طغیان علیه انزوا

غبارروبی از روزگار زنان در عصر مشروطه، گفتگو با علی باغدار دلگشا

حمیدرضا عابدیان، پژوهشگر تاریخ
«نامه‌های زنان ایرانی»، عنوان کتابی است از علی باغدار دلگشا، دانشجوی دکترای تاریخ. او علاوه بر انتشار چندین مقاله پژوهشی در حوزه مطالعات زنان در صدر مشروطه، هم‌اکنون کتاب آداب مردی و تربیت نسوان را روی پیشخوان کتابفروشی‌ها دارد......
یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶
«نامه‌های زنان ایرانی»، عنوان کتابی است از علی باغدار دلگشا، دانشجوی دکترای تاریخ. او علاوه بر انتشار چندین مقاله پژوهشی در حوزه مطالعات زنان در صدر مشروطه، هم‌اکنون کتاب آداب مردی و تربیت نسوان را روی پیشخوان کتابفروشی‌ها دارد... دلگشا در کتاب نامه‌های زنان ایرانی با از نظر گذرانیدن ۴۷۵ شماره از مجموع شمارگان روزنامه ایران نو که در صدر مشروطه و بین سال های ۱۲۸۸ تا ۱۲۹۰ ه.ش در تهران منتشر می‌شده است، ۶۲ نامه از زنان را گردآوری و در معرض دید محققان و خوانندگان علاقه‌مند قرار داده، نامه‌هایی که در آنها، دغدغه‌های زنان در آن سال‌ها به نمایش گذاشته شده است. عشق به میهن، همنوع، تحصیل و دعوت به مشارکت زنان در ساخت ایران نوین، از محوری‌ترین موضوعاتی هستند که در این نامه‌ها با آنها مواجه می‌شویم. نامه‌هایی که به نحوی شگفت انگیز، تصویر ما را از زنان در آن عصرتحت تأثیر قرار می‌دهند. کتاب را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در سال ۱۳۹۵ منتشر کرده است. به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطیت گفت‌وگویی با ایشان انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

اجازه بدهید گفت‌و‌گو را با این پرسش آغاز کنیم: چرا حضور زنان در تاریخ نگاری مشروطه کم رنگ است؟
درج نشدن نام زنان در تاریخ دوره مشروطه دو دلیل اصلی داشته است: یک- تاریخ‌نگاری مَردمَدارانه یا به قول رضا براهنی، «تاریخ مذکر» و دو- حضور نداشتن زنان در اجتماع که البته آن هم به دلیل بافت‌های سنتی و مردسالارانه جامعه ایران بوده است. به قول فرزانه میلانی: «تبعید بلبل مادینه از سرزمین گل و بلبل». این دو مسأله در مطبوعاتی نظیر ملانصرالدین، صوراسرافیل، زاینده‌رود و ایران‌نو بخوبی انعکاس یافته است. بررسی مطبوعات و اسناد دوره مشروطه به ما نشان می‌دهد که در جامعه سنتی و مَردمَدار دوره قاجار، تحرکات و خیزش‌هایی توسط زنان صورت گرفته است اما به‌دلیل نوع تاریخ‌نگاری خاص، ابتدا مردم بدل به صدای خاموش تاریخ و پس از آن، زنان نیز به فراموش شدگان تاریخ تبدیل شده‌اند. ما در خیزش مشروطه، فعالیت زینب پاشا در آذربایجان، لیلا یا لیلی در گیلان، عذراخانم در کردستان، طائره طهرانی در تهران، اقدامات تعلیمی بی‌بی خانم وزیرف، طوبی آزموده، طوبی رشدیه، فرخ سلطان مؤیدزاده و بسیاری دیگر از زنان را داریم اما اطلاعات تاریخی ما از آنان بسیار اندک است.
