«علی قلی خان ایلخانی بختیاری» ملقب به «سردار اسعد دوم» یا «سردار اسعد بزرگ» در سال ۱۲۲۶ هجری شمسی در منطقه جونقان [حوالی شهرکرد] دیده به جهان گشود. او در خانواده «ایلخانی بختیاری» که تقریباً پشت به پشت رهبری طوایف بختیاری را در دست داشتند پا گرفت. بجز این ایلخان مشهور، برادران، خواهران و مهمتر از همه پدر سردار اسعد بختیاری جزو افراد ذی نفوذ در میان حکومت و تصمیم گیرنده در سطح دو طایفه اصلی بختیاری [چهار لنگ و هفت لنگ] بود. پدر سردار اسعد، «حسین قلی خان ایلخانی» [خان سالار بختیاری]، خواهر علی قلی خان «سردار مریم ایلخانی»، نخستین سردار زن تاریخ معاصر ایران که نسبت به نفوذ بیگانگان در جنوب کشور سپهسالاری نمود و همچنین «اسفندیار خان» (سردار اسعد اول) برادر بزرگتر علی قلی خان را میتوان اشاره کرد. سردار اسعد بختیاری مانند تمامی ایلخان زادگان پس از آموزش قرآن و برخی اصول گفتاری و نوشتاری در میان قشون بختیاری دارای مرتبه و مقامی شد. حکومت مرکزی قاجار به قبله گاهی «ناصرالدین شاه» همواره نگاهی سلبی نسبت به تحرکات و اقدامات سران ایل بختیاری داشت. ذهنیت شورش و باجگیری از حکومت مرکزی باعث آن شد که ناصرالدین شاه نسبت به این طایفه و شخص حسین قلی خان و علی قلی خان به صورت روز افزون سخت گیریهایی را اعمال کند.
اما تبلور نام علی قلی خان سردار اسعد در برگههای تاریخ به حضور او همراه حسین قلی خان ایلخانی (پدر سردار اسعد) برای بازدید از رژه نظامی اصفهان به تاریخ ۲ مرداد ۱۲۶۱ به دعوت «ظل السطان»، حاکم وقت اصفهان (برادر شاه) اشاره دارد. ظل السلطان قهوه آغشته به زهری را در پیشگاه حسین قلی خان گذارده و وی مینوشد؛ حسین قلی خان اندکی دچار تغییر حال شده اما در دم جان نمیدهد، در نهایت به دستور ظل السلطان هر دو بازداشت شده و به زندان تبعید میشوند. پس از مرگ حسین قلی خان ایلخان در زندان، حاکم اصفهان از نگرانی شورش احتمالی طوایف بختیاری به دستور سردار اسعد، او را در حبس نگاه میدارد. ناصرالدین شاه ترور میشود و این بار «مظفرالدین شاه» که با خاندان ایلخانی مراودات قدیمی داشته به تاج و تخت میرسد. در این میان برادر علی قلی خان، یعنی «سردار اسفندیار ایلخانی» ملقب به «سردار اسعد اول» با نیت ایجاد مدخلی سیاسی جهت آزادی علی قلی خان، از اصفهان به تهران کوچ میکند. او پس از رایزنیهای چندین ساله با رجال بلندپایه قجری حکم آزادی برادر خود، علی قلی خان را میگیرد. سردار اسعد در سال ۱۲۸۱ ه.ش و دقیقاً پس از آزادی از زندان اصفهان به تهران مراجعت میکند. پس از مشورتی که با دیگر هم تباران خود کرده در نهایت به دستور رئیس الوزرای وقت قاجار [عین الدوله] به منسب امیرانتظامی لرستان و سرزمینهای زیر پرچم طایفه بختیاری یعنی کهگیلویه و بویر احمد، اصفهان، شمال خوزستان، چهارمحال و بختیاری و بخشی از اراک میرسد. علی قلی خان ایلخانی بختیاری از سال ۱۲۸۳ ملقب به لقب سردار اسعدی شده و در حدود ۵ سال پس از حکم عین الدوله، مسئول ایجاد انضباط در نیمی از ایران میگردد.
