در سالهای اخیر مطالبی در باب کورش در صفحات مجازی به اشتراک گذاشته میشود که از لحاظ تاریخی چیزی جز خیالپردازی و در بهترین شرایط تفسیر غلط تاریخ نیست. نخست آن که اطلاعات ما از کوروش تنها از نوشتههای نه چندان مطمئن مورخان یونانی مانند هرودوت و... است که البته هیچ کدام هم عصر کوروش نبودند و اطلاعات ارائه شده توسط آنها پراکنده و نه چندان دقیق است و همچنین تعداد اندکی (به اندازه انگشتان یک دست یا کمتر) کتیبه بابلی و پارسی باستان و مطالبی در باب سیاست کوروش در سرزمینهای یهود در متون دینی یهودیان وجود دارد. همگی این اطلاعات در حد گزارشی خیلی کوتاه از حملات نظامی و سیاستهای کوروش را در اختیار ما میگذارد. اما چیزی که امروز بسیار مورد توجه شوینیستهای ایرانی قرار گرفته ماجرای منشور کوروش و در پی آن ساختن پدری دانا و افسانهای برای ایرانیان است. در میان این منابع منشور کوروش که پس از فتح بابل (فتح نامه کوروش) نگارش شده از اهمیت خاصی برای شوینیستها برخوردار است و نه بخش دیگر از منابع که پتانسیل چنین بت سازی و افسانه سرایی از این شخصیت تاریخی را ندارند. اما چرا منشور کوروش از این اهمیت برخوردار است؟ زیرا در آن از اختیار آزادی مذاهب و در مرحله دوم آزادی یهودیان داده شده است. در مورد آزادی مذاهب مسئله کاملا روشن است و سیاست دولت هخامنشیان بر این روال تا پایان عمر این قدرت سیاسی باقی میماند. زیرا در آن زمان هنوز ادیان جنبه محلی و قومی داشتند و عملاً امکان تحمیل ادیان قومی بر قوم دیگر وجود نداشت. حتی امپراتوری آشور نیز با وجود تمام سیاستهای خشن خود هیچ گاه به دنبال تحمل دین قومی خود بر اقوام مغلوب نیفتاد؛ زیرا احتمال شورش و ناآرامی را در قلمرو شاهنشاهی افزایش میداد؛ به همین دلیل مقایسه آن با وضع موجود نادرست است، زیرا برخی ادیان امروزی ادعای توسعهطلبی در سراسر سیاره ما را دارد.
اما در مورد آزادی یهودیان که این گروه از آن گاهی تحت عنوان آزادی بردگان یاد میکنند موضوع بحث برانگیز است. نخست آن که بردهداری در تمام طول دوره هخامنشی وجود داشت و از داد و ستد پر سودی هم برخوردار بود.(۱) اما چرا کوروش یهودیان را آزاد کرد؟ کورش در راستای سیاست خود به دنبال تصرف امپراتوری مصر بود و برای این کار مقدماتی را مهیا کرد. در قدم اول او به دنبال پایگاهی در نزدیکی مصر برای خود بود. برای این کار کوشید تا با نزدیکی به یهودیان از سرزمین و حمایت آنها برای تصرف مصر استفاده کند. (۲) این سیاستی بود که تا انتهای دوره هخامنشی باقی ماند. (۳) زیرا مصریان همواره در حال شکلدهی جنبشهای استقلالطلبانه بودند و چند باری هم توانستند برای مدتی از زیر سلطه هخامنشیان خارج شوند.
