در لغت نامه ی دهخدا برای کلمه ی "مستاصل" معانی زیادی شمرده شده است ، که از میان آن ها می توان به "بی چیز" ، "ناچار" و "ناتوان" اشاره کرد ، در سایر لغت نامه ها معانی همچون "از بیخ برکنده" و "ریشه کن شده" نیز برای این کلمه معین شده است ، اما با کمی فاصله گرفتن از مبحث لغت نامه و معنی کلمات می خواهم وارد تقویم تاریخ شوم.
امروز سوم شهریور ماه سالگرد ورود نیروهای متفقین به کشور است، چرا می گویم ورود و نمی گویم تجاوز، چون کشور ما در آن برهه زمانی مسئولین خدوم و وظیفه شناسی را در راس خود می دید و گفتند بفرمایید ، خاک خودتان است ، ما و شما نداریم ، اما در میان این ترس و امید سران کشوری و لشگری ، بودند مردانی که تا آخرین فشنگ ، تا آخرین قطره خون ، تا آخرین نفس ، تا آخرین نگاه ، در مرزهای جنوبی و شمالی کشور با نیروهای متفقین مقابله کردند که از جمله آن ها می توان به شهید "میرمحمد راثی هاشمی" اشاره کرد که مزارش هم اکنون در نقطه صفر مرزی جلفا خاک می خورد ، خاک خورد اما خاک نداد.
حالا می خواهم چند خط از سینمای هالیوود برای شما بگویم که به گفته شبه روشنفکران ، سینمایی گیشه ای ، پر رنگ و لعاب ، همراه با جلوه های ویژه گران قیمت و در یک کلام سینمای "فریب" است و خالی از معنا و مفهوم و سبک هنری می باشد حالا بگذریم که مصادیق نقض تمام این گفته ها ، بسیار است و جملات فوق حسادتی از روی "ناتوانی" بیش نیست چرا که همین جملات را با تعابیری دیگر در مورد سینمای شرق و اروپا می شنویم. در همین سینمای به اصطلاح گیشه ای سال قبل برای تمجید از چند مامور نجات دریایی و یا چند کارگر یک سکوی نفتی که تلاشی برای راهبرد کشورشان کرده اند ، آن چنان هزینه سنگینی برای ساخت فیلمشان شد ، که کم نظیر بود و حالا پرشی به سینمای یک کشور دیگر ...
و حالا میخواهم از سینمای یک کشور آسیایی برایتان بگویم ، سینمایی هنری نما که تمام هنرش به قول خودشان الهام گرفتن است با اندکی چاشنی فریاد و جیغ و کتک کاری ، فرهیخته پرور ، که هر روز فرهیختگان آن به جان هم می افتند و بر سر هوس شهرت یقه همدیگر را می گیرند ، اجتماعی ، که آن طیف از اجتماع را که خودش دوست دارد ، میبیند و در مقابل طبقه دیگر و اقشار دیگر جامعه کور می شود ، چشمان خود را در مقابل تاریخ بسته است و مدام با چهره مظلوم خود می گوید ، تاریخ قضاوت خواهد کرد و حتی یک بار حاضر نشده است ، یکی از هزاران سوژه تاریخی کشور خود را به تصویر بکشد که یکی از موارد آن در فوق ذکر شد که به مراتب سوژه هایی پخته تر و زیباتر از چند کارگر و مامور نجات هالیوودی است ، اما باز هم فقط چشمان خود را می بندد و زبان خود را می گشاید و فقط و فقط به گیشه و شهرت خود فکر می کند و می گوید من خوب هستم و بقیه همه بد و در این میان جوایز برخی جشنواره ها نیز او را افسارگسیخته تر می کند.
اما در اینجا سوالی تکراری و همیشگی پیش می آید ، رسالت هنر و به خصوص سینما چیست ؟
جا دارد به نظریه "هنر برای هنر" که "تئوفیل گوتیه" ،نویسنده فرانسوی یکی از بنیان گذاران مهم آن می باشد را مطرح کنم که به مثابه واکنشی در برابر کلیسا و حکومت های آن دوره که می خواستند هنر را کاملاً در خدمت خویش قرار بدهند ، مطرح و پیگیری شد.
مهمترین نکته علت طرح این نظریه احساس آزادی و رهایی هنر از زیر قید و بند حکومت ها و دولتمداران آن زمان بود . فرهیختگان آن دوره تلاش می ورزیدند تا بدینوسیله اسیر و تابع سیاست و معیار دوران خودشان نشوند و همچنان از امر و نهی شاه، وزیر و کلیسا در امان بمانند. هنرمند هم به نوبه خودش هرجایی که نخواسته است اثرش را تحت فرمانهای زورمندان و یا نیاز های اجتماعی بنماید به این نظریه پناه برده است .
اما امروزه سینما اسیر شده است ، اسیر کلیشه ی خاص بودن ، اسیر طیف معدودی روشنفکرنما ، اسیر خواسته های نابجای اجتماع ، صحیح است که هر اجتماعی نگرش های سلیقه ای خود را دارد اما مگر غیر از این است که یکی از وظایف هنر ، سلیقه و خواسته و نگرش سازی برای مخاطب است . هالیوود به فکر گیشه است یا شمایی که از ترس فروش نرفتن ، از ایده ها و داستان های بکر تاریخی فرار می کنید ؟ از "سوم شهریورها" زیاد در این مرز و بوم رقم خورده است ، اما سینمای ما با چشمان کاملا بسته اش ، خود را در قید و بندهای خود ساختگی خود اسیر کرده است که هنر را نه برای هنر بلکه برای شهرت خودش به دست گرفته است.
سینمایی که هزاران فیلمنامه ی زنده و خارق العاده را هر روز در مقابل چشمان خود می بیند و کوچکترین عکس العملی نسبت به آن ها نشان می دهد ، قطعا سینمای ناتوانی است که در جهت طبع نامطلوب قسمتی از جامعه قدم های استوار برمیدارد ، قدم هایی که فقط یک سینمای مستاصل آن ها را با اطمینان برمیدارد ، امروز هنر و سینمای ما در قید و بند سیاهچاله های تفکر خود اسیر شده است و هنر بوسیله هنر نابود شده است و فریاد ریشه کن شدن سر می دهد ، ریشه هایی که بوسیله خودش تبر خورده است.
سینمای مستاصل
سهشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
منبع:
روزنامه جام جم
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