نقدی بر کمیت و کیفیت آموزشی و پژوهشی در دانشگاه‌ها

کیفیت یا کمیت؟

اصولا باید دانست متر و معیار ارزیابی علمی دانشگاه، استادان و مجموعه کلی دانشگاهی چیست؟ اگر نگاهی اجمالی به رتبه‌بندی برترین دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی و دانشگاهی دنیا بیندازیم، تاحدودی موضوع روشن‌تر می‌شود.
...
پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵
محسن موسیوند
(دانشجوی دکترای تخصصی پژوهش هنر)

کمیت یا کیفیت؟ سوالی که همواره و در همه مقولات و حوزه‌های مختلف علمی و غیرعلمی، تئوریک یا پراگماتیک پرسیده و اغلب با پاسخی تکراری و در دسترس مواجه می‌شود؛ «کیفیت». حال آن‌که این پاسخ فی‌نفسه درست است یا غلط و این‌که آیا اصولا با آسودگی و سهولت می‌توان کمیت و کیفیت را دو مفهوم کاملا جدا از هم پنداشت یا خیر، بحثی است که لاجرم ما را به وادی مفاهیم، معانی و مباحث فلسفی پیچیده خواهد برد. اما مطابق آنچه هدف این نوشتار است، در اینجا موضوع اصلی که سوال ابتدا از پرسش‌های متصل به آن است، مطرح می‌شود: «کمیت و کیفیت آموزشی و پژوهشی به‌ویژه در سطوح عالی دانشگاهی کشور».
@movarekhan
اصولا باید دانست متر و معیار ارزیابی علمی دانشگاه، استادان و مجموعه کلی دانشگاهی چیست؟ اگر نگاهی اجمالی به رتبه‌بندی برترین دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی و دانشگاهی دنیا بیندازیم، تاحدودی موضوع روشن‌تر می‌شود.
از جمله معیارهای محاسبه و دستیابی به نتایج دقیق؛ دریافت جایزه نوبل، پژوهشگران دارای استناد بالا یا مقاله‌های منتشر شده درمجله‌های nature,science، مقاله‌های نمایه شده در نمایه گسترده استنادی علوم و نمایه استنادی علوم اجتماعی، ارزیابی کیفی آموزشی و کیفیت برون‌داد علمی و آموزشی و ... هستند.
در این موارد آنجا که بحث «دریافت جایزه نوبل» مطرح می‌شود، قطعا ـ و به زبان ساده ریاضی ـ دو جایزه از یک جایزه، بیشتر و ارزشمندتر است! و متعاقبا هرچه تعداد و کمیت «پژوهشگران دارای استناد بالا» بیشتر باشد، نتیجه بهتر و با قابلیت اعتنای بیشتری همراه خواهد بود. اما این به آن معنا نیست که کیفیت فدای کمیت شده باشد. در ابتدا باید مابه‌ازای مفهوم کیفی «دریافت جایزه نوبل» به‌عنوان «شخصی که این جایزه را به‌خاطر اثر یا آثاری خاص یا نوع ویژه فعالیتی علمی یا غیره دریافت می‌کند» وجود داشته باشد و آنگاه بدانیم که از این دست «اشخاص» چه «تعداد» وجود دارند؟
* کیفیت آموزش؛ سرفصل‌های درسی و میزان انطباق آن با نیاز و تقاضای واقعی جامعه، میزان توان تدریس استادان و خلأ تربیت استاد و مدرس دانشگاهی (در ایران هر فرد فارغ‌التحصیل سطوح تحصیلات تکمیلی، می‌تواند اقلا به یک سطح پایین‌تر از تحصیلات خود بدون دریافت هرگونه آموزش تعلیمی، تدریس کند)، نحوه و چگونگی تدریس و میزان بهره‌گیری از امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری روز دنیا، عدم توجه کافی به مقوله پژوهش همگام با روند آموزشی، عدم آموزش صحیح یک زبان بین‌المللی جهت استفاده مستقیم دانشجویان از منابع دست ‌اول ( نیاز مداوم و اکتفای همیشگی به ترجمه‌ها و نه خود منابع مادر) و .... @movarekhan
* کیفیت اعضای هیأت علمی؛ اعضای هیأت‌ علمی با توجه به این‌که همواره با مسأله «ارتقا» مواجهند و ارتقا در گرو کسب امتیازات علمی و پژوهشی است و در این ارزیابی تنها کمیت فعالیت‌های علمی و پژوهشی استادان مورد توجه است، بنابراین استادان و اعضای هیأت‌ علمی دچار وضع کمیت‌گرایی حادی شده‌اند که به‌جای تولید دانش به معنای واقعی، به دنبال افزایش تعداد مقالات و تعداد بالاتر دیگر فعالیت‌های علمی هستند و در این وضع متاسفانه جریان معکوسی هم اتفاق افتاده است؛ یعنی به‌جای تکیه دانشجویان به استادان و هدایت آنها توسط مدرسان دانشگاهی، متاسفانه غالبا این استادان هستند که به‌شکلی نامناسب متکی به فعالیت‌های علمیِ ـ عموما نه‌چندان باکیفیتِ ـ دانشجویان شده‌اند و تمام قناعت علمی یک استاد، حضور نامش در کنار نام دانشجویی زیر عنوان مقاله‌ای است که شاید ـ و متاسفانه ـ کمترین سهم را هم در تالیف و حتی هدایت آن نداشته باشد، ولی بی‌صبرانه در انتظار است که تا زمان ارزیابی بعدی اعضای هیأت ‌علمی، خبر پذیرش یا انتشار آن به او برسد.
سرانه عملکرد دانشگاه؛ ارزیابی عملکرد دانشگاه، مجموعه‌ای از عوامل و معیارهای مختلف و متعدد را شامل می‌شود؛ مانند پژوهش، فناوری، آموزش، همکاری‌های علمی، اداری و مالی، دانشجویی، فرهنگی و اجتماعی؛ مطابق آنچه گفته شد واضح است که با توجه به مشکلات بیان‌شده، سرانه عملکرد دانشگاه‌ها هم به‌راستی آنچه باید باشد، نیست و تا زمانی که میزان سنجش و چگونگی ارزیابی علمی، آموزشی و پژوهشی استادان و دانشجویان به همین منوال باشد، انتظار بهبود کیفی و اثربخش دور از واقعیت است.
واضح است که کلیت دانشگاهی ما، با این روند رو به ناکجاآباد دارد و به‌جز آن گروه از استادان و دانشجویان دغدغه‌مند، اغلب و شاید بنا به اجبارِ نظام کمیت‌گرای ارتقای اعضای هیأت علمی، نظام کمیت‌گرای آموزشی، نظام کمیت‌گرای استخدامی و حتی درحالت کلی؛ نظام کیفی کمیت‌گرا به این وضع «دچار» هستند. نظام کیفی کمیت‌گرا به آن معنا که از کیفیت‌های گفته شده، تنها آمدن اعداد مقابل هر مبنای کیفی ملاک ارزیابی شده است و به‌عنوان نمونه میزان استناد به یک مقاله، میزان بداعت یا تولید دانش در یک کتاب یا مقاله،

چگونگی تدریس و میزان بهره‌گیری از روش‌ها و ظرفیت‌های روز دنیا، کیفیت
واقعی عملکرد اعضای هیأت‌ علمی و میزان اثربخشی واقعی آنها ـ حداقل ـ در دانشگاه خود و... در ارزیابی‌های کلی و سنجش‌های علمی، آموزشی و پژوهشی، به‌راستی جایی ندارد.
نظر شما