زندگی و مرگ تراژیک یک کارآفرین میهن پرست

دادگاه فداییان خلق برای یک کارآفرین!

حسین میرزانیا
چگونگی مرگ و پایان زندگی محمدصادق فاتح یزدی را مخالفینش با اعتصاب و تظاهرات کارگران کارخانه چیت سازی در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۵۰ مرتبط می دانند . گفته میشود کارگران از ششم اردیبهشت در اعتراض به عدم افرایش حقوق ، عدم کاهش ساعات کار روزانه و مشکلات بیمه دست به اعتصاب می زنند / کارگران در روز سوم اعتصاب تصمیم به حرکت به سوی تهران برای حصول به خواسته های خود می گیرند که در کاروانسرای سنگی نیروهای ژاندارمری آنان را متوقف میکنند. در نتیجه برخورد بین کارگران و نیروهای امنیتی سه تن از کارگران کشته می شوند. / چریک‌های فدایی، سه سال و سه ماه پس از کشته شدن کارگران، به انتقام خون آنان، در دادگاهی غیابی، فاتح را محکوم به اعدام کردند و در بیستم مرداد ۱۳۵۳، هنگامی که او از تجریش عازم محل کار خود بود، در محل پل ستاری فعلی ترور شد... ...

پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱
«محمدصادق فاتح یزدی» چهارمین نسل از خاندان محمدباقر عرب است که از بحرین به ایران مهاجرت می کنند و در شهر یزد ساکن می شوند . سال تولدش را ۱۲۷۷ خورشیدی نوشته اند و زادگاهش را محله پشت باغ شهر یزد ذکر کرده اند . برای تجارت عازم هند می شود و در آنجا رشته نساجی را برای تحصیل برمی گزیند گرچه در برخی منابع از تحصیل او در رشته کشاورزی هم یاد شده است . او که از ۱۵ سالگی با کار در غرفه پدر وارد بازار کار شده بود برای تجارت فرش عازم بیرجند میشود . پس از آن به سال ۱۳۰۰ عزم تجارت در شهر مشهد میکند و با پسر دایی خود مشغول کار و داد و ستد میشود و با رقیه غضنفر دختر حاج محمد غضنفر ، تاجر یزدی که در تهران مشغول خرید و فروش پارچه است ازدواج میکند . ازدواجی که حکایت معروف و عاشقانه ای از آن بر سر زبانها بوده است . نقل میکنند که هنگامیکه محمدصادق خارج از کشور ( برای تحصیل یا سفری تجاری ) بوده است به او خبر میدهند که نامزدش به علت ( بیماری آبله یا به روایتی برخورد ساچمه تفنگ برادر که بر اثر کمانه کردن به چشم او اصابت میکند ) بینایی خود را از دست داده است و بهتر است از ازدواج با او منصرف شود ولی محمدصادق زیر بار این درخواست نمیرود و با رقیه غضنفر ازدواج میکند و این علاقه و دلبستگی و ازدواج منجر به تولد برندی در ایران با نام جهان ( نامی که همسر فاتح یزدی شناخته و خوانده می شده ) می شود . در مشهد کارخانه نخ ریسی مشهد را تاسیس میکند و از سهامداران شرکت سهامی قند و شکر خراسان ، شرکت ایالتی قماش ، شرکت پوست و روده خراسان و شرکت خشکبار میشود . سال ۱۳۱۴ تصمیم به تغییر نام خانوادگی خود از عرب به فاتح یزدی میگیرد و از آن پس با نام فاتح یزدی شهرت می یابد .

سفر محمدصادق فاتح یزدی به شهر کرج :
گفته میشود فاتح یزدی از مشهد به کرج مهاجرت میکند و زندگی جدید او بعد از این شکل میگیرد ولی روایت مشهور این است که پس از خشکسالی ، قحطی و بیکاری که در یزد پیش می آید فاتح یزدی به همراه جمع دیگری از نزدیکان خود از شهر یزد به کرج مهاجرت کرده و در سال ۱۳۱۷ خورشیدی زمینی از رضاشاه می خرد و شروع به ساخت و ساز میکند .
از این تاریخ به بعد فاتح یزدی رسما سرمایه ، اندیشه ، نبوغ و همت خود را از تجارت وارد صنعت می کند و فصل نوینی در زندگی خود و حیات اقتصادی ، اجتماعی ایران رقم می زند .
برای آگاهی و یادآوری آنچه که فاتح یزدی سخت کوش و کارآفرین در ایران بر پا ساخت مجموعه تاسیسات و بناهای او را در دو حوزه اقتصادی - اجتماعی و شهری - زیست محیطی مرور می کنیم .