این روزها در صفحات مجازی جملات و تفسیرهایی از کوروش منتشر میشود که کوروش را فیلسوف یا دانشمندی دانا نشان میدهد، این در حالی است که منابع تاریخی چنین چیزی از شخصیت کوروش و کردار او نشان نمیدهند. پیروزیهای بدست آمده توسط کوروش با توسل و نیروی نظامی و صرف هزینهها و اعمال سیاستهای دقیق به خصوص در زمینه تبلیغات انجام پذیرفته است. اما آن که چرا و چگونه پادشاهی پیروزمند هخامنشی مطلق به حدود ۲۵۰۰ سال پیش در حال تبدیل به افسانهی پدر ملت ایران توسط شووینستهای ایرانی میگردد، نیازمند توجه متفکران و دانشمندان علوم انسانی میباشد. البته که متاسفانه کمتر نقدِهای مناسب و دقیقی را میتوان در مورد علل رشد این نگرش در جامعه پیدا کرد. متاسفانه روشنفکران این جامعهی کم دانش، کم کاری فراوانی در این زمینه کردهاند. با بررسی و تأمل میتوان برخی از جنبههای اصلی گسترش علاقه به این گونه از مباحث را برشمرد. نخست میبایست مشکل را متوجه ضعف شدید جامعه دانشگاهی و روشنفکری ایران در پرداختن به این مباحث کرد. ۲- سپس عدم آشنایی جامعه ایرانی با تاریخ علمی تمدن خود و سرانه مطالعه اندک این جامعه در مطالعه مباحث اجتماعی و تاریخی اشاره کرد. ۳- به نظر بخشی از این ماجرا را میتوان تلاش برای شکلگیری ایدئولوژی جایگزین در برابر فرهنگ اسلامی افراطگرایانهای دانست که توسط بخشی از جامعه ایرانی مورد حمایت است و در تاریخ معاصر بارها قدرت خود را به نمایش گذاشته است. گروهی از جامعه که مخالف این نگرش افراطی از اسلام هستند، میکوشند تا با گسترش یک نگرش ملیگرایانه به عنوان تئوری جانشین به تقابل با این فرهنگ تندور اسلامی بپردازند. ۴- تنشها و فشارهای روانی و اجتماعی و احساس ناامنی که بخشی از افراد جامعه را به سمت شکلدهی هویتی نوین برای خود سوق میدهد. با بررسی بیشتر مواردی بسیاری دیگری را میتوان در به این موارد اضافه کرد.
در نهایت باید اشاره کرد که ماهیت این فرهنگ ملیگرایانه افراطی مشخص و نمایان شده است. این فرهنگ بر پایه دادههای غیرعلمی و تاریخی بنا شده و توسط فرهنگ عامیانه ساخته و پرداخته شده است. این جریان با آرمانگرایی خاص خود و در راستای پیگیری اهداف سیاسی و اجتماعی مورد نظرش به دنبال ساخت روایتی جدید از تاریخ تمدن ایرانی است. این نگرش با ایجاد شکافهای فرهنگی و تاکید بر روی تمایزات فرهنگی (بخصوص آنچه خود فرهنگ آریایی میخواند)، فاصله فراوانی از منطق و واقعیت تاریخی و اجتماعی تمدن ایرانی گرفته است. ملی گرایی افراطی ایرانی خصلت نژادپرستانه به خود گرفته و به دنبال انتقام از گذشته است. شوونیسم ایرانیِ در حال گسترش، برای برخی از فرهنگهای به اصلاح غیرآریایی ارزشی و حقی قائل نیست و حتی واقعیتهای اجتماعی جامعه امروز ایران را مانند تفاوتهای نژادی و زبانی اقوام ساکن این سرزمین را نادیده میگیرد که این خود میتواند تهدیدی بسیار جدی برای حفظ تمامیت ارضی این کشور و امنیت منطقه باشد.
این جریان نمونه کاملی و جامعهی از ذهنیت تودهای هست، ذهنیتی که به شدت تلقین پذیر، زودباور، بت ساز، غیرنقاد، افراطی و مغلوب تخیل و توهم هست. خلاصه آن که این فرهنگ نوظهور بیشتر از ایجاد فرصت برای تمدن امروزی ایران به تهدیدی میماند که به جان این سرزمین افتاده و خواهد افتاد.
