اخیرا دوستی یک متن را در تلگرام برایم فرستاد تحت عنوان "برگی از یک کتاب". این متن کوتاه که به اصطلاح برداشت شده از کتاب نبرد من بود این گونه می گفت که هیتلر در ۸ سالگی مادرش ا از دست می دهد در حالی که پزشکان یهودی درمانگاه (در مونیخ) از درمان مادر وی خودداری کردند و وی با دزدیدن دارو مدتی به زندان کودکان رفت و همسایه ها مادرش را دفن کردند. زمانی که هیتلر در آلمان رهبر شد آن پزشکان را زنده به گور کرد و درمانگاه را ویران " و این شد آغاز کشتار ۱۲ میلیون یهودی". خب البته مخاطبان مطلب بنده که فرهیخته تر از این حقیر هستند، لبخندی به لبشان آمده از این داستان تخیلی. با ادمین یکی از کانال هایی که این مطلب را گذاشته بود صحبت کردم ایشان فرمودند متن را پیشتر حذف کرده اند ( و از همینجا از دقت نظر ایشان سپاسگزارم). اما سوال این نیست چه کسی و چرا این متن را نوشته، چه بسی برای بالا بردن تعداد اعضا یا جذاب بودن این داستان دست به نگارش زده، صحبت من امروز این است فضای مجازی مکانی مناسب برای کسب آگاهی دقیق تاریخی نیست. روزانه ده ها متن بدون ارجاع در کانال های مختلف قرار می گیرد و متاسفانه بیشترین مخاطبان که مطالعه تاریخی ندارند( و برای یک ملت هیچ افسوسی بالاتر از ناآگاهی تاریخی نیست) این سخنان را باور می کنند و به اشتراک می گذارند. متاسفانه علم تاریخ در ایران دچار عوام زدگی شدیدی شده و حیاط خلوت هر نویسنده ای که مهم نیست حتی یک کتاب مبانی علم تاریخ نخوانده باشد. مثلا درباره متن مذکور باید بگویم که اولا هرکس نبرد من را خوانده باشد چنین سخنانی در آن نمی یابد. دوم این که هیتلر هنگام مرگ مادر در ۱۹۰۷، ۱۸ ساله بود ( متولد ۱۸۸۹ بود) نه ۸ ساله! تنها برادرش ادموند در ۱۹۰۰ بر اثر سرخک فوت کرد. هیتلر تا پس از مرگ مادر به مونیخ نرفته بود و مادرش در شهر لینتس فوت کرد. پزشک یهودی مادرش را احترام می گذاشت و برخلاف گفته ها آن گونه که از شواهد جان تولند برمی آید، در ۱۹۳۸ وی را برای سفر به آمریکا بدرقه کرده! همچنین بنا به گفته تولند و شایرر در مراسم خاکسپاری مادر حاضر بود و تنها فست معتقد است پس از مرگ مادر از وین به لینتس آمد.
باید هشیار باشیم نسبت به فضای مجازی، این دست ناآگاهی ها و داستان ها ما را گمراه می کنند. معتقدم دانش حقیقی، آگاهی حقیقی علمی تاریخی از دو منبع بدست می آید: کتاب ها و تحقیقات معتبر و منابع دست اول، تحقیقات میدانی. حتی مستندهای به اصطلاح معتبری که هیستوری چنل یا نشنال جئوگرافیک یا بی بی سی تولید می کنند پر است از جهت گیری های سازمانی، سیاسی و عوام زدگی. خصوصا مورخان باید نسبت به مستندها هوشیار باشند چرا که حجم تحریف ها و ناآگاهی ها در رسانه هایی مانند مستندها یا مجلات زرد بسیار زیاد است. این که می گویند با تلگرام کتاب بخوانیم همه بیهوده است. بجای خواندن متون پاره پاره از تلگرام، گوشی های خود را زمین بگذارید و به سراغ کتابخانه تان بروید. حتی نسبت به عکس هایی که در تلگرام گذاشته می شوند تردید وجود دارد.
و اما آخر سخن راجع عوام زدگی علم تاریخ، من این را تقصیر خود مورخان می دانم. زمانی که در برج عاج خیال پردازی ها بنشینیم و رابطه خویش را با جامعه قطع کنیم، جامعه ای که تشنه خوراک فکری از ما و ما از آن ها هستیم، نتیجه این می شود به سراغ غیر متخصصان می رود، داستان سراها. مورخ باید برای مردمش بنویسد و ترجمه کند. این است که نباید بر مردم خرده گرفت بلکه مقصران اصلی آشفتگی تاریخ مندی جامعه خود ما هستیم.
برگی از یک کتاب؟!
ناآگاهی و عوام زدگی «تاریخ» در فضای مجازی
شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۵
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