در حوزه اقتصادی - اجتماعی مجموع کارخانجات ، شرکت ها ، تاسیسات و بناهایی که محمدصادق فاتح یزدی در ایران خاصه در شهر کرج ساخت عبارتند از :
۱- شرکت جهان چیت ( عملیات ریسندگی - بافندگی و تکمیل پارچه ) به سال ۱۳۳۵ خورشیدی که ۱۵ درصد نساجی ایران را تولید میکرد
۲- شرکت روغن نباتی جهان به سال ۱۳۳۶ خورشیدی
۳- شرکت یخ سازی جهان به سال ۱۳۴۲
۴- شرکت روغن موتور جهان به سال ۱۳۴۴
۵- شرکت پلاستیک سازی آرمه به سال ۱۳۴۷ که به تنهایی یک سوم نیاز پلاستیک ایران را تولید میکرد
۶- شرکت پتوبافی جهان
۷- شرکت چای جهان
۸- شرکت صابون سازی جهان
۹- شرکت آبادانی جهان
۱۰- شرکت قند جهان
۱۱- شرکت بسته بندی جهان
۱۲- شرکت پشم بافی جهان
۱۳- شرکت دامداری جهان
۱۴- کارگاه بافندگی خانوادگی جهان ( مخصوص زنان )
۱۵- سردخانه میوه جهان با ظرفیت گنجایش ۱۲۰۰ تن محصول
۱۶- کارخانه چای رامسر
۱۷- احداث ۱۵۰ هکتار باغات میوه ( فعالیت در عرصه کشاورزی )
۱۸- احداث ۸۰ هکتار جنگل چوب های صنعتی
۱۹- احداث ۵ حلقه چاه عمیق

این حجم عظیم از فعالیت های اقتصادی فاتح یزدی که با توجه به نیاز ، رشد و توسعه ایران و لزوم صنعتی شدن کشور و کاهش وابستگی به واردات و اشتغال زایی و افزایش تخصص و مهارت و تجربه کارگر و تکنسین و متخصص ایرانی و تحت پوشش قرار دادن و ارتزاق حداقل ۱۵۰۰۰ ایرانی فقط در شهر کرج با توجه به جمعیت آن زمان و حجم اشتغالزایی غیر مستقیم در سراسر ایران میتوان پی به عظمت شگفتی ساز اراده و کار ملی و میهنی فاتح یزدی برد .

ابعاد و فعالیتهای اجتماعی فاتح یزدی :

محمدصادق فاتح یزدی نه فقط در عرصه ی اقتصادی که در عرصه ی اجتماعی هم فعال ، کوشا ، مسئولیت شناس و پیشرو بوده و از نیازها و خلاء های اجتماعی غافل نبوده است ، از این رو اقدام به ساخت و بنای مجموعه تاسیساتی میکند که از آن جمله می توان به :

۱- تاسیس ساختمان پیکار با بی سوادی برای آموزش کارگران
۲- تاسیس آموزشگاه حرفه ای فاتح که امروزه به نام مرکز آموزش فنی و حرفه ای نامیده میشود .
۳- تاسیس بنیاد خیریه فاتح
۴- تاسیس دبستان فاتح به سال ۱۳۳۵
۵- تاسیس دبستان تعاونی جهان چیت به سال ۱۳۴۳
۶- تاسیس دبستان در تهران و مهرآباد مشهد
۷- تاسیس ورزشگاه مخصوص کارگران
۸- تاسیس زورخانه فاتح
۹- تاسیس دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران
۱۰- تاسیس مرکز اصلاح و بذر و نهال و زمین های زراعی کرج
۱۱- اهدای زمین و پول برای ساخت بیمارستان شیر و خورشید ( مدنی فعلی )
۱۲- تاسیس آموزشگاه پرستاری
۱۳- تاسیس پرورشگاه برای نگهداری ۲۵۰ کودک در کرج
۱۴- اهدای زمین برای قبرستان حاجی آباد
۱۵- تاسیس یتیم خانه . این یتیم خانه به قدری زیبا و دلگشا بوده که پس از ۵۷ مدتی فرمانداری کرج در آنجا مستقر بوده است .
۱۶- بر عهده گرفتن هزینه تحصیل فرزندان بسیاری از کارگران

با دقت به حجم ساخت و ساز و عمران فاتح یزدی در بعد اجتماعی زیست کارگران و شهروندان و کودکان ایرانی میتوان به بینش و نگرش آموزشی - اصلاحی او برای تربیت نوآموزان ، هنرآموزان و جوانان متخصص ایرانی در مدیریت آینده کشور پی برد .