در حقیقت نه تنها در تاریخ‌نگاری دوره مشروطه، که حتی وجود نادیده اِنگاری زنان ایرانی را در کتب درسی همان دوره نیز شاهدیم. برای مثال در دو رساله تعلیمی و تربیتی این زمان، طالبوف تبریزی در کتاب احمد با فرزند خیالی خود که پسر است صحبت می‌کند و دولت‌آبادی در کتاب علی، با پسر خیالی دیگر. در این رسائل نام هیچ دختری درج نشده است.این الگوی نابرابری اجتماعی، بدون استثنا، در تمام کتب درسی دوره مشروطه، نظیر تعلیم الاطفال، تأدیب الاطفال، اخلاق منظوم، احسن الاخلاق، فوائد الادب، اخلاق احمدی و بسیاری از کتب آموزشی و تعلیمی مقطع دبستان نیز دیده می‌شود. تنها اثر در این زمان، کتاب تربیت نسوان است که ترجمه‌ای است از کتاب تحریر الامراه از یک نویسنده مصری به نام قاسم امین که توسط یوسف آشتیانی ترجمه شده که در آن انگاره‌ای از نابرابری اجتماعی دیده نمی‌شود. با وجود این، ریشه بسیاری از این نابرابری‌های اجتماعی و محو شدن‌های تاریخی را در آداب و عقاید اجتماعی نادرست و خرافی باید دانست. آدابی که چند سال پیش از مشروطه و پس از آن به صورتی گسترده در مکتوبات مندرج از زنان در روزنامه‌هایی چون صوراسرافیل، ایران‌نو، ندای وطن، تمدن، مجلس، حبل‌المتین و بسیاری جراید دیگر توسط زنان مورد نقدهای جدی قرار گرفته است.
با این تصویری که شما به‌دست می‌دهید، فعالیت مطبوعاتی زنان در صدر مشروطه از طریق چاپ مکتوبات در روزنامه ها، می‌باید حرکتی پیشرو و انقلابی تلقی شود که به اندازه کافی زوایای آن مورد واکاوی قرار نگرفته، بخصوص وقتی می‌بینیم که این جنبش، جنبشی عام در میان زنان بوده که طبقه خاصی را نیز نمایندگی نمی‌کرده است. این را از این جهت می‌گویم که در کتاب شما که به مکتوبات منتشر شده زنان در روزنامه ایران‌نو می‌پردازد، هم مکتوبی با امضای خانم نجم السلطنه، مادر دکتر محمد مصدق دیده می‌شود که یک اشراف‌زاده است و هم مکتوبی با امضای کمینه عصمت، دختر حاجی غفور نانوا.
در خصوص اقدامات و فعالیت‌های زنان ایرانی در دوره مشروطه، باید اشاره داشت که تا پیش از انتشار مطبوعات زنان مانند روزنامه‌های دانش، شکوفه و بخصوص روزنامه زبان زنان، فعالیت‌های نسوان ایرانی، اگرچه پیشروانه است اما رویکردهای انقلابی در آن زیاد دیده نمی‌شود.در خصوص مطالبات مطرح شده نیز باید توجه داشت که مطالبات فرهنگی اجتماعی، مانند ایجاد مدارس و شیوه‌های آموزشی و تعلیمی، یا درخواست فراهم شدن شرایط برای حضور زنان در جامعه، بیشتر توسط طبقه اجتماعی خاصی از زنان که احتمالاً طبقات آشنا با تحصیل و وابسته به طبقات متوسط شهری به بالا بوده‌اند، مطرح می‌شده است اما به این نکته نیز باید توجه داشت که هدف این مطالبات و نتیجه‌اش، دیگر اختصاص به طبقه خاصی نداشت بلکه به تمامی زنان و از هر طبقه اجتماعی تعلق می‌گرفت. در حقیقت سؤالات و نقدها به باورهای جامعه توسط گروهی اندک مطرح می‌شود و حاصلش برای همه جامعه است. برای نمونه مطالبات مطرح شده توسط زنان در روزنامه ایران‌ نو، هدف و نتیجه‌اش برای کل جامعه ایران عصر قاجار است: مسأله آموزش و آگاه کردن افراد جامعه بخصوص زنان. مسأله مهم این است که با گذشت حدود چهار پنج سال از طرح مطالبات و درج مکتوبات زنان در دیگر مطبوعات و جراید منتشر شده پیش از روزنامه ایران نو، اینک علاوه بر زنان طبقات بالای جامعه و اشرافی چون نجم السلطنه و دختران جلال‌الدین میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار، زنانی چون عذرا خانم، کمینه عصمت، شرف نسا و حتی زنانی که شاید بدلیل تعلق به طبقات پایین‌تر جامعه و بافت‌های غلط اجتماعی، خود را عیال میرزا حاجی آقا یا کمینه و ناشناس معرفی می‌کنند هم به طرح مطالبات خود پرداخته و هدفی واحد، یعنی تغییر اوضاع اجتماعی دوره قاجار را دنبال کرده و هم در تلاش برای زیر سؤال بردن محرومیت‌ها و محدودیت‌های فرهنگی، آموزشی و اجتماعی و حتی سیاسی خود هستند. حتی پس از این، مطالبات در حوزه‌های سیاسی هم مطرح می‌شوند و جرایدی چون شکوفه و زبان زنان که دومین و سومین روزنامه‌های منتشر شده توسط زنان در دوره مشروطه هستند به مسأله حق رأی زنان و وجود نماینده زن نیز ورود پیدا می‌کنند.
