کرونا و تاریخ بصری

تاریخ گزار و زاویه های دید

دکتر عیسی عبدی
زبان بصری مانند زبان کلامی (verbal language)، میراث گرانسنگی برای مورخان و تاریخ پژوهان آفریده و می آفریند. برآیند«این دو زبان» یعنی زبان بصری و کلامی به دلیل امکان های ذاتی -ارتباطی شان در بازتابندگی همدیگر در خدمت مورخان، بیانگر حرکت و تحولی ژرف در بازنمایی واقعیت و تحولات فرهنگی در طول تاریخ است .

در غرب درباره جنگ جهانی حهانی دوم ، هولوکاست و اپیدمی ها ،تاریخ بصری تدوین شده است .نگارنده به اقتضای بحث و شرایط کنونی ،به نظرم رسید که این می تواند موضوع جالبی باشد.

*عکس از خبرگزاری ایرنا
...

دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹
زبان بصری همزاد بشر است که همسو با تحولات تاریخی تحول یافته و به صورت های گوناگون درآمده است. این زبان، تاریخ پر نشیب و فرازی را به قدمت تاریخ هنر و فرهنگ دارد و به جرأت می توان گفت که اشکال مختلف ارتباطی - از دیوار نگاره ها ،سکه ها، پیکره ها و نگاره های سنگی گرفته تا دنیای پیچیده، دیجیتال چند رسانه ای امروز- را در پس خود دارد.
از این رو، زبان بصری مانند زبان کلامی (verbal language)، میراث گرانسنگی برای مورخان و تاریخ پژوهان آفریده و می آفریند. برآیند«این دو زبان» یعنی زبان بصری و کلامی به دلیل امکان های ذاتی -ارتباطی شان در بازتابندگی همدیگر در خدمت مورخان، بیانگر حرکت و تحولی ژرف در بازنمایی واقعیت و تحولات فرهنگی در طول تاریخ است .
جهان غرب با ورود به عصر روشنگری و انقلاب صنعتی شاهد یک شتاب تاریخی از قرن هجدهم به این سو بوده است. در ایران نیز، چنین شتابی کمابیش از مشروطه به این سو روی داده است .
با گذار شتابان به قرن بیست و یکم، مورخ ایرانی با ابزارهای پیچیده ی شبکه جهانی اینترنت، رسانه های دیحیتال و مولتی مدیا روبرو شده و می تواند به صورت زایا از آنها بهره گرفته، در آینده نفوذ کند.
امکانی که زبان تصویر- فراخور شتاب و فشردگی زمان - به « تاریخ گزار» می دهد چندلایه، فرامرزی و ناهمگون است. با این عمق، تصویر برداری می تواند ابعاد نامرئی و اندیشه ناپذیر را به سطح بکشاند و در معرض نگاه قرار دهد.
همان طور که زبان کلامی در قالب گفتمان ها با مرزبندی، محدودیت و برجسته سازی عمل می کند و جنبه های مختلفی از حیات شهروندی را بازنمایی می کند و در برخی موارد مردم را به متن یا به حاشیه می برد
زبان تصویر نیز از چنین امکان هایی- بسی فزون تر- برخوردار است و می تواند با چینش و «زاویه دیدهای »مختلف گفتمانی، وضعیت جامعه، همبستگی های اجتماعی، تنگناهای دوران بحران، فضاهای شهری و روستایی و جنبه های نادیده و خاموش جهان اجتماعی را با قالب و بیانی تصویری بنمایاند.
با توجه به موارد بالا می توان گفت که در واقع با زبان کلامی می توان تاریخ را خواند و با زبان بصری می توان جنبه هایی از تاریخ را در کنار خواندن و شنیدن ، رویت کرد. اما این دیدار از جزمیت زبان اثباتی بری است و همواره در گیر امکان های زایای تفسیر و بازنمایی است .
زنجیره های فهم تاریخ از تعامل این دو زبان تاثیر می پذیرد و مورخان نیز لاجرم در تفسیرها و روایت های خود با آنها روبرو هستند . این زبان ها می توانند گسست ها، شتاب ها و وقفه های زمان را در خود بازتاب دهند به عبارتی زمان مندی و تاریخ مندی کنش های انسانی را در هر دوره نشان دهند.
