کند و کاوی در مورد واژه‌ی «مشروطه»

مجید رضازاد عموزین‌الدینی

حکومت مشروطه نوعی حکومت که در آن وضع قوانین به عهده مجلس یا مجلسین (شوری- سنا) باشد و دولت مجری آن قوانین محسوب می‌گردد، مقابل استبداد. اصطلاحی است که در ایران به نوع حکومت کندیسیونل (conditionnel) و کنستی توسیون(constitution) اطلاق گردیده، در مقابل حکومت دیکتاتوری و استبداد”.(۸) و سعید نفیسی در این زمینه می‌نویسد: “کلمه مشروطه، اصلا عربی و صیغه مؤنث اسم مفعول مشروط زبان عربی است. اما با این معنی که حالا بکار می‌برند در زبان عربی وجود ندارد...

پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
انقلاب مشروطه، یک رویداد عظیمی‌بود که در ایران اواخر دوره‌ی قاجاریه به وقوع پیوست و اثرات دیرپایی را از نظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و …. بر جامعه ایران به جای گذاشت. این انقلاب را می‌توان نقطه عطفی در کل تاریخ سرزمینمان به شمار آورد که طی آن مردم ستمدیده‌ی ایران برای محدود کردن قدرت مطلقه پادشاهان به پا خاستند و طی حماسه‌هایی که در این میان سهم آذربایجان و خصوصا تبریز و ستارخان در آن تعیین کننده بود، توانستند استبداد را به زانو درآورده و مشروطه را برقرار سازند؛ هر چند که در نهایت این انقلاب با دسیسه های روس و انگلیس و با سرکار آوردن رضاخان از مسیر اصلی خود منحرف گشته و زحمات مشروطه‌خواهان به نتیجه مطلوب نرسید، البته ریشه‌یابی علل این انحرافات که منجر به ناکامی ‌مشروطیت گشت، مجال دیگری را می‌طلبد، اما در این نوشته سعی بر این است که در مورد واژه “مشروطه” مطالبی ذکر گردد و معنی یا معانی آن ، از دیدگاه برخی از نویسندگان مورد بررسی قرار گیرد.
لازم به ذکر است که واژه‌ی مشروطه از واژه‌های نسبتا جدیدی است که در تاریخ معاصر کشور و با انقلاب مردم علیه استبداد وارد ادبیات کشورمان شده و قبل از آن در فرهنگ سیاسی کشورمان مطرح نبوده است، بنابر این واژه‌ی فوق در اوایل انقلاب مشروطه از اصطلاحات بعضا نامفهوم برای عده زیادی از مردم بوده است. در کتاب “تاریخ مشروطه ایران” در این زمینه آمده است: “بدینسان مشروطه در ایران پدید آمد، ولی مردم بسیار دور می‌بودند و معنی و ارج آن را نمی‌دانستند… در این هنگام نیز صد کس شبنامه می‌نوشتند و هر کس دانسته‌های خود را بیرون می‌ریختند ، به جای آنکه در پی یادگرفتن باشند و بدانند مشروطه چیست “(۱) و سپس مؤلف به ناآگاهی خود در این زمینه اشاره کرده و می‌نویسد: ” من نیز {کسروی} که نخستین بار نام مشروطه را می‌شنیدم، آرزومند دانستن معنی آن بودم”(۲) و سپس به واعظانی در شهر تبریز اشاره می‌کند که معنی مشروطه را در اجتماعات مردمی ‌بیان می‌کردند و محاسن این نوع حکومت را به مردم شرح می‌دادند و شاید به همین خاطر نیز مردم تبریز عمیق‌تر از مردمان سایر شهرها و نقاط دیگر با این واژه و ارزش این حکومت، آشنا بودند و براساس این آگاهی نیز تا آخر با مشروطه همراه شدند، این در حالی بود که در برخی از نقاط مردمان ” نام مشروطه شنیده و معنی آن را آشوب و خودسری می‌پنداشتند” (۳) اما در تبریز:” چون اندیشه‌ها بلندتر و آگاهی از معنی مشروطه و قانون بیشتر و خوی‌ها استوارتر می‌بود، هر چیز را به معنی درست خود می‌فهمیدند و هر کاری را دلسوزانه پیش می‌بردند، خرده گرفتن این شهر به قانون اساسی، برخاستن آن به شمردن کمی‌های قانون و ایستادگی‌اش برای پیشرفت خواست خود، بهترین نمونه از نیک فهمی ‌و کوشش دلسوزانه تبریزیان می‌باشد”.