حق تحصیل یکی از پربسامد‌ترین مطالباتی است که زنان در مکتوبات و نامه‌های خود در روزنامه ایران نو به آن پرداخته‌اند. این مسأله گویا یکی از اصلی‌ترین مطالبات زنان در صدر مشروطه است. گویا آنها در این رابطه، علاوه بر انتشار مکتوبات خود در روزنامه‌ها که نمونه‌هایی از آنها را در کتاب شما نیز می‌بینیم، بر اساس اصل سی و دوم قانون اساسی مشروطه، مجلس را نیز با مکاتبات خود تحت فشار گذاشته بودند. موضع مجلس اول در این رابطه چه بود؟
بله، مسأله حق تحصیل، پربسامد‌ترین موضوع طرح شده در نامه‌های زنان ایرانی در روزنامه ایران نو هست. در واقع این مسأله، یکی از اصلی‌ترین مطالبات زنان طبقه متوسط شهری است. دلیل تحت فشار گذاشتن مجلس نیز در این است که از دید مردم زمانه مشروطه، مجلس، برترین دستگاه رسیدگی به مطالبات مردم و درخواست‌های آنان است. مجلس اول، نمایندگان موافق حق تحصیل زنان، مانند آیت‌الله طباطبایی و سید حسن تقی‌زاده را در خود دارد اما همزمان، از نمایندگان مقید به آداب سنتی نیز تهی نیست. حتی در مجلس شورای ملی دوم و سوم نیز، زمانی که برای نخستین بار از جانب کسانی چون وکیل الرعایای همدانی، مسأله حق رأی نسوان مطرح می‌شود، بیشتر نمایندگان مانند سید حسن مدرس با این امر قاطعانه مخالفت می‌کنند. مشکل اصلی در خصوص حقوق زنان در دوره مشروطه، دیدگاه‌های عرفی هستند که درظاهری دینی خود را نمایان ساخته‌اند: در حقیقت «لزوم‌های عرفی» که بدل به «وجوب‌های شرعی» شده‌اند. بنابراین، مسأله اصلی نه موضع قانون در برابر مدارس نسوان، که موضع عرف در این رابطه است.
بررسی نامه‌های زنان در روزنامه ایران‌ نو، کارکرد مدرسه به‌عنوان یک نهاد مدنی در راستای تأمین منافع ملی را نشان می‌دهد. برای نمونه، علاوه بر تبدیل کردن جلسه امتحان به یک دورهمی با محور حقوق زنان، از زنان نیز خواسته‌ می‌شود «هر هفته، روزهای شنبه، سه به غروب مانده، در مدرسه حاضر شوند تا در مورد فواید ملابس وطنی و حذر از زینت‌آلات[...] مذاکرات تفصیلی داشته باشند، ما حتی امروز با چنین رویکردهایی مواجه نیستیم...
