فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)

نکاتی کوتاه درباب تاریخ پژوهی در ایران امروز

سوده عبدالراجی
هیچ‌یک از این مورخان بزرگ تاریخ ایران، پاسخی که مرا قانع کند که چرا باید تاریخ خواند؟ نداده‌‌اند. شاید به قول خود زرین‌کوب، مورخ هرگز نمی‌تواند بی‌طرف و بی‌غرض باشد و همواره راهی را در پیش می‌گیرد که بدان تمایل دارد.
اما بهانۀ نگارش این سیاهه، «فایدۀ تاریخ» یا «تاریخ‌ آن‌گونه که من شناختم» است،‌به‌نظرم برای پاسخ به این پرسش بنیادین رشتۀ تاریخ که فایدۀ تاریخ چیست؟ یا تاریخ به چه کار می‌آید؟ ...

یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲
پیشتر در جایی گفته بودم، نخستین کتابی که در حوزۀ تاریخ، تاریخ‌نگاری خواندم، کتاب «تاریخ در ترازو» اثر ادیب‌‌ـ‌مورخ بزرگ تاریخ ایران، استاد عبدالحسین زرین‌کوب بوده است. از کتاب‌های جالب‌توجه دیگری که در این زمینه خوانده‌ام، کتاب «آغاز و انجام تاریخ» از کارل یاسپرس آلمانی و کتابی است که این روزها مشغول خواندن آن هستم، کتاب جالب دکتر محمّدابراهیم باستانی پاریزی با عنوان «خود مشت‌ومالی» است.

جالب است که هیچ‌یک از این مورخان بزرگ تاریخ ایران، پاسخی که مرا قانع کند که چرا باید تاریخ خواند؟ نداده‌‌اند. شاید به قول خود زرین‌کوب، مورخ هرگز نمی‌تواند بی‌طرف و بی‌غرض باشد و همواره راهی را در پیش می‌گیرد که بدان تمایل دارد.
اما بهانۀ نگارش این سیاهه، «فایدۀ تاریخ» یا «تاریخ‌ آن‌گونه که من شناختم» است،‌به‌نظرم برای پاسخ به این پرسش بنیادین رشتۀ تاریخ که فایدۀ تاریخ چیست؟
یا تاریخ به چه کار می‌آید؟ در ابتدا باید ابعاد و زوایای مختلف موضوع را روشن ساخت
در ابتدا باید خاطره‌ای از دوست عزیزم جمشید کیانفر نقل کنم. بنابر گفتۀ ایشان،هنگامی که به هر ناشر و مؤسسۀ فرهنگی مراجعه می‌‌کردند، بدیشان می‌گفتند: مگر نویسندگان و اهل قلم هم دم از پول می‌زنند، این برای یک شخصیت فرهنگی زشت است.

۱. معیشت مورخان (اقتصاد پژوهش): شاید اصلی‌ترین چالش مورخان در عصر حاضر، «درد نان» است، اینکه بتوانند به قول جمال‌زاده شکم خود را سیر کنند و بتوانند از حداقل امکانات رفاهی برخوردار باشند. به یاد دارم در بحثی با دوست عزیزم منصور طباطبایی گفته شد، که مرحوم زرین‌کوب با حقوق معلّمی دانشگاه تهران، زندگی نسبتاً خوبی داشت. یا جالب است که خود منصور طباطبایی با فهرست‌نویسی بخشی از نسخه‌های کتابخانه مجلس توانسته در سال ۸۱، توانسته یک آپارتمان در فردیس کرج بخرد. اما واقعیت قضیه این است، که تاریخ‌پژوهان و مورخان از طبقات اجتماعی متوسط و پایین بوده و معمولاً بهره چندانی از ثروت ندارند، بلکه صرفاً‌ به امید آنکه در آینده بتوانند ثروتمند شوند، ورود به رشتۀ بی‌پول یا بهتر بگوییم رشته‌ای که در آن باد هوا می‌خورند، می‌شوند.

۲. کار و بیکاری در ایران، شاید یکی از مهمترین فایده‌های هر علمی، اشتغال اهالی آن به مشاغل و کارهایی است که بتوانند از طریق درآمد آن امرار معاش کنند. هرچند که امروزه فرصت‌های شغلی بسیار اندکند، اما باید پذیرفت پایان‌نامه محمدجواد عبداللهی و کتاب چاپ شده از آن تحت‌عنوان «تاریخ بیکاری در ایران» شاید بتواند به این مسئله پاسخ گوید. اما باید پذیرفت در جامعه امروزین ایران، علوم انسانی و به‌ویژه تاریخ ارزش و جایگاهی در سیاست‌گذاری‌های کلی، اقتصاد جامعه و... ندارند و اساساً اینکه مورخ نباشد و رشته‌ای به‌نام تاریخ وجود نداشته باشد، شاید ارزش چندانی در نگاه سیاستمداران جمهوری اسلامی ندارد.

