بازخوانی فتح تهران بدست مشروطه‌خواهان

به روایت ناظم الاسلام کرمانی

سید مهدی میری، پژوهشگر تاریخ معاصر
روز سه شنبه ۲۴ جمادی الاخره ۱۳۲۷- امروز به مبارکی و میمنت و اقبال که موافق است با ۱۳ ژوئیه ماه فرنگی ۱۹۰۹ میلادی و مطابق است با ۲۵ تیر ماه جلالی و ۲۹ بهمن ماه قدیم و ۲۲ سرطان طرف صبح یک دفعه صدای چند تیر تفنگ مسموع گردید و چون شب گذشته از طرف برادران اخبار حرکت مجاهدین و ورود اردوی ملی را شنیده بودم از این صدای تفنگ یقین کردم که حضرات وارد شدند...

پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۵
روز سه شنبه ۲۴ جمادی الاخره ۱۳۲۷- امروز به مبارکی و میمنت و اقبال که موافق است با ۱۳ ژوئیه ماه فرنگی ۱۹۰۹ میلادی و مطابق است با ۲۵ تیر ماه جلالی و ۲۹ بهمن ماه قدیم و ۲۲ سرطان طرف صبح یک دفعه صدای چند تیر تفنگ مسموع گردید و چون شب گذشته از طرف برادران اخبار حرکت مجاهدین و ورود اردوی ملی را شنیده بودم از این صدای تفنگ یقین کردم که حضرات وارد شدند.
عده ای از مجاهدین از دروازه بهجت آباد و جمعی هم از دروازه دولت وارد شدند. مجاهدین با عده بسیاری از جوانان محله بازار پای منار حرکت نمودند و تفنگ های سربازها را در قراولخانه ها گرفته به فاصله دو ساعت مجلس و مدرسه سپهسالار را متصرف شدند و محله پای منار و محله سرچشمه و محله شاه آباد را به تصرف خود در آوردند. بازار پای منار را فورا باز کرده و صدای زنده باد مشروطه از مردم بلند، مشروطه خواهان پارچه قرمزی در دست و بازوی خویش بسته، با مجاهدین هم آواز شدند.
نزدیک ظهر تلگرافخانه و تلفون خانه به تصرف ملت درآمد. از مستبدین شهری فقط هشت نه نفر سرباز سیلاخوری و چند نفر دیگر که طرف شده بودند هدف گلوله شده و به جهنم واصل شدند.
عجب است که امروز بر خلاف سال گذشته که مجلس را به توپ بستند، مردم در یک بهجت و سرور و فرح و خوشحالی واقعند. و نیز بر خلاف سال قبل با ورود این اشخاص مختلف و مهمانان غریب در شهر یک امنیت و آرامی است. در سال گذشته که مجلس را به توپ بستند مردم در ترس و خوف به خانه های خود خزیدند، لکن امروز مردم در کوچه و بازار به یکدیگر می رسند و یکدیگر را تبریک و تهنیت می گویند. احدی از مجاهدین و طالبان حقوق یک قدم برخلاف انسانیت برنداشته و با مردم به نهایت مهربانی سلوک و رفتار می نمایند.
از بیرون خبر رسید که مجاهدین تا گذر معیر را گرفته و بیرق مشروطه را افراشته اند. صدای تفنگ و بمب هم مسموع می شود گویا در ارگ و قزاقخانه باشد که مجاهدین و بختیاری ها مشغول می باشند.
از سلطنت آباد امروز اطلاعی نداریم گویا حضرات بختیاری اطراف آنجا را گرفته اند تا خبر چه برسد.
امروز اعیان و اشراف مشروطه خواهان از ظهر بنای دیدن را گذاردند از سپهدار (محمدولی خان تنکابنی) و تبریک و تهنیت گفتند او را. از طرف بعضی سفرا هم تبریک گفته شد.
سپدار ابتدا در مدرسه سپهسالار و مجلس ورود نمود، ظهر را رفت در انجمن مظفری. خانه صنیع حضرت را غارت کرده، تفنگ زیادی از آنجا بیرون آوردند. در خانه هژیرالسلطنه کدخدای سنگلج هم ریخته تفنگ و فشنگ زیادی بردند. خانه حاج باقر صراف و خانه اعتماد قاجار رئیس قورخانه را هم غارت کردند.
