۱۱۱ سال پیش در ایران جنبشی رخ داد که سر و صدای بسیاری در جهان به پا کرد و آوازه ایران را در
محافل و روزنامه های بینالمللی بیش از پیش کرد، این جنبش، مشروطه نام گرفت. مشروطه جنبشی بود که یکی از آرمانهای مهم آن برچیدن دیکتاتوری مطلق و برقراری سیستم حکومت مشروط و همراه با مجلس نمایندگان ملت بود.
پیش از امضای فرمان مشروطه توسط شاه قاجار، مظفرالدین شاه، بسیاری از مردم در سفارتخانه انگلیس بست نشستند. این دسته از گروه ها و صنف های گوناگون مردمی بودند که تعدادشان به گفته یکی از منابع (۱) ۱۴۰۰۰ نفر بود. اینان از صنف های مختلفی بودند: تجار، روحانیون و طلاب، اصناف خرده پا، عطار و بقال، محصلان و غیره. یکی از رخدادهای جالب توجه در دوره بست نشینی، تجدید دستخط های مشروطه بود. مردمِ بست نشین به دستخط مشروطه برای چندبار ایراد گرفتند تا دست آخر به چهارمین دستخط و سیاق، رضایت دادند.
بحث ما در مقاله پیشین(۲) با عنوان فرعی (وسواس جمعی یا دوراندیشی حقوقی؟) در اینباره بود که این رفتار، یعنی اصرار و پافشاری بر تجدید دستخطها، دقیقا برای چه بود؟ آیا وسواسی بود که آنها دچارش شده بودند یا نوعی دوراندیشی حقوقی و آینده نگری بود که توسط بست نشینان درپیش گرفته شد تا در برابر دوز و کلک های حقوقی حکومتی سدی ایجاد کنند؟!
نتیجه گیری در مقاله پیشین این بود که هردوی این عوامل وجود داشت؛ به عبارت دیگر، در تجدید دستخط های اولیه بیشتر دوراندیشی ِ حقوقی بر بست نشینان چیرگی داشت و آنها میخواستند حکومت را وادار به صدور فرمانی مطابق با ایدئولوژی و آرمان خود کنند اما این دوراندیشی حقوقی با وسواس جمعی آمیخته شد، به این معنی که هرچه به سمت تجدید دستخط های بیشتری میرفتند تا به دستخط آخر برسند رفتارشان بیشتر تحت تاثیر وسواس جمعی و نوعی اضطراب نسبت به بی تعهدی حکومت بود که آنها را به پافشاری ِ وسواسگونه برای تغییر برخی عبارات و واژگان در دستخط های پیشین کرد در صورتی که اصل ِ مشروطگی و روح فرهنگیِ مشروطگی را درنظر نگرفته بودند و به جای آن بر فرعیات مانند برخی واژگان خاص تاکید بیش از اندازه داشتند.
اکنون میخواهیم تحلیلی دیگر از این رخداد و رفتار اجتماعی ارائه دهیم که مکمل تحلیل پیشین باشد.
همانگونه که پیش از این گفته شد، به گفته یکی از منابع تعداد بست نشینان به ۱۴هزارنفر میرسید. این هزاران نفر در محیطی مانند سفارتخانه انگلستان گرد هم آمده بودند و در این فضا چیزی در حدود ۱ ماه بست نشستند.(۳)
قرار گرفتن طبقات و گروههای مختلف با سطوح متفاوت فرهنگی و اقتصادی در میان بستنشینان، بالطبع باعث میشد تبادل افکار و انتقال فکر و اندیشه در میان این افراد صورت گیرد. پیش از وارد شدن به بحث اصلی لازم است با چند مفهوم آشنا شویم:
در روانشناسی اجتماعی مفهومی داریم به نام همنوایی. همنوایی از جنبههای جالب رفتار اجتماعی انسان است. تعریفی که از آن میتوان ارائه داد عبارت است از:
«همنوایی را تسلیم شدن به فشارهای گروهی وقتی که تقاضای مستقیمی از سوی گروه در مورد همرنگ شدن فرد با گروه انجام نگرفته باشد تعریف کرده اند»(۴)
یا تعریف دیگر اینست: «همنوایی عبارت است از احساس فشار واقعی یا خیالی از سوی گروه به وسیله فرد که در نتیجه سبب تغییری در رفتار او گردد»(۵). به بیان ساده، همنوایی همرنگ شدن با جماعت در فکر یا رفتاری است.