سردار پیش از سال ۱۲۸۰ سفرهایی به هندوستان و مصر دارد. همچنین در همان سال به زیارت حج مشرف میشود اما مشکل بینایی سردار اسعد باعث آن شد که در زمستان سال ۱۲۸۵ ه.ش به پاریس کوچ کند. او ابتدا به قصد درمان بیماری، پای به اروپا میگذارد اما بتدریج با مطالعه تاریخ اروپا، بالاخص تاریخ فعالیتهای مدنی و آزادیخواهانه در کنار مطالعه ادبیات فرانسه و دست آخر مباحث حقوقی خود را آماده بازگشت به ایران میکند.
دو نقل متفاوت تاریخی در خصوص دلایل بازگشت او به وطن موجود است. در نقل اول دعوت برخی روشنفکران و مشروطه خواهان مقیم باغ میکده (مهمترین انجمن سری در خلال استبداد محمدعلی شاهی) و در نقلی دیگر اتمام درمان سردار اسعد و میل شخصی او به جهت شرکت در قیام علیه استبداد موجود در ایران را دلیل این بازگشت دانستهاند، اما در هر دو روایت، اهمیت حضور سردار اسعد بهعنوان یکی از سران اصلی مشروطه خواهی به وضوح دیده میشود. نهایتاً سردار اسعد در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۲۸۸ وارد ایران شد. مصوبات اولیه باغ میکده در تاریخ ششم خرداد ۱۲۸۳ مورد تصویب اعضا قرار گرفته بود، اما چند سال از عملیاتی شدن آن گذشت، این تأخیر شاید بهدلیل حضور نداشتن پیوسته سردار اسعد در ایران بود. حضور سردار اسعد در ایران و آن هم در میان همفکران خود چند سال پس از تصویب کلیات اقدام علیه محمد علی شاه صورت پذیرفت. سردار اسعد بختیاری پس از مشاهده اقبال عمومی مردم به جهت بازگشت به «عدل مظفر» و نجات از استبداد محمد علی شاه به سمت سرزمینهای بختیاری میرود و پس از جمعآوری حدود هزار تفنگدار از قبایل مختلف بختیاری به سمت اصفهان رفته و تمامی شهرهای لرستان بزرگ و سپس اراک را فتح میکند.
سردار اسعد از اواخر بهار ۱۲۸۸ تا روز فتح تهران (۲۲ تیر ۱۲۸۸) با فراز و نشیبهای سیاسی بسیاری روبهرو میشود. برخی از عموزادگان و هم تباران سردار اسعد مانند فرزندان دیگر خاندان مقتدر بختیاری یعنی «امام قلی خان حاجی ایلخانی» در شهرهای قم و اطراف تهران به مقابله با او بر میخیزند که در نهایت اکثر آنها تسلیم نیروهای آزادیخواه مشروطه شده و به صف مشروطه خواهان میپیوندند. از جمله این سرداران «لطفعلی خان امیرمفخم» بود که تا پیش از مقابله با سردار اسعد، جزو سرلشکران محمد علی شاه محسوب میشد، اما چون عموزادگان و حتی برادران خود را در صف مجاهدان مشروطه دید به آنها پیوست و در نهایت تهران به دست مشروطه خواهان افتاد. سردار اسعد به درخواست اکثر نمایندگان مجلس ملی، وزیر داخله (۲۵تیر ۱۲۸۸) و پس از چندی وزیر جنگ شد (۹ اردیبهشت ۱۲۸۸) او با رد دعوت برخی مستشاران اروپایی برای به کرسی شاهی نشستن گفت: «ما این همه خدمت را برای برقراری مشروطیت و برطرف کردن استبداد به عهده گرفتیم نه برای مترقی شدن بر تخت جهانبانی و شهریاری!» در نهایت علی قلی خان سردار اسعد در روز ۱ آبان ۱۲۹۶ در گذشت و با تشریفاتی بزرگ در مقبره خاندان ایلخانی در «تخت فولاد» دفن شد.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است
علی قلی خان سردار اسعد؛ بختیاری آزادیخواه
به مناسب صدمین سال درگذشت او
پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