(۴) و شاید بر این اساس در دوره مشروطه، “تبریز پیشتاز مقاومت بود” (۵) و یا “مقاومت تبریز شعله‌های مشروطیت را در داخل کشور زنده نگه داشت” (۶) .اما در مورد ریشه و معنی لغوی واژه مشروطه که به نظر دکتر عبدالهادی حائری نخستین بار از “کشور عثمانی و توسط میرزا حسین‌خان سپهسالار به ایران آورده شده است” (۷) نظرات مختلفی مطرح است، در لغت نامه دهخدا و در ذیل ” مشروطه” آمده است: “مؤنث مشروط، {لازم گردانیده شده و پیمان کرده شده، تعلیق کرده شده چیزی به چیز دیگر، شرط شده}، حکومت مشروطه نوعی حکومت که در آن وضع قوانین به عهده مجلس یا مجلسین (شوری- سنا) باشد و دولت مجری آن قوانین محسوب می‌گردد، مقابل استبداد. اصطلاحی است که در ایران به نوع حکومت کندیسیونل (conditionnel) و کنستی توسیون(constitution) اطلاق گردیده، در مقابل حکومت دیکتاتوری و استبداد”.(۸) و سعید نفیسی در این زمینه می‌نویسد: “کلمه مشروطه، اصلا عربی و صیغه مؤنث اسم مفعول مشروط زبان عربی است. اما با این معنی که حالا بکار می‌برند در زبان عربی وجود ندارد، یعنی به معنی حکومتی که با مشورت نمایندگان ملت کار بکند. این کلمه مشروطه را به این معنی در آغاز انقلاب ایران وضع کرده‌اند و آنهم تقلید از ترکان عثمانی بوده است. در زبانهای اروپایی لغتی هست در باره آنچه ما امروزه قانون اساسی می‌گوییم، در فرانسه آن را constitution می‌گویند و معنی لغوی آن “تشکیل” است زیرا که این قانون تشکیل دولت را می‌دهد. چون قانون اساسی ایران تقلید از قانون اساسی بلژیک و گاهی ترجمه کلمه به کلمه آن {بود}، به این کلمه که رسیده‌اند گویا درمانده‌اند و مخصوصا نتوانسته‌اند از آن صفت بسازند، زیرا که در فرانسه دولتی را که مطابق این قانون تشکیل می‌شود constitutionalیعنی “تشکیلی” می‌گویند. برای کلمه “constitution ” قانون اساسی” را وضع کرده‌اند و چندان بد نیست، اما چون نتوانسته‌اند از آن صفت بسازند، {لذا }تقلید از ترکها کردند و حکومت کونستیتوسیون را حکومت مشروطه اصطلاح کرده‌اند و آنها هم کهconstitution ، constitutional را به جای conditionnel به معنی “شرط” و Condition به معنی “مشروط” بکار برده اند، اشتباه کرده‌اند. این کلمه مشروطه تا آن جایی که من {سعید نفیسی} حدس زده‌ام و گویا حدس من هم کاملا درست باشد، از اینجا پیدا شده است.(۹) “در کشورهای عربی واژه “دستور” و در هند و پاکستان لغت” آیین” که هر دو فارسی می‌باشند ، به جای لفظ کنستیتوشن انگلیسی به کار رفته است” (۱۰) گفتنی است که پژوهشگران تاریخ معاصر ایران ، واژه‌ی “مشروطه” را به عنوان معادلی برای واژه انگلیسی “کنستیتوشنالیزم” یا حکومتی که بر اساس قانون اساسی باشد، به کار می‌برند و خود کلمه” مشروطه” را نیز بر گرفته از ریشه عربی “شرط” می‌دانند و بر این اساس آیت‌الله نایینی نوشته است: “نوع دوم حکومت را دولت “مشروطه” ،”مقیده” ،”محدوده” ،” مسئوله”، “دستوریه” و “شورویه” نامند، اساس سیاست بر”وظایف و مصالح نوعیه” قرار گرفته” استیلای دولت” به همان اندازه محدود و تصرفش به عدم تجاوز از آن حد مقید و مشروط ” باشد”.(۱۱)
اما در این میان سیدحسن تقی‌زاده و دکتر شفق که از سیاستمداران مشهور دوره مشروطه و خود از نزدیک با حوادث این انقلاب درگیر بوده‌اند، ریشه دیگری را در مورد واژه” مشروطه” مطرح کرده‌اند: تقی زاده می‌نویسد ،”کلمه مشروطیت بلاشک از مملکت عثمانی آمده … اصل و اشتقاق این لغت بر این جانب مجهول است و گفته‌اند که از کلمه “شارت” فرانسوی(La charte) و “چارتا” انگلیسی ( از اصل لاتینی کارت) که حکم قانون اساسی دارد، گرفته شده است. چنانکه معلوم است” ماگناکارتا” که همان فرمان اولی مبنی بر تحدید اختیارات سلطنت و تضمین حقوق اساسی افرادمردم انگلیس بود در سنه ۱۲۱۷م صادر شده و شارت فرانسوی که در واقع قانون اساسی فرانسه بود به فرمان لوئی هجدهم در سنه ۱۸۱۴ م انتشار یافت. لیکن ارتباط کلمه مشروطه عثمانی را با آن لغت لاتینی و انگلیسی و فرانسوی به یقین نمی‌توانم ادعا کنم اگرچه مستبعد نیست…”(۱۲) دکتر رضازاده شفق نیز همین نظر را دارد، نام برده می‌نویسد:” کلمه مشروطه از ترکیه به ایران آمد و ممکن است ترکها آن را درست کرده باشند که معنی حکومت ضد استبدادی یعنی حکومتی که محدود به شرایطی است، از آن بگیرند، ولی به خاطر دارم که در برخی از نوشته‌های ترکها خوانده‌ام که آنها لفظ مشروطیت را از شرط عربی نگرفته بلکه از لاشارت فرانسوی استفاده کرده اند. اینگونه اشتقاق ها در میان ترکها رایج است…”(۱۳) اما دکتر حائری در نقد این نظریه می‌نویسد: “تا آن جا که این نویسنده{دکتر حائری} آگاه است، تقی زاده توضیح بسنده‌ای پیرامون نظر خویش نداده و دکتر شفق {نیز} مأخذی را که در این مورد استفاده کرده بود نشان نداده است(۱۴) به هر حال امروزه واژه مشروطه را اکثرا از ریشه عربی” شرط” می‌گیرند و ان را بعنوان صفت برای حکومتی بکار می‌برند که بر اساس “قانون اساسی و نظام پارلمانی” بنیاد گردد و این واژه از این جهت در ایران متداول گشت که قرار بود قدرت رژیم استبدادی محدود گردیده و به حدود و شرایطی که قانون اساسی معین می‌کرد، محدود باشد. در این معنی ” مشروطه “یعنی” شرط کرده شده، آنچه مقید به شرط است، حکومتی که مقید به قانون باشد، مملکتی که دارای پارلمان باشد و نمایندگان ملت در کارهای دولت نظارت داشته باشند”(۱۵)

منابع:
۱-کسروی، احمد، ۱۳۵۱، (تاریخ مشروطه ایران) ، امیر کبیر، تهران،صص ۱۲۲-۱۲۳٫
۲-کسروی، همان، ص ۱۶۰٫
۳-کسروی، همان، ص ۲۴۸٫
۴-همان، صص ۲۶۲-۲۶۳٫
۵-آفاری، ژانت، ۱۳۷۹،( انقلاب مشروطه ایران)، نشر بیستون، تهران، ص۲۷۷٫
۶-آفاری، همان، ص۲۹۹٫
۷-حائری، عبدالهادی، ۱۳۶۴، (تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق)، امیر کبیر، تهران، ص۲۵۲٫
۸-لغت نامه دهخدا، ۱۳۷۳، ج۱۲، انتشارات دانشگاه تهران، ص۱۸۴۹۹٫
۹-نفیسی، سعید، ۱۳۴۴، (در مکتب استاد)، مؤسسه مطبوعاتی عطائی، تهران، صص۴۹-۵۰٫
۱۰-حائری، عبدالهادی، همان، ص۲۵۲٫
۱۱-به نقل از: آدمیت، فریدون، ۱۳۸۷، (ایدئولوزی نهضت مشروطیت ایران)، نشر گستره ، تهران، ص۲۳۳٫
۱۲-تقی زاده، سید حسن، ۱۳۷۹، (تاریخ انقلاب مشروطیت ایران)، انتشارات فردوس، تهران،ص۲۴۵٫
در “فرهنگ معین” نیز در این زمینه آمده است: بعضی معنی اخیر{مشروطه} را مأخوذ از charter انگلیسی دانند و شاید در ساختن این صیغه به سیاق اسم مفعول عربی ، نظری به مفهوم کلمه انگلیسی مذکور هم داشته اند.(بنگرید: معین، ۱۳۷۶، ” فرهنگ فارسی” ج۳، امیر کبیر، تهران، ص۴۱۴۳) .
۱۳-حائری، عبدالهادی، همان، صص۲۵۳-۲۵۴٫
۱۴-حائری، عبدالهادی، همان، ص۲۵۵٫
۱۵-فرهنگ عمید، ۱۳۷۴، ج۳، انتشارات امیر کبیر، تهران، ص ۲۲۵۲٫ در “فرهنگ معین” نیز در ذیل مشروطه آمده است:” مؤنث مشروط… نوعی حکومت که در آن وضع قوانین به عهده ی مجلس یا مجلسین ( شوری و سنا) باشد و دولت مجری آن قوانین محسوب می‌گردد، مقابل استبداد:
“از پس مشروطه نو شد فکرها سبک هایی تازه آوردیم ما” (بهار ، ج۲، ۲۲۸)
بنگرید: ” معین، ۱۳۷۶، ج۳، ص۴۱۴۳٫”
منبع: ایشیق
نظر شما