در تحقیقات روانشناسان اجتماعی روشن شده است که به طور مثال اگر در یک موقعیتی از چند نفر سوالی پرسیده شود و همه آنها جوابی یکسان -هرچند غلط- را با صدای بلند اعلام کنند احتمال بیشتری وجود دارد که نفربعدی -با علم به اینکه آن جواب اشتباه است- جوابی مشابه با سایرین اعلام کند تا به این ترتیب از فشارگروه مانند طردشدن، نپذیرفته شدن، جداشدن و انزوا از جمع و غیره، کاسته شود و به این ترتیب همنوایی صورت میگیرد.(۶)
در مجموع همنوایی هم درجاهای مثبت میتواند رخ دهد هم منفی و نادرست.
عوامل متعددی بر میزان همنوایی موثرند مثلا تعداد اعضای گروه؛ در روانشناسی اجتماعی گفته شده که تعداد زیاد اعضای گروه در جهان واقعی میتواند میزان اثربخشی و همنوایی دیگران را بیشتر کند چرا که با افزایش نفرات گروه، خطر بالقوه تنبیه و برخورد نامطلوب وجود دارد.
عامل دیگر در همنوایی، میزان تلقی گروه از افراد به عنوان واحدهای مجزا است. مثلا موقعیتی را تصور کنید که در آن ۵ نفرِ مستقل (بدون گروه) نسبت به چیزی عقیده یکسان ابراز دارند و موقعیتی دیگر که در آن یک گروه ۳نفری و یک گروه ۲نفری نسبت به چیزی همان عقیده یکسان را داشته باشند.
نکته جالب اینجاست که تاثیر آن ۵نفرِ ِ مستقل در همنواکردن دیگر افراد به مراتب بیش از تاثیر آن دو گروه در موقعیت دوم است.این موضوع در اصل به ماهیت گروه برمیگردد.
درست است که در این دو موقعیت،تعداد کل افراد ۵تاست اما معمولا افراد در موقعیتِ دوم،اینگونه فرض میکنند که دو گروه وجود دارند و هرگروه میبایستی عقیده یکسان داشته باشد پس در اینجا با دو نظر یکسان روبرو هستیم اما در موقعیت نخست،چون افراد مستقل از همند،در واقع فرد اینگونه احساس میکند که با ۵دیدگاه یکسان روبروست و این به نوبه خود همنوایی او را بیشتر میکند.به عبارت دیگر فشار گروه به مثابه فشار یک فرد است اما افرادِ مستقل یا گروه های بیشتر کوچک شده همنوایی بیشتری را جذب میکند.
مثلا در دو موقعیت که هرکدام ۵۰نفرند،یکی دو گروه (یکی ۲۵نفر و دیگری ۲۵نفر) و در موقعیت بعدی ۴گروه(۳تا ۱۰نفره و یکی ۲۰نفره)،تاثیر دومی در جذب همنوایی دیگران بیشتر است.
عامل بعدی در همنوایی،تیپ شخصیتی و طبقاتی افراد است.مثلا در تحقیقی از گروهی از افراد نظامی و بازرگانان روشن شد که آزمودنیهای مستقل در میان این افراد،با کارایی فکری بیشتر،نیرومندی و خود مطمئنی بیشتر،رهبری قویتر و عدم وجود احساس حقارت و خودکم بینی و در نتیجه همنوایی کمتر خود را نشان میدهند؛به عبارت دیگر احساس وابستگی و خودسرزنشی در افراد همنوا بیشتر و عزت نفسشان پایینتر است تا افراد کمتر همنوا.
ما باید با دو مفهوم دیگر هم آشنا شویم که مغایر با همنوایی هستند:استقلال رای، ناهمنوایی یا ضد همنوایی.استقلال رای بدین صورت است که رفتاری مغایر با گروه یا دیدگاهی مغایر با گروه را گویند که انگیزه اش مثلا مخالفت عقیدتی با دیگر افراد گروه است اما ناهمنوایی یا ضد همنوایی به این معناست که فرد بیشتر موارد با گروه مخالفت دارد یا مخالفت بیش از اندازه با دیگر اعضای گروه دارد به این انگیزه که مثلا مخالفتی کرده باشد یا غیره.
عامل دیگر در میزان همنوایی، وجود تردید و عدم یقین در افراد گروه است. مثلا اگر شخصی در یک جمع با موضوع مورد بحث آشنا نباشد یا در مورد قضاوتهای مناسب مردد باشد،احتمال بیشتری دارد که با عقاید افراد دیگری که در آن مجمع هستند همنوایی کند.در واقع این کوششی برای حل مسئله مجهول و رسیدن به نتیجه ای معلوم از سوی فردِ همنواشونده است.
باید دانست که همنوایی را نباید صرفا به صورت واکنشی بازتابی در برابر فشار گروهی دانست بلکه مسائل فردی مانند عدم آگاهی مناسب نسبت به مسئلهِ پیش رو و تمایل به حل آن نیز از عوامل موثر بر همنوایی یک فرد است.
به طور خلاصه باید گفت که عوامل موثر بر همنوایی از این قرارند:
۱-تعداد اعضای گروه ۲-میزان تلقی افراد از گروه یا افراد به عنوان واحدهای مجزا ۳-تیپ شخصیتی و طبقاتی افراد ۴-ابهام و ناآگاهی درباره مسئله موجود
البته شاید عوامل دیگری هم بر همنوایی موثر باشد اما اینها چندتا از مهمترین های آن بود.(۷)
ممکن است بپرسید که اینها با مسئله بست نشینی سفارت انگلیس در سال ۱۲۸۵ ش چه ربطی دارد؟اکنون می خواهیم به سراغ ارتباط این دو مسئله با هم و تحلیل اقدام بست نشینان در تجدید دستخط ها از این زاویه برویم:
نخست تعریفی از گروه ارائه می دهیم:گروه مرکب از تعدادی از انسانهاست که با یکدیگر روابط متقابل داشته،از عضویت خود در یک جمع که اعضای آن از یکدیگر انتظار اعمال و رفتار مشترکی دارند،آگاه اند.(۸)
اکنون ما بست نشینان سفارت انگلیس را یک گروه می دانیم چرا که این هزاران نفری که در سفارت انگلیس جمع شده بودند هم با هم روابط متقابل داشتند(به خاطر تبادل فکر و اندیشه و تبادل پول و مجاورت مکانی که بیشتر درباره اش پایینتر بحث خواهد شد)هم هدفی مشترک(وادارکردن دولت به صدور دستخطِ مشروطه) و هم از یکدیگر انتظار رفتار مشترک(ادامه دادن بست نشینی و اعتراض بر دولت قاجار) داشتند و خود نسبت به این انتظارات و توقعات آگاه بودند چرا که به اختیار خود،این تعداد بیش از ده هزارنفری در یکجا گردآمده بودند.
حالا میخواهیم ببینیم همنوایی چگونه بر این مردم تاثیرگذاشت تا آنها برای چندبار حکومت و شاه را وادار به تجدید دستخط های مشروطه خود کنند.
عامل نخست: تعداد اعضای گروه
تعداد بست نشینان آنقدر زیاد بود( به قول آدمیت،۱۴۰۰۰نفر) که انبوه آنها که در یکجا گردآمده بودند خودبه خود تاثیر بسیاری بر همنواکردن افراد گروه داشت.
