قبل از این رویدادی که خودم شاهدش بودم دوبار چنین داستانی را از زبان دانشجویان دکتری دانشگاه علوم تحقیقات شنیده بودم / چند هفته قبل در یکی از گروههای قدیمی تاریخ در تهران ، دانشجوی دکترایی جلسه دفاع دکتریش را برگذار میکرد / جلسه دفاع از رساله دکتری و سطح نازل رساله ها را همه میدانیم و راهی برای کتمانش نداریم / از قبل کار کردن این دانشجویان ارتقای اساتید گرانقدر از قبل مقالات علمی پژوهشی الزامی برای رسالات، درجه دانشیاری و استاد تمامی می رسند! / دکتر تازه دفاع کرده وقتی از راننده تاکسی شنید باید ۶۰ هزار تومان پرداخت نماید، جناب دکتر رنگ از رخسار پریده ...
قبل از این رویدادی که خودم شاهدش بودم دوبار چنین داستانی را از زبان دانشجویان دکتری دانشگاه علوم تحقیقات شنیده بودم. با خود فکر میکردم عجایب و غرایب دانشگده آزاد کم نیست، لابد این نمونه جدیدش است.
اما حال به چشم خویش میدیدم که استاد دانشگاه دولتی با دانشجوی دکتری دانشگاه دولتی چنین کاری میکند. همانجا بود که خوشحال شدم در دانشگاه بهشتی تحصیل کرده ام و فرصت تلمذ نزد چنین استادانی را نداشته ام.
چند هفته قبل در یکی از گروههای قدیمی تاریخ در تهران ، دانشجوی دکترایی جلسه دفاع دکتریش را برگذار میکرد. ما به اتفاق دوستان دیگر دعوت بودیم. جمعی از فضلا در پشت میز بودند و نقد رساله دکتری را انجام میدادند. جلسه دفاع از رساله دکتری و سطح نازل رساله ها را همه میدانیم و راهی برای کتمانش نداریم. دانشحویان بی انگیزه در وانفسای بخشش کریمانه عنوان دکتر بدون پشتوانه شغلی و اعتبار و شان اجتماعی، طبیعتا نتیجه ای غیر ازین به دنبال ندارد. و البته از قبل کار کردن این دانشجویان ارتقای اساتید گرانقدر از قبل مقالات علمی پژوهشی الزامی برای رسالات، درجه دانشیاری و استاد تمامی در طول ۵ سال دور از انتظار نیست چیزی که برای اساتید پیشکسوت پس از ۲۰ سال و با عرق جبین خود حاصل میشد. ازین ها بگذریم چون فاجعه بدتر از این است.
در پایان جلسه دفاع از رساله دکتری، استاد مشاور اول، دانشجوی مغرور از دریافت عنوان پر طمطراق دکتری را به گوشه ای کشاند و تاکید کردند برای آمدن به این جلسه تاکسی در اختیار گرفته اند و حال شما برای حساب و کتاب راننده تشریف ببرید دم در دانشکده تا بعدا من بیام.
باور کنید این لحظه یک لحظه فاجعه بار بود چون دکتر تازه دفاع کرده وقتی از راننده تاکسی شنید باید ۶۰ هزار تومان پرداخت نماید، و البته ایشان هم ادعای شیرینی هم کردند، جناب دکتر رنگ از رخسار پریده به دلیل اینکه پولی به همراه نداشت به چندین نفر از همراهان رو زد تا بالاخره پول را تهیه کرد.
من خودم دوران دانشجویی بیشتر از ۴ سال در آژانس کار کردم. زنگ زدم به رزروشن آژانس و قیمتو پرسیدم، گفتن بالا هم حساب بکند میشود ۴۰ تومان. به راننده اعتراض کردم گفت جناب استاد قبل از اینجا دو جای دیگه تشریف بردند.
جالب اینجاست که دقیقا دو هفته بعد از این جریان، همین داستان با یک استاد دیگه برای یکی دیگه از دوستان اتفاق افتاد که البته ایشان تمایلی به عمومی کردنش نداشتند.
تفاوت استاد با استاد
یادداشت مهمان
دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