«تجاربالامم» از مهمترین منابع سده چهارم و بهویژه تاریخ آل بویه، بریدیان و حمدانیان بهشمار میرود. مسکویه برخلاف مورخان پیشین که در نگارش تاریخ روش روایی را برگزیده و تنها به گردآوری اخبار و روایات با ذکر سلسله سندها پرداختهاند، کوشیده است با تهذیب و پالایش مواد تاریخی، شیوهای جدید در تاریخنگاری ابداع کرد. وی با حذف سلسله سندها از سویی و گزینش روایات از سوی دیگر، بر آن بوده است تا ساختاری یکدست و منسجم از تاریخ بهدست دهد. از اینرو وقایعی را درخور ذکر و دارای ارزش تاریخی دانسته است که منطبق بر عقل و منطق و به دور از مبالغه و خرافات باشد تا انسان در زندگی فردی و اجتماعی بتواند از آن عبرت بگیرد و بر تجارب خود بیفزاید.
آنچه در تاریخ ابن مسکویه اهمیت دارد نگرش او نسبت به تاریخ است، چیزی که از نام کتاب او نیز بهدست میآید. وی در آغاز کتابش مینویسد: «من چون سرگذشت مردمان و کارنامه شاهان را ورق زدم و سرگذشت کشورها و نامههای تاریخ را خواندم، در آن چیزها یافتم که میتوان از آنها، در آنچه مانندش همیشه پیش میآید و همتایش پیوسته روی میدهد، پند گرفت. همچون گزارش آغاز دولتها و پیدایش پادشاهیها و رخنههایی که سپس در آنها راه یافته و کارسازی کسانی که آن رخنهها پاره کردهاند تا به بهترین روز بازگشت، و سستی کسانی که از آن بیهُش ماندند و رهایش کردند تا کارشان به آشفتگی و نیستی کشید...»
وی سپس به بحث عبرت پرداخته و مینویسد: «نیز دیدم، اگر از این گونه رویدادها، در گذشته نمونهای بیابم که گذشتگان آن را آزموده باشند و آزمونشان راهنمای آیندگان شده باشد، از آنچه مایه گرفتاری کسانی میبود دوری جسته، بدان مایه نیکبختی کسانی دیگر، چنگ زدهاند. چه کارهای جهان همانند و درخور یکدیگرند. رویدادهایی از این دست که آدمی به یاد میسپرد، گویی همگی آزموده خود اوست؛ گویی خود بدانها دچار آمده و در برخورد با آنها فرزانه و استوار شه است؛ گویی خود در هنگامه آنها زیسته و خود با آنها روبه رو بوده است.»
تاریخ با افسانه درآمیخته است
ابن مسکویه نوشتههای تاریخی را آمیخته با افسانهها دانسته و میآورد: «لیک، اینگونه گزارشها را آمیخته با گزارشهایی دیدم افسانه مانند، یا چون متلها که در آنها سودی جز خواب آوردن یا سرگرم شدن به تازگی پارهای از آنها نباشد.»
وی تاریخ خود را از پیشدادیان آغاز میکند. به عقیده دکتر رسول جعفریان این اقدام ابن مسکویه نشان از رسوخ تاریخنگاری ایرانی در او دارد و متفاوت با روش منابع تاریخی دیگری مانند یعقوبی و طبری است که تاریخ را از آفرینش، هبوط و تاریخ انبیا گزارش کرده و به اسلام رساندهاند. ابن مسکویه پس از بیان مختصری از تاریخ ایران تا دوره ساسانی به دوره اسلامی رسیده و در متن چاپی نخستین بحث، تاریخ جنگ احزاب است.
«تجارب الامم»؛ کتابی برای وزیران و سپاهیان و عامه
جعفریان در کتاب «منابع تاریخ اسلام» میگوید: «تاریخنگاری مسکویه در دو جلد نخست آن که شامل وقایع تا سال ۱۰۳ است، انتخاب و گزینش حوادث از منابع دیگر است. متن اصلی مورد استفاده وی تاریخ طبری بوده و در این قسمت جز تلخیص کار دیگری صورت نگرفته است.»
او مینویسد: «مجلدات اول، پنجم و ششم کتاب تجارب نخستینبار توسط مستشرق بنام کایتانی به صورت عکسی به چاپ رسید. عدم چاپ مجلدات دوم تا چهارم، از آن روی بود که اجزای بعدی یعنی پنجم و ششم مکمل تاریخ طبری بود. بعدها فرصتی برای چاپ اجزای باقیمانده به دست نیامد. مستشرق دیگر، دو جلد از تجارب الامم را که همان جز پنجم (از سال ۲۹۵ تا ۳۲۹ بهعنوان الجزالاول) و ششم (از سال ۳۲۹-۳۶۹ الجز الثانی) بود در مصر به چاپ رساند.
افزون بر آن مجلدی با عنوان ذیل تجارب الامم چاپ کرد که مشتمل دو ذیل بود. نخست ذیل ابوشجاع محمد بن حسین ملقب به ظهیرالدین روذراوری بود و حوادث سالهای ۳۶۹ تا ۳۸۹ را دربرداشت. دوم جز هشتم کتاب تاریخ ابوالحسین هلال بن محسن صابی که حوادث سالهای ۳۸۹ تا ۳۹۳ در آن آمده بود. قسمتی دیگر از تجارب را نیز که مشتمل بر رخدادهای میان سالهای ۱۹۸ تا ۲۵۱ بود، همراه با کتاب مجهول المولفی با نام «العیون و الحدایق فی اخبار الحقایق» در سال ۱۸۹۶ در لیدن به چاپ رسیده است.»
ابن مسکویه بیان میکند که کتابش را در درجه نخست برای وزیران، فرماندهان سپاه، سیاستمداران و شخصیتهای برگزیده و معتبر عامه و خاصه تالیف کرده و سپس برای سایر طبقات.
نویسنده کتاب «منابع تاریخ اسلام» معتقد است مسکویه بنا به قولی که در مقدمه داده بود، میبایست تاریخ را از منظر فلسفی مینگریست، اما در وقتی که تاریخ را نگاشته، چندان به این نکته وفادار نمانده و گویی با گزینش رخدادها، خواسته است تا بهطور ضمنی خواننده، خود آن نتایج را بهدست آورد.
مورخی که تعصبات مذهبی را در تاریخ دخالت نمیداد
ابن مسکویه مدعی است که از سال ۳۴۰ ه تا تالیف اثرش، تحت حمایت هیچ درباری نبوده و کاملا بیشایبه عمل کرده است. مارگلیوث در بررسی شخصیت ابن مسکویه، وی را مورخی یافته که حتی در انتقاد از حامیان و پشتیبانان خود لحظهای درنگ نکرده و بالاتر از همه از دخالت دادن تعصبات مذهبی در تاریخ خودش دوری کرده است.
برای مثال وی از ابن بقیه و عزالدوله بختیار به شدت انتقاد کرده است و ابوالفتح بن عمید را که ندیم وی بوده بیکفایت، بیتدبیر و پیرو هوا و هوس خوانده است.
مورخی که تعصبات مذهبی را در تاریخ دخالت نمیداد
به مناسبت ۱۹ آبان؛ سالروز درگذشت ابنمسکویه
پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵
منبع:
ایبنا
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