تهران می باشد و دانشگاه هایی همچون شهید بهشتی، تربیت مدرس، خوارزمی، اصفهان، تبریز، فردوسی مشهد، باهنر کرمان، اردبیل و... نیز کم و بیش وضعیت مشابهی دارند.
با این تفاسیر اگر تعداد دانشگاه هایی که در مقاطع تحصیلی مختلف اقدام به پذیرش دانشجو در رشته تاریخ می نمایند را (با احتساب دانشگاه های پیام نور، غیر انتفاعی و آزاد) در کمترین حالت ممکن ۳۰ دانشگاه بدانیم هر ساله حداقل ۹۰۰ نفر با مدرک کارشناسی، ۱۵۰نفر کارشناسی ارشد و ۲۰ نفر با مدرک دکتری تنها در دوره های روزانه از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند. این آمار با اضافه کردن دانشجویان مقطع شبانه تقریبا به دوبرابر افزایش می یابد.
ناگفته پیداست که افزایش تعداد دانشجویان در کلاس با کاهش کیفیت همراه است. هر چه تعداد دانشجویان بیشتر باشد، استاد وقت کمتری برای اختصاص دادن به دانشجو ها، پاسخ به پرسش هایی که سر کلاس مطرح می شوند، طرح مباحث بیشتر و عمیقتر، تصحیح برگه های امتحانی و راهنمایی و مشاوره پایان نامه های کارشناسی ارشد و رساله های دکتری خواهد داشت. در شرایطی که دستگاه های اجرایی و سازمان های متولی علم و فرهنگ کوچکترین منزلتی برای«اهل تاریخ» قائل نیستند وجود این تعداد عظیم فارغ التحصیلان رشته تاریخ باعث روبرو شدن ایشان با معضلی بزرگ به نام «بیکاری» می شود. معضلی که در بهترین حالت منجر به مشغول شدن تحصیلکرده های تاریخ در شغل هایی بدون کمترین ارتباط با تخصصشان می شود. از طرفی نگارنده به عینه شاهد بوده است که اکثر پذیرفته شدگان این رشته-حتی در دانشگاه هایی همچون تهران، شهید بهشتی و اصفهان- «جاماندگان از رشته های پر مشتری» همچون حقوق، مدیریت، و روانشناسی هستند که نه تنها دانش تاریخ را قدمی جلو نمی برند بلکه با اشغال کردن جای افراد دیگری که واقعا به تاریخ علاقه مند و در آن مستعد هستند ولی به خاطر سیاست های اشتباهی همچون «بومی گزینی» در دانشگاه ها از قبول شدن باز می مانند می شوند.
نگارنده عمیقا آرزومند است که بزرگان، دلسوزان و دست اندرکارن تاریخ فکری به حال این معضل نمایند.
امالمصائب رشته تاریخ!
ظرفیت بالای پذیرش دانشجو
چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