حوزه فعالیتهای شهری و زیست محیطی :

در بخش فعالیتهای شهرسازی و عمران شهری و زیست محیطی فاتح یزدی از هیچ کوششی دریغ نکرده است . کوشش هایی که ابعاد حمایتی ، محرومیت زدایی ، زیبایی شناسانه ، رفاهی ، شهرومندمدار و به یقین مصداق حقوق بشری دارد . مصداق این فعالیتها عبارتند از :
۱- تاسیس کوی جهانشهر که از دو بخش کوی کارمندان شمالی و کوی کارمندان جنوبی تشکیل شده بود .
۲- تاسیس خانه های مشهور به چهارصد دستگاه برای کارگران که واحدهای ۱۲۰ متری آن به قیمت سال های ۵۲ و ۵۱ به مبلغ چهار هزار تومان بوده که به صورت اقساط بلندمدت به مبلغ ماهانه صد تومان در اختیار کارگران قرار گرفت .
۳- تاسیس درمانگاه فاتح (راست روش فعلی) برای کارگران
۴- تاسیس خوابگاه ۲۴۰۰۰ متری در کوی دانشگاه برای دانشجویان یزدی و مشهدی
۵ - تاسیس مسجد جامع ، مدرن ، مبله و کف پوش دار برای اهالی و ساکنین ساختمان های تازه تاسیس و همچنین مسجد رسول اکرم
۶- کمک به زلزله زدگان بویین زهرا
۷- تاسیس کافه جهان

مجموعه عظیم باغ شهر :

تاسیس باغ فاتح یا باغ بوستان فاتح که به باغ تنیس هم معروف است یکی از پروژه های بزرگ زیست محیطی ، تفریحی و گردشگری جهانشهر کرج می باشد .
فاتح در حقیقت جنگلی از درختان را در چارچوب باغی که مساحت آن از ۱۳۰ تا ۳۰۰ هکتار بوده است تدارک میبیند که امروزه بیست درصد از آن باقی مانده است . این باغ با کار کارشناسی و تخصصی مهندسی بنا شده است و حتی در کاشت درختان پیش بینی خیابان های عریض آینده شده است و به خوبی پاسخگوی نیازهای امروز نیز می باشد . مجموعه بین المللی ۱۶۰۰ متر مربعی تنیس جهانشهر در این باغ واقع است . مجموعه ای مجهز ، مدرن که دارای هشت زمین تمرین ، زمین کف پوش و کلیه امکانات خدماتی ، رفاهی ، تفریحی و داوری است . همچنین باغ دارای مکان بازی فوتبال ، بستکبال ، والیبال است و کلبه کتابی برای دوستداران کتاب . باغ با چشم اندازی زیبا در هر چهار فصل دیدنی و جذاب است و در حقیقت یکی از مکان های گردشگری و دیدنی و تماشایی شهر کرج می باشد .
فاتح در حاشیه های خیابان های جهانشهر نیز اقدام به کاشت درختان بلند قامتی کرده است که باعث بالا رفتن سرانه سبز شهروندان ، پاکی و پاکیزگی هوای شهر و سلامتی و شادابی ساکنین شهر و زیبایی و جذابیت شهر شده است . اغلب درختان کهنسال و باغهای امروز کرج یادگار فاتح است که بعدها عدم آبیاری باعث خشکی بخشی از آنها شد!
مبلمان شهری متناسب برای زیست آرامش بخش برای مردم و حقوق زیست محیطی شهروندان و کارکنان و کارگران مشغول در کارخانجات فاتح یزدی از اصلی ترین دغدغه ها و مشغولیات ذهنی و فکری او بود . توصیف و بیان این خدمات ملی جز با دیده چشم و حضور مستقیم در این مجموعه قابل وصف و بیان نیست .