از دیگر سو ،تاریخ بصری visual history با ارتباط معنایی این دو ،غنا پیدا می کند . تاریخ لحظه اکنون در قالب تصویر می تواند در بازنمایی واقعیت های کنونی شرایط اپیدمی در خدمت مورخان قرار گیرد .
تاریخ بصری از این رو، پایه منابع تاریخی را تقویت کرده و آنها را در خدمت روایت های زایای بعدی قرار می دهد، زیرا امکان تفسیرهای بیشتر از واقعیت را هموار می کند. اصطلاح «هیستوریوفوتی»historiophoty وایدن هایت در این زمینه بیانگر فشردگی تصویرها برای تولید« منبع، تفسیر و روایت» است.
در شرایط تاریخی اکنون که کرونا به صورت نشانه مرکزی به مرکز ثقل معنایی همه گفتمان ها بدل شده ؛ فضایی کم سابقه همچون دوران جنگ جهانی، زلزله های خانمان سوز و فترت یا گسست های بزرگ تاریخی برای تاریخ بصری فراهم آمده است. انسان کنونی، دوره ای را در قالب«شیوه جدید بودن در جهان» تجربه می کند که همه لایه های ارتباطی، کاری و سبک زندگی اش را دربر گرفته است. کرونا مختل کننده نظام های مستقر معرفتی، فرهنگی، آیینی و غیره شده و آنها را برای مدتی دچار گسست کرده است. مفاهیم و استعاره های جدیدی در صورت بندی ارتباطات اجتماعی و فرهنگی پدیدار شده است، برای نمونه گسست مقطعی در آیین ها و تجمعات، وقفه در پیوستگی آیینی و باستانی نوروز، اخلال در نظام نشانه ای تعارف و احوال پرسی و وقفه در نظام اموزشی و ....نمونه های کوچکی از رخنه نشانه ای کرونا محسوب می شوند.
مهمتر از همه، می توان گفت که شتاب تاریخی در دنیای در هم تنیده ی امروز ناگهان با وقفه روبرو شده است. اکنون جهان در یک «حالت نابهنگام » با بایسته هایی چون تخلیه فضاهای عمومی ، ترک عادت، گسست ، سکوت ، انزوا ، ارتباط دیجیتالی ، تغییر رفتاری، احتیاط و دلهره و ...روبرو شده، در حالتی بهت و سرگشتگی به سر می برد . الگوهای بصری مانند روپوش های سفید و آبی پزشکان و پرستاران و ماسک های سفید، طوسی و آبی که نمایانگر موضع گیری انسان ماسک دار در وضعیت کرونایی است؛ نمودهایی از یک دوره تاریخی را عیان می سازد. همه مفاهیم مانند ماندن در خانه ، فاصله گیری اجتماعی و هوشمند متاثر از یک زبان مشترک جهانی با خالی شدن فضاهای عمومی و کسب و کار نمایان شده است .
حال در این فضای خاص انباشته از تصویر، می توان فضای کرونایی را در ابعاد گوناگون از زوایا و منظرهای گوناگون ترسیم کرد تا روایت گر گسستی باشد که ناگهان در جریان عادی زندگی جهان ما رخ داده است .شاید به تعبیر «هورست بردکمپ» Bredekamp بتوان گفت که به تصویر کشیدن هر عصر تاریخی- در اینجا عصر کرونایی- یادآور سنت فراموش شده ی دانش بصری bildwissenschaft باشد؛ سنتی که اکنون برای مورخان ابعاد ژرف، گسترده و زایایی پیدا کرده که نه تنها جهان را بازتاب می دهد بلکه آن را می سازد زیرا اپیدمی کرونا و نقش آن در تبدیل شتاب تاریخی به گسست ناگهانی از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که به تصویر در آید. این اپیدمی نه تنها در تاریخ نگاری پزشکی بیماری های واگیر (شاخه ویروسی) جای می گیرد بلکه با سایر گرایش های تاریخی مانند تاریخ اجتماعی و ... در پیوند قرار می گیرد.
نظر شما