عده ای هم مأمور شدند برای گرفتاری شیخ فضل الله که خانه او مجمع اشرار و الواط می باشد.
صدای زنده باد مشروطه، پاینده باد قانون محمدی از عموم مردم بلند است.
از قرار مسموع سه نفر از سیلاخوری ها را گرفتار کرده و بردند نزد پسر سپهدار، پانزده تومان به اشخاصی که آنها را بردند انعام داده و آن سه نفر را به دار کشیدند.
و نیز مسموع گردید اسب های مجدالدوله (مهدیقلی خان داماد ناصرالدین شاه) را بردند برای مجاهدین و خود مجدالدوله که امیر توپخانه است در شهر نیست و خطر بزرگی دارد.
در سال گذشته پس از خرابی مجلس یعنی در همین ایام، مردم در کوچه و بازار بد می گفتند به مشروطه خواهان و صدای زنده باد استبداد بلند بود. و امروز بر خلاف دیروز از مستبدین بد می گویند و صدای زنده باد مشروطه بلند است.
الآن که متوالیاً صدای تفنگ و توپ و بمب بلند است. نمی دانم در قزاق خانه است یا از خانه شیخ فضل الله، چه هر دو جا را ملت احاطه کرده است. از بیرون شهر هم صدای توپ می رسد دیگر نمی دانم در سلطنت آباد است یا در اردو، چه هر دو جا را احاطه کرده اند، الله اعلم.
مجاهدین از دروازه بهجت آباد وارد شدند. بختیاری ها از دروازه دولت قبل از طلوع آفتاب وارد شدند و در وقت ورود دروازه بسته بود. چون احتمال می رفت که از سلطنت آباد آمده اند لذا مستحفظین دروازه گمان کردند دوست می باشند، وانگهی بودن بختیاری و مجاهدین را در طرف شرق و شمال طهران تصور نمی کردند و گمان بودن آنها را در طرف جنوب و مغرب طهران داشتند و اردوی دولتی در شاه آباد که طرف مغرب طهران باشد بودند. باری مستحفظین پرسیدند که دوستید یا دشمن؟ آنها گفتند ما دوستیم و زنده باد محمدعلی شاه. لذا دروازه را باز کردند، حضرات وارد شده و اسلحه را گرفته، چند نفری فرار کرده می روند بالای بام که سنگر را ضبط کنند، در بین راه آنان را هدف گلوله می نمایند.
لدی الورود بختیاری ها که از دروازه دولت وارد شدند می روند به مجلس و مدرسه سپهسالار، مجاهدین می روند به پارک میرزا علی اصغر خان امین السلطان.
عده ای از سیلاخوری و مامقانی هم قسم شدند که دو کار را به انجام رسانند: اول آنکه بیرق مشروطه خواهان را که در نزدیکی بازار پای منار است بکنند و بیرق دولت را نصب نمایند، دویم آنکه بروند به مجلس سپهدار را بکشند. آن طایفه که مأمور به بازار پای منار بودند همگی کشته شده، یک نفر زنده به جای نماند. آن طایفه که مأمور به مجلس بودند سه چهار نفر کشته شده، مابقی آنها گرفتار شدند. مجاهدین خواستند آنها را به قتل رسانند از طرف سپهدار حکم شد آنها را استنطاق نمایند.
باری محاربات دولتیان در این روزها از همین قبیل است.
امروز در شهر منتشر گردید که محمدعلی شاه رفته است به سفارتخانه روس و از تخت و تاج استعفا داده است. اگرچه هنوز باور نمی کنم ولی از رشادت مجاهدین و شجاعت بختیاری و حرکات ناهنجار درباریان نتیجه همین است که ملت غالب و دولت مغلوب شود.
منبع
تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی
انتخاب و تلخیص
سید مهدی میری
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما