اندکی پس از رسوایی واترگیت و جنگ پرمصیبت ویتنام، جیمی کارتر از حزب دموکرات توانست در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود و این پیروزی شعار انتخاباتی او یعنی «آزادیهای فردی و حقوق بشر» را موضوع روز جهان کرد. این شعار که پیشتر برای نفوذ به سمت مرزهای بلوک شرق و شوروی بود ناگهان جهانشمول شد و دامان دوستان دیرین آمریکا از جمله ایران را گرفت. شاه در ابتدا تمامی تلاش خود را کرد تا حکومتش از این جریان مستثنا بماند اما گذشت زمان ثابت کرد کوششهای او و طرفدارانش در جداسازی خود از این جریان بیفایده است.
شاه که پیشتر با جشنهای دو هزار و پانصد ساله و با افزایش چهار برابری قیمت نفت برای خود تبلیغات و سروصدای زیادی راه انداخته بود، حال موارد نقض حقوق بشر در حکومتش بیش از هر نقطهای دیگر در جهان در صدر اخبار قرار گرفت. دخالت آمریکاییها در سیاست ایران در این برهه اول از همه به تغییر نخستوزیر انجامید؛ هویدا پس از سیزده سال از نخست وزیری برکنار و زمینه روی کار آمدن جمشید آموزگار فراهم شد.
آموزگار از سالها پیش با دبیرکلی تنها حزب مملکت و وزارت در چند کابینه مشق سیاست کرده بود و وقتی در نیمه تابستان ۱۳۵۶ مسئول تشکیل دولت شد میدانست اولویت او در دولت پیش رو باید مسائل اقتصادی باشد. از بالارفتن ناگهانی قیمت نفت چهار سال میگذشت و ریختوپاشهای سلطنتی به خاطر این خوش اقبالی، عملاً برای حکومت وضعیت شکستِ اقتصادی را به بار آورده بود. دولت تکنوکرات متمایل به غرب آموزگار آمده بود تا با اعلام دوران ریاضت اقتصادی بر بلندپروازیهای بیحساب و کتاب شخص اول مملکت مهر پایان بزند.
از بداقبالی آموزگار بود که سیاستهای انقباضی او درست در زمانی به وقوع پیوست که چندی قبل به علت فوران فروش نفتی مردم و به ویژه طبقات پایین از قدرت خرید بالاتری برخوردار شدند و حال این ریاضت اقتصادی برای طبقات فقیر و متوسطِ شهریِ تازه از خوانِ نعمت بهرهمند، خوشایند نبود و اسباب نارضایتی و اعتراض آنها را فراهم کرد. باری در شرایطی که دولت جدید در چاهِ اقتصادِ ورشکسته فرو میرفت، شعار فضای بازِ سیاسی که توسط دولت تبلیغ میشد به ژستی بیمسما میماند که مدام مردم را نوید به آزادیِ در راه و گشودگی فضای سیاسی میداد در حالیکه در همین زمان روزنامهها در انتشار بسیاری از اخبار با محدودیت مواجه بودند. هرچند کتب برخی ممنوعالقلمها همچون حسین مکی آزاد شد اما دم خروس این آزادی نیمبند آنجا بیرون میزد که مثلاً چاپ مصاحبه اوریانا فالاچی با شاه در ایران ممنوع شد.
۱. متشکل شدن مخالفان
در سال ۱۳۵۶ مخالفان رژیم در خارج بیش از پیش متشکل شده و به فعالیت میپرداختند. نامهای بزرگی همچون احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، رضا براهنی، ابراهیم یزدی و ... سلسله کنفرانسهایی با موضوع افشاگری جنایات شاه برگزار کرده و در زمانهای که گفتمان حقوق بشر در صدر اخبار دنیا بود به افشای جنایات ساواک و اختناق حاکم بر ایران میپرداختند. در داخل نیز کانونهای اسلامی دانشجویان در دانشگاههای سراسر کشور در حال رشد بود و جناحهای مذهبی در شهرهای مختلف از جمله اصفهان، قم، مشهد و تهران بر فعالیتهای اعتراضی خود میافزودند. با این وصف آموزگار که در بدو روی کار آمدنش با علمای قم و شهرستانها و همچنین مراکز مذهبی روابط سردی داشت خود را مجبور به ایجاد ارتباط با علمای محلی دانست. در حیص و بیص ایجاد روابط نزدیکتر با مذهبیها، خبر رسید سید مصطفی خمینی فرزند بزرگ آیتالله خمینی رهبر در تبعید رژیم شاه در نجف درگذشته است؛ در میان همگان شایع شد مصطفی خمینی به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است.
به مناسبت درگذشت وی در سرتاسر جهان مجالس ختمی برگزار شد که نقطه اشتراک همه آنها افشاگری علیه رژیم و دادن تربیون به سخنرانان مخالف شاه بود. مخالفان بیش از پیش مصمم میشدند رهبر آنها فردی است که در جواب تسلیتهای فرستاده شده برای فرزندش این مصیبت را در «مقابل مصیبتی که توسط شاه و پدرش بر فرزندان مسلمان ایران رفته» ناچیز میشمارد. به ناگاه در زیر پوست مخالفین جانی تازه دمیده شد و همه توجهات آنان بسوی نجف و پیامها و فتواهای آیتالله خمینی رفت.