پایان تراژیک مردی که ساختن بلد بود :

چگونگی مرگ و پایان زندگی محمدصادق فاتح یزدی را مخالفینش با اعتصاب و تظاهرات کارگران کارخانه چیت سازی در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۵۰ مرتبط می دانند . گفته میشود کارگران از ششم اردیبهشت در اعتراض به عدم افرایش حقوق ، عدم کاهش ساعات کار روزانه و مشکلات بیمه دست به اعتصاب می زنند . مخالفان میگویند فاتح به جای پرداخت دستمزد ۱۲ تومان کار روزانه ۶ تومان پرداخت میکرده و به جای ۸ ساعت کار در روز ۱۲ ساعت کار از آنان طلب میکرده است ! نگارنده برای راستی آزمایی این ادعاها به هیچ منبعی دسترسی نداشت و فقط به این نظر شخصی خود میتواند اکتفا کند که زندگی و رویه و روش او در همه عمر درست بر خلاف این ادعا بوده است . گرچه این بدین معنا نیست که کارگران شرکت های تحت پوشش فاتح یزدی به دور از هر کمبود و نقصان و مشکل و نیازی بوده باشند بلکه با توجه به اینکه این اعتصاب در آستانه روز جهانی کارگر رخ داده باید از منظر شرایط حاکم بر آن روز محیط های کارگری و دانشگاهی ایران نگریست. همان طور که بعدا در اطلاعیه ترور کنندگان او مشاهده میشود فضای حاکم بر آن روز متاثر از تضاد کارگر و کارفرما ، سرمایه و تولید ، استثمارگر و استثمار شونده و در نهایت هژمونی و ایدئولوژی چپ می باشد .
کارگران در روز سوم اعتصاب تصمیم به حرکت به سوی تهران برای حصول به خواسته های خود می گیرند که در کاروانسرای سنگی نیروهای ژاندارمری آنان را متوقف میکنند. در نتیجه برخورد بین کارگران و نیروهای امنیتی سه تن از کارگران کشته می شوند اگرچه مخالفین فاتح تعداد کشته شدگان را بیست تن ذکر کرده اند ولی در همه منابع فقط نام سه تن (نیکوکار ، کارگر و حشم فیروز) ذکر شده و از شخص دیگری جز آن سه نام برده نشده است .

طراحی و اجرای نقشه ترور محمدصادق فاتح یزدی توسط سازمان چریک های فداییان خلق :
در برخی منابع آمده است که پس از واقعه هشتم اردیبهشت فاتح تا دو سال به کارخانه جهان چیت نرفت ( علت یا عللی برای آن ذکر نکرده اند ) تا اینکه با اصرار مدیران کارخانه بار دیگر به محل کار خود مراجعت کرد .

اعظم السادات روحی آهنگران عضو سازمان فداییان خلق ماموریت می یابد ضمن استخدام در شرکت جهان چیت یا شرکت های زیرمجموعه فاتح اطلاعاتی از زندگی ، سرمایه و مجموعه دارایی های او به دست آورد ولی به علت آنکه شرکت کارگر زن استخدام نمیکرد موفق به این کار نشد در نتیجه مجبور شد در کارگاه بافندگی خانوادگی واقع در محله چهارصد دستگاه که کارگران آن زن بودند مشغول به کار شود و اطلاعات لازم را کسب کند .اعظم السادات روحی موفق میشود از طریق پسر فاتح شماره تلفن خانه فاتح را پیدا کند .به خانه فاتح زنگ می زند و خود را وابسته به شرکتی تبلیغاتی معرفی میکند و عنوان میکند که شما در قرعه کشی برنده یک دستگاه تلوزیون شده اید و از آنان آدرس خانه را میگیرد.
پس از آن روحی نزدیک در خانه فاتح میرود و رفت و آمد او را زیر نظر میگیرد تا نوع اتومبیل ،شماره اتومبیل و ساعات رفت و آمد او را شناسایی کند.
اعظم السادات به کمک مارتیک قازاریان متوجه میشود که فاتح یک روز در میان به دفتر کارخانه در خیابان حافظ و روز دیگر به محل کارخانه در کرج میرود .
عملیات ترور را نزهت السادات روحی خواهر اعظم بر عهده میگیرد.

