از دانشگاهی که بود تا دانشگاهی که شد

آسیب شناسی نظام دانشگاهی در حوزۀ اسناد و نسخ خطی ایران

سوده عبدالراجی
گر در ایران قائل به دو نظام آموزشی تکمیلی باشیم: یکی حوزه های علمیه و دینیه؛ در زمینۀ آموزش سنتی و مکتبی بر پایۀ نظام شاگرد و استادی و گذراندن دروس به صورت سنتی در نزد استاد و عالم دینی، و کسب مهارت و تبحر در علوم دینیه و حوزه های وابسته، چون فقه، کلام، منطق، تاریخ اسلام، و...، شاید نخستین ریشه های آموزشی اسناد و نسخ خطی ایران و یا بهتر بگوییم نسخ خطی را باید در حوزه های علمیه جست...

شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۶

آنچه امروز در بحث با یکی از اساتید به ذهنم آمد، بررسی نظام دانشگاهی و آکادمیک در حوزۀ اسناد و نسخ خطی ایران است؛ اگر در ایران قائل به دو نظام آموزشی تکمیلی باشیم: یکی حوزه های علمیه و دینیه؛ در زمینۀ آموزش سنتی و مکتبی بر پایۀ نظام شاگرد و استادی و گذراندن دروس به صورت سنتی در نزد استاد و عالم دینی، و کسب مهارت و تبحر در علوم دینیه و حوزه های وابسته، چون فقه، کلام، منطق، تاریخ اسلام، و...، شاید نخستین ریشه های آموزشی اسناد و نسخ خطی ایران و یا بهتر بگوییم نسخ خطی را باید در حوزه های علمیه جست، آنجا که بر پایۀ نظام درسی حوزه، هر طلبه و طالب علوم دینی باید کتابی را نزد استاد بازخوانی کند، و در این مرحله بیشتر به نسخه خوانی و خوانش نسخ می پردازد، این ابتدایی ترین نوع برخورد با نسخ خطی به صورت آموزشی آن است، در این مرحله طلبه به انتخاب نسخ خطی موضوعی پرداخته و نسخه ای قدیمی و اولیه از حوزۀ مطالعاتی چون احادیث و ... را در نزد استاد می خوانده است، در این مرحله نسخه از منظر مضمونی و محتوایی و موضوعی اهمیت دارد، و ویژگی های کتابشناسی نسخه مورد توجه قرار می گیرد، و از منظر نسخه شناختی بررسی فیزیکی نسخه، شاید نسخه اهمیت زیادی نداشته است، در سنت جدید آموزش اسناد و نسخ خطی شاید باید ریشۀ آن را در آموزش کتابداری و اطلاع رسانی، ادبیات و تصحیح متون، تاریخ و پژوهش های اسنادی و.... جستجو کرد؛ که شاید قدمت آن به ۴۰ سال بیشتر نمی رسد، و اینجاست که اساتید تجربی و تحصیلکردگان سایر رشته های تحصیلی به تدریس در دانشگاه ها می پردازند، شاید در این مرحله است که بحث تجربیات اسنادی، و تجربیات برخورد با اسناد و نسخ خطی پیش میاید، و در اینجاست که سنت تجربه محور و تجربه آموز اسناد و نسخ خطی در دانشگاه ها شروع به کار میکند، آنجا که هیچ معیار و سنجۀ علمی و مشخصی در این حوزه تعریف نشده است، و تنها سند شناسی و نسخه شناسی انتقال تجربه هاست، در این مسیر گروه سومی به خیل کتابداران و کتابنویسان این حوزه اضافه می شوند و آن کسانی نیستند جز کارمندان کتابساز، آنهایی که به دلیل دسترسی نامحدود و فرصت های نابرابر اقدام به کتابسازی و کتاب نویسی میکنند، که این عده هم جز سنت تجربه روزی هستند، شاید آنچه سنت آموزش دانشگاهی اسناد و نسخ خطی پیش از هر چیزی بدان نیازمند است، تعریف حدود و محدودۀ علمی سندشناسی ونسخه شناسی به عنوان علوم مستقل و حوزۀ معرفتی مجزا است، آنچه تا کنون انجام نشده است؛ از ضعف های اساسی سنت دانشگاهی اسناد و نسخ خطی را باید: نظام تجربه محور، عدم تعریف دروس عمومی و اختصاصی مشخص، نظام نمره دهی نامناسب، عدم وجود اساتید متخصص، نظری محور به جای نظر و عملی محور بودن دروس دانشگاهی، دروس نامرتبط، عدم تبیین آکادمی های تخصصی علمی و.... دانست، ضرورت اصلاح و بازسازی و بازآفرینی نظام دانشگاهی در حوزۀ اسناد و نسخ خطی ایران ضرورتی بجاست، که سمان بر آن تاکید دارد.
نظر شما