۳. مگر تاریخ رشته است؟ شاید این پرسشی بنیادین بود که در ابتدا که در این رشته تحصیل کردم، از بسیاری شنیدم که مگر تاریخ رشته است یا تاریخ را مگر در دانشگاه می‌خوانند. حال هر آنچه بدیشان می‌گفتم، که تاریخ ایران بسیار گسترده بوده و نیاز به منابع تخصصی و سال‌ها تحقیق و پژوهش برای بررسی یک دوره از تاریخ ایران دارد، ایشان نمی‌فهمیدند. فی‌الواقع، به‌نظرم جامعه تاریخی به نوعی ایزوله شده است و سال‌ها در کنج دانشگاه باقی مانده است. و هرگز ارزش و اهمیت آن برای جامعه و عوام مشخص نشده است. به‌عبارتی، زمانی که شما با یک فرد عامی درباره تاریخ صحبت می‌کنید، او هیچ درک و فهمی از اهمیت رشته تاریخ ندارد.

۴.دیدگاه تاریخی، شاید مهمترین فایده رشته تاریخ این باشد، که به شما دیدگاه تاریخی می‌بخشد. دیدگاه تاریخی بدین معنا است که هر مورخ و پژوهشگر تاریخ می‌تواند به یک دیدگاه تاریخی در بررسی مسائل جامعه ایران برسد. بدین معنا که گویی به مورخ یک عینک می‌بخشند یا به قول سهراب سپهری «چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید»، مورخ جور دیگری می‌بیند، گویی درک، فهم و به قول دکتر کیانفر استنباط تاریخی مورخ دریچه‌های دنیای تازه‌ای را به روی او می‌گشاید.

۵. لذّت تاریخ، شاید مهمترین فایدۀ خواندن تاریخ، لذّت تاریخ باشد. برای یک مورخ و علاقه‌مند رشتۀ تاریخ، خواندن متون و منابع تاریخی، اسناد تاریخی، نسخ‌خطی و... فوق‌العاده لذّت‌بخش است. لذتی که در خواندن یک کتاب تازه هست، در هیچ چیز دیگری نمی‌توان یافت. تازگی مشغول خواندن کتاب نامه‌های علامه قزوینی هستم. فی‌الواقع حز وافری از خواندن این کتاب برده‌ام.

۶. عبرت تاریخ، هگل فیلسوف آلمانی چنین می‌گوید: «بزرگترین عبرت تاریخ آن است که هیچ‌کس از آن عبرت نمی‌گیرد»، فی‌الواقع تاریخ درس برای عبرت گرفتن زیاد دارد و به قول قرآن کریم، انسان فراموش‌کار است. بنابراین، طبیعی است که تاریخ را به‌دست فراموشی می‌سپارد و دوباره تاریخ تکرار می‌شود و گویی که انسان همواره در مدار صفردرجه مشغول اشتباهات مکرّر است. اینکه مورّخان از تاریخ عبرت می‌گیرند، شاید اندکی عبرت بگیرند، اما به گمانم بعید است که اکثر مورخان از آن عبرتی بگیرند.

۷. فلسفۀ تاریخ، یکی از مباحث پیچیده ولذت‌بخش تاریخ، تاریخ میان‌رشته‌ای و تاریخ در پیوند با علومی چون فلسفه، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی، روان‌شناسی، ریاضی و... است. فی‌الواقع برخی مورخان و تاریخ‌پژوهان این مسیر را پیموده و امروز درک و فهم درستی از قضایای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... دارند. مثال شاخص در این زمینه، دکتر علی بیگدلی استاد دانشگاه شهید بهشتی است که یکی از تحلیلگران برجستۀ سیاسی ایران امروز است.

۸. تاریخ و سبک زندگی، به نظرم شاید سبک زندگی یک مورخ برجسته با دیگران بسیار تفاوت کند. بنابراین، یکی از فواید تاریخ انتخاب سبک زندگی برتر است.

۹. تاریخ و جاودانگی، یکی از مهمترین فواید تاریخ، جاودانگی برخی مورخان در تاریخ ایران است. آن‌جا که نام فرد برای همیشه در تارک تاریخ ثبت شده و می‌درخشد.

۱۰. تاریخ و بقّالی، شاید این مثل را زیاد شنیده‌اید که «مدرک تاریخ را ببر بقالی، ببین دو کیلو پنیر می‌دهند یا نه؟»، مهترین چالشی که رشتۀ تاریخ باید بدان پاسخ بگوید، «اقتصاد تاریخی» است. بدین معنا که یک مورخ چگونه می‌تواند از تاریخ ثروت‌افزایی و ثروت‌آفرینی کند؟ پاسخ بدین پرسش بسیار گسترده است و نیاز به مجالی دیگر، اما به قول بزرگی در هر رشته‌ای که باشی اگر زرنگ بوده و آینده‌نگر باشی، حتماً می‌توانی از آن پول دربیاوری، بنابراین، یکی از راه‌های ثروت‌آفرینی و کسب درآمد از رشته‌‌ای چون تاریخ آن است که تاریخ را باید خوب بخوانید. هرچند که در جامعۀ امروز ایران هیچ بهایی به علوم انسانی از جمله تاریخ نمی‌دهند، اما دانشجویان تاریخ، باید بدین نکته بیندیشند که باید هرجوری که هست، از زیر سنگ هم که شده از این رشته پول دربیاورند. راه‌ها و روش‌های ثروت‌آفرینی تاریخی را در مجالی دیگر خواهم گفت. به گمانم من هم شبیه باستانی پاریزی نوشتم و به قول عباس زریاب خویی که می‌گفت «زمان و مکان در اندیشۀ باستانی مفهومی ندارد»، من نیز آسمان و ریسمان بهم بافتم. امید است که این مطلب به کاری آید.
نظر شما