تقویم روز بیستم مردادماه سال ۱۳۵۳ خورشیدی را نشان میدهد .محمد صفری لنگرودی از مجریان ترور فاتح یزدی جلوی اتومبیل او را زیر پل ستارخان متوقف می کند .ضارب فتحعلی پناهیان برادرزاده تیمسار محمود پناهیان نظامی و وزیر جنگ فرقه دموکرات آذربایجان بود .( اما اعظم السادات روحی در زندان ضارب را خشایار سنجری میداند ) . پناهیان یک گلوله به راننده فاتح یعنی احمد دهقانی شلیک میکند و سه گلوله به فاتح یزدی که در دم جان می سپارد .
فتحعلی پناهیان همان کسی است که غلامحسین ساعدی درباره او گفته است : « فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله بچه عجیبی بود . سیانور هم در گوشه زبانش . همان طور که سرمایه دار گردن کلفت ( فاتح ) را کشت . همان که چای جهان را داشت . » شماره هفتم فصلنامه الفبا
بلافاصله اعلامیه سازمان چریکهای فدایی خلق که گفته میشود آنرا نزهت السادات روحی آهنگران نوشته است در منطقه نزدیک کارخانه فاتح یزدی پخش میشود .

در بخشی از این اعلامیه آمده است : « دادگاه انقلابی خلق ، فاتح را به خاطر نقش پذیری ظالمانه اش در حق کارگران به مرگ محکوم کرد و فاتح خونخوار را به سزای عملش رسانید . در اریبهشت سال ۵۰ هنگامی که دو هزار تن از کارگران جهان چیت تصمیم داشتند برای اعتراض به شرایط وحشتناک کار در کارخانه های محمدصادق فاتح یزدی پیاده به سوی تهران حرکت کنند چندین کامیون ژاندارم با تفنگ های آمریکایی و اسرائیلی کارگران حق طلب جهان چیت را در کاروانسرای سنگی به گلوله بستند که در نتیجه آن ۲۰ تن از کارگران کشته شدند و چون فاتح سرمایه دار زالوصفت و به قول خلق کرج ، چشم راست شاه خائن ، مسبب اصلی این جنایت بود ، ناگزیر دادگاه خلق به اعدام وی رای داد . »

بدین گونه زندگی محمدصادق فاتح یزدی به نقطه پایان خود رسید و بنا به وصیت خود برای همیشه در باغ فاتح جهانشهر همان باغی که خود بنا کرده بود به خاک سپرده شد . زندگی و مرگ تراژیک فاتح همان سرنوشت تراژیکی بود که بعدها تمامیت سرزمینی ایران را فرا گرفت و نقطه پایانی شد بر سرنوشت توسعه ، بورژوازی ملی و نهال جان گرفته نسلی از کارآفرینان میهن دوست و کارآزموده و مسئولیت پذیر و متعهد به ایران .نسلی از کارآفرینان متخصص و مجرب و خوشفکر که در آتش ایدئولوژی های ناب گرا ، تمامیت خواه، رمانتیک و تخیلی که وعده بهشت در زمین را می دادند ؛ سوختند و تمامی دارایی ها و اموال و سرمایه ها و زندگیشان به طور غیر قانونی غیر شرعی و غیر انسانی در فردای پس از ۵۷ به نفع بنیادها مصادره و پس از یک دهه به شرکت هایی ورشکسته تبدیل یا ورشکسته نمایانده شدند تا در تاراج « اقتصاد غارتی » برای همیشه نه از آن سرمایه های بزرگ ملی چیزی بر زمین بماند نه نامی از بانیان آن و نه عنوانی از نام و برند محصولات تولیدی آنها .
کلیه ی شرکت ها و دارایی های و ماحصل عمر محمدصادق فاتح یزدی مصادره شد و دیگر هیچ ایرانی در خانه ی خود نامی از محصولات برند مشهور « جهان » نمی شنود ! همان طور که اموال و دارایی ۵۲ کارآفرین بزرگ دیگر و دارایی ده ها و حتی صدها شخص بی نام و نشان دیگر به این سرنوشت دچار شد .

در چهل و هشتمین سالروز ترور و مرگ محمدصادق فاتح یزدی این کارآفرین میهن دوست نیکوخصال جای آن بود که یادی از خدمات او و پیشروان راه توسعه و صنعت و رفاه و ترقی ایران شود و اندکی از غبار و نسیان از چهره و کارنامه آنان زدوده شود تا درس و آموزه و عبرتی برای نسل امروز و سعادت ایران آینده باشند .
نظر شما