۲. دست به دامان آمریکا
در مقابل حرکتهای مخالفان که روزبهروز منسجمتر میشد، شاه و دولت آموزگار در دو جبهه دست به کار شدند. شاه به دنبال نزدیک کردن هر چه بیشتر خود به آمریکا بود و از سوی دیگر گمان میبرد دادن امتیازات بیشتر به مردم آبی بر آتش خشم آنها خواهد شد. آموزگار نیز در ادامه سیاستهای سختگیرانه اقتصادی خود مصر بود و با تنظیم مالیاتهای بیشتر و جلوگیری از دست و دل بازیهای دولتی چهرهای جدی و مصمم از خود نشان میداد.
در آبانماه ۵۶ شاه برای دیداری با کارتر راهی آمریکا شد. این دیدار برای شخص شاه بسیار حیاتی و ضروری بود غافل از آنکه ماهها پیش گروههای مخالف در حال هماهنگی برای تدارک بزرگترین تظاهرات علیه شاه در واشنگتن بودند. در روز ملاقات در حالیکه گستردهترین تدابیر امنیتی پیشبینی شده بود با ورود شاه و فرح صداهای اعتراضی بالا گرفت، پلیس با معترضین درگیر شد و کار به پرتاب گاز اشکآور کشید، باد گاز را پراکند و فرح و همسر کارتر و شاه را دستمال به دست کرد؛ بدینترتیب این ملاقات به رسوایی بزرگی تبدیل شد. به جبران فضاحت آن در همان سال در شب سال نوی میلادی کارتر و هیئت همراهش مهمان دربار شاه بودند. کارتر در مهمانی تدارک دیده شده نطقی تاریخی کرد و ایران را جزیره ثبات در یکی از پرآشوبترین مناطق جهان نامید.
۳. رویارویی مستقیم با امام خمینی
این دیدار امیدی تازه برای شاه و اطرافیانش بود و منجر به ارائه طرحهایی برای گرهگشایی از مشکلات کشور شد. ترجیعبند همه طرحها «فضای باز سیاسی» بود به شکلی که به مخالفین غیرمسلح آزادی داده شود. با اینحال نظر آموزگار و اردشیر زاهدی رویارویی مستقیم با آیتالله خمینی بود. این رویارویی برای دوری از متشنج کردن فضای سیاسی کشور به روزنامهها سپرده شد. بدین ترتیب در نخستین اقدام روزنامه اطلاعات در دیماه ۵۶ مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق به چاپ رساند. انتشار این مقاله که توهین مستقیم به امام خمینی بود موجی از خشم و نفرت را در میان هواداران وی برانگیخت و در درگیریهای بین مخالفین و پلیس در قم، نمایندگی روزنامه اطلاعات در قم و دفتر حزب رستاخیر به آتش کشیده شد. حوادث قم سرآغاز سلسله حوادث بعد شد و اعتراضات پی در پی در شهرهای مختلف پا گرفت.
فتواهای امام خمینی در نجف الهامبخش بسیاری از تحرکات داخلی مخالفان بود. بازار تهران نیز دعوت به اعتصاب عمومی کرده و هر روز به اعتصابها و درگیریها افزوده میشد. در حالیکه از بهای نفت در بازار بینالمللی به شدت کاسته شده و شاه به دلیل پیشرفت بیماری حال و روز وخیمی داشت، از نجف پیامی رسید که «شعار مرگ بر شاه ملی شده و تا برچیده شدن دستگاه ظلم و انقراض دودمان جنایتکار پهلوی ادامه خواهد داشت». این پیام آموزگار را واداشت تا از عراق خواستار محدود کردن فعالیتهای سیاسی آیتالله خمینی شود. در رمضان آن سال سحرگاهان صدای الله اکبر مردم شهرها را پر میکرد و آن قدر آشوبها در اصفهان و چند شهر دیگر جدی شد که آموزگار اعلام حکومت نظامی کرد.
۴. حادثه سینما رکس و تیر خلاص
اما حادثهای که تیر خلاص دولت آموزگار بود نه در خیابانها و توسط معترضین که در سینمایی در آبادان به وقوع پیوست. در ۲۸ مرداد ۵۷ حدود چهارصد نفر در سینما رکس آبادان در حال تماشای فیلم گوزنها بودند که ناگاه در میان شعلههای آتش گرفتار شدند و به علت بسته بودن درها راه فراری نجستند و در آن میان سوختند. این فاجعه تبعات عظیمی برای رژیم داشت. مردم در بهت و حیرت سبعیت عاملین حادثه بودند که روزنامههای کوچک دست به کار شدند و آن را به گروههای مذهبی مخالف سینما و کاباره نسبت دادند، در میان مردم اما زمزمههایی به گوش میرسید که دولت و ساواک در این حادثه دخیل هستند.
در حالیکه تظاهرات خیابانی بالا گرفته و شاه در تخت بیماری بود، در مجلس نیز صداهای اعتراضی برخی نمایندهها برخاست و بر آموزگار مسجل شد که روزگار صدارت او به پایان رسیدهاست. پس در شهریور ۵۷ پس از یکسال از مقام نخستوزیری استعفا داد بدون آنکه توانسته باشد قدری از خواستههای دولت دموکرات آمریکا را در ایران محقق کند.
نخست وزیر روزهای پایان
مروری بر دوران نخست وزیری جمشید آموزگار
چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶
منبع:
روزنامه آسمانی آبی
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