در جایی تورج اتابکی مورخ تاریخ اجتماعی ایران به درستی اشاره میکند که متاسفانه یکی از نارسایی های ملی گرایی ایرانی مرجع قرار دادن مسئله قومیت و ملیت به آن صورتی است که در اروپا وجود داشته است. برای مثال در اروپای قرن نوزدهم دو عامل نژاد و زبان محور ملیگرایی اروپایی قرار گرفت. در صورتی که دو عامل نمیتواند محور ملیگرایی ایرانی قرار بگیرد. اتابکی در عوض میثاقهای ملی را به عنوان محور ملیگرایی ایرانی برمیشمرد. او اشاره میکند که میثاقهای تاریخی بدون در نظر گرفتن وحدتهای زبانی و ملی میتواند در وحدت بخشی به عناصر جامعه کمک کند. به همین خاطر هست که بسیاری از بزرگان فرهنگی ایرانی مخصوص در دوران معاصر را افرادی غیر فارس زبان تشکیل میدادند. (۴) اما متاسفانه امروز تفسیر هویت ملی ایرانی همراه با تحریف تاریخ و بحثهای بیهوده نژادی در این سرزمین متنوع از گونههای مخلوط شده نژادی و زبانی که تنها توسط بخشی از مردم صحبت میشود خلاصه شده است.
منابع
۱- پی یر بریان، امپراتوری هخامنشی، برگردان ناهید فروغان، نشر فروزان روز، تهران، ۱۳۸۷، ص ۶۴۴
۲- همان، ص ۶۹ – ۷۳.
۳- برای مثال ادامه این سیاست در دوران داریوش، همان ص ۷۶۵-۷۶۷.
۴- بیات، کاوه؛ نصرالله صالحی، تورج اتابکی، مجتبی تبریزنیا، مورخ و تاریخ اجتماعی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آبان ۱۳۸۳، شماره ۷۳. ص ۱۸
بررسی ملیگرایی افراطی نوظهور ایرانی
به مناسب روز بزرگداشت کوروش هخامنشی
دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
منبع:
اختصاصی مورخان
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ
جالب است که اگر کسانی به زعم این دوست نویسنده به راحتی برچسب "شوونیست" را می خورند، که دست بالا نشانه کم توجهی رسانه های ملی و رسمی به آموزش درست تاریخ ایران و دادن آگاهی های دقیق است، اظهار نظرهایی اینچنینی عملا در راستای ضدیت با منافع ملی است که اگر هم صادقانه برخورد کنند فقط تکه های منفی در منابع را گرد هم می آورند و به راحتی می گویند که منابع تاریخی چنین چیزی از شخصیت کوروش و کردار او نشان نمیدهند (فیلسوف و دانشمند)، و در واقع اینان با کوچکترین کار تاریخی آشنا نیستند که اگر موضوعی در یک منبع آمد نمی تواند درست باشد و می بایست توسط منبعی دیگر تایید شود و در این میان، منابع مربوط به کورش با وجود تعلق به سرزمین ها و ادیان گوناگون که برخی دشمن سنتی ایران محسوب می شوند یک همگرایی شگفتی دارند و وجه مشترک همه شان تجلیل از اوست و نشان دهنده یک تغییر گفتمان واضح و بزرگ در سیاست و چرخش به سوی نگاه انسانی.
سهشنبه ۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۱۶
بسیار عالی، به جا و نکتهای که نظر شخصی است: اطلاق شوونیست به این جماعت را مناسب نمیدانم، به گمانم همان ملیگرایی افراطی (یا باستان گرایی) تناسب بیشتری دارد که نویسنده محترم به کار بردهاند. طیف وسیعی از آدمها با افکار متنوع این بین هستند که آگاهانه و ناآگاهانه به این جریان وصل شده اند حتی آدم هایی بدون داشتن هیچ ایده ای و تحت تاثیر تبلیغات و ژست سال های اخیر.
سهشنبه ۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۳۵