درست است،آنچه در این میان بسیار نو و جدید هست، البته برای ما، شیوه برگزاری جلسات امتحان است.اینکه مکان و ساعت برگزاری جلسه امتحان به اطلاع همه رسانده می‌شود، تمامی زنان در صحن مدارس حاضر می‌شوند و قبل از شروع امتحان، یکی از دانشجویان و دانش‌آموزان مدرسه به قرائت خطابه می‌پردازد که نمونه‌هایی از آن مانند خطابه یکی از شاگردان دبستان ناموس در مجلس امتحان در روزنامه ایران نو درج شده است. در حقیقت این جلسات امتحان، روبنا و بافتی ظاهری برای یک گردهمایی زنان بوده است به‌طوری که هر مجلس امتحان را می‌توان مجلسی زنانه دانست. مجالسی که در ساخت شعار خواهری و ایجاد زمینه اتحاد میان زنان در دوره مشروطه، نقشی اساسی داشته است. این مجالس، معمولاً با حمد و ثنای خدا شروع می‌شود و پس از آن، از برقراری مشروطه مقدس که ایران را بدل به ایران نو کرده است، ابراز خرسندی شده و آنگاه از وضعیت ایران و مباحث سیاسی روز، به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم سخن رانده می‌شود. آنگاه دانش‌آموزان در نطق‌های‌شان تلاش می‌کنند تا وضعیت اجتماعی زن را ارتقا دهند. در واقع، مدارس دوره مشروطه، به زنان و دختران، هم خواندن و نوشتن را آموزش می‌داده‌اند و هم فکر کردن و اجتماعی شدن و انتقاد کردن. این مدارس تلاش می‌کردند تا دانش‌آموزان تک بعدی تربیت نشوند.
اینکه می‌فرمایید برگزاری جلسات امتحان با این سبک، در واقع پوششی برای برپایی اجتماعات و گردهمایی‌های زنانه بوده است، بسیار خلاقانه به نظر می‌رسد. در یکی از مکتوبات، به گزارش مجلس جشنی پرداخته شده که به مناسبت افتتاح مجلس در مدرسه ناموس برگزار شده است. چگونه چنین مجالس بی‌سابقه‌ای با مشارکت بسیار زیاد زنان – قریب دو هزار نفر- ترتیب داده می‌شده است؟ واکنش جریانات سنت‌گرا نسبت به این اجتماعات چه بود؟
همان‌طور که اشاره شد، مدارس دختران در زمان مشروطه، در تمامی ابعاد فعالیت داشته‌اند. در این مدارس، زنان هم با علوم آشنا می‌شدند و هم با سیاست. این مسأله نشان دهنده آن است که هدف زنان باسواد و مدیران مدارس، از یک سو آگاه کردن زنان بوده است و سوی دیگرتعلیم و تربیت دختران. حضور زنان دیگر در مجالس امتحان مدارس نشان می‌دهد که آن جلسات تنها جلسه آزمون نبوده است بلکه زنان، این جلسات را بدل به جلسه‌ای برای دادن آگاهی به یکدیگر و سپس از طریق انتشار گزارش آن در مطبوعات، در پی دادن آگاهی به تمام جامعه بوده‌اند. در مورد نوع مواجهه سنت گرایان با مدارس دخترانه، ابتدا باید به نام این مدارس توجه شود. اتخاذ نام‌هایی چون اسلامیه، ناموس، مکتب البنات، عفتیه، عصمتیه، فاطمیه و برخی نام‌های شبه مذهبی که واجد بافتی حراستی و حفاظتی هستند، نقشی مهم در بقای آنها ایفا کرده‌اند. از دیگر سو، در میان پروگرام‌های درسی این مدارس، دروسی چون قرآن و علوم دینی نیزبه صورتی گسترده گنجانیده می‌شد. همچنین، همان‌طور که قبل از جلسات امتحان، جلسات خطابه و سخنرانی در این مدارس برگزار می‌شد، در برخی از این مدارس مانند مدرسه ناموس و فاطمیه در طول سال نیز چندین نوبت، جلسه روضه خوانی و جلسه دینی نیز برقرار می‌شد. این امور، جای هرگونه بحث و انتقاد را علیه مدارس زنان می‌گرفت. با این اوصاف، به نظر جای دارد که با درک اهمیت این تلاش‌ها، حداقل در مدارس دخترانه امروز، تصویر و نامی از زنانی چون بی‌بی خانم وزیرف، طوبی آزموده، طوبی رشدیه، ....جهت شناخت‌شان و نقشی که ایفا کرده‌اند، گذاشته شود. این زنان، حقی بزرگ بر نظام آموزشی و اجتماعی شدن زنان در ایران و البته ستیز با نابرابری‌های اجتماعی داشته‌اند.
نظر شما