به این نقل قول دقت کنید:
«بنابرآخرین نامۀ سفارت به وزیر امور خارجۀ ایران(۱۱ جمادی الثانی ۱۳۲۴) به چهارده هزارتن رسید.»(۹)
عامل دوم:میزان تلقی افراد از گروه یا افراد به عنوان واحدهای مجزا:
گفتیم که در این بست نشینی بر طبق گفته آدمیت،۱۴۰۰۰ نفر حضور داشتند.این ۱۴۰۰۰ نفر متشکل از یک گروه یا دو گروه خاص نبودند بلکه از اصناف و طبقات مختلف تشکیل شده بودند به گونه ای که به قول کسروی:
«در نامه ای دیدم می نویسد:
قریب پانصد خیمه بلکه بیشتر زده شده تمام اصناف حتی پینه دوز و گردو فروش و کاسه بندزن که اضعف اصنافند در آنجا خیمه زده اند.»(۱۰)
یا آدمیت گفته است:
«...علاوه بر تجار و محصلین مدارس و طلاب،شصت و سه صنف دیگر کاسب و پیشه ور و صنعتکار ذکر گردیده است-از پینه دوز و نمدمال گرفته تا زرگر و جواهری و خرده فروش...»(۱۱)
می بینیم که اصناف و گروه های بسیاری جمع شده تا جایی که به قول منابع پیش گفته شده ۵۰۰ خیمه و چادر یا شصت و اندی صنف (به زبان تحلیلی ما گروه) در آنجا گردهم آمده بودند.مسلما این تعداد بسیار گروه و صنف،بر همنوا کردن افراد دیگر تاثیر بسیاری داشت نسبت به وقتی که اگر دو یا سه صنف خاص می بودند.تعداد بسیارِ اصناف و گروه ها در این بست نشینی،عامل نیرومندی در همنواکردن دیگران است.مثلا تعداد ۵۰۰ گروه،خود به عنوان ۵۰۰ نفر در ذهن افراد دیگر عمل می کند و تاثیر نظرات آنها مانند تاثیر نظرات ۵۰۰نفر مستقل است.
عامل سوم:تیپ شخصیتی و طبقاتی افراد
در توضیحات بالا درباره همنوایی خواندیم که در یک تحقیق مشخص شد طبقات تجار و نظامیان نسبت به دیگر طبقات همنوایی کمتر و استقلال رای بیشتری از خود نشان می دهند.
در مورد بست نشینان سفارت انگلیس می خوانیم:
«خرج متحصنان را بهمه جهت بازرگانان به عهده گرفته بودند.ودر یک مورد بیست هزارتومان چک کشیدند و بابت هزینۀ روزانه به بقال و عطار دادند.»(۱۲)
یا در تاریخ بیداری میخوانیم:
«جمیع مخارج و لوازم را حاجی محمدتقی و برادرش حاج حسن می دهند.اگر هم از جائی هم محرمانه پولی برسد جمع بر این دو برادر می شود.»(۱۳)
منظور از این دوبرادر،دو تاجر است که نقش مهمی در تامین بست نشینان داشته اند.
در ضمن تجار از نخستین کسانی بودند که در سفارت انگلیس بست نشستند و بست نشینی را آغاز کردند تا عده دیگری هم آمدند و خود نیز در آوردن بقیه طبقات مردم نقش مهمی داشتند که در صفحات ۵۴۰-۵۴۲ تاریخ بیداری ج۱ به تفصیل گفته شده.
یا جای دیگری گفته شده:
«امروز جمعی از تجار با نواب و میرزا یحیی خان منشی باشی سفارتخانه،نشسته بعض مذاکرات محرمانه می نمایند»(۱۴)
یا در همان صفحه نوشته:
«تجار امروز پولی قسمت کردند که اساتید هرصنفی قسمت کنند.»(۱۵)
در رد دستخط نخستین که پسر صدراعظم به سفارتخانه آورد کسانی که اول با او مخالفت کردند از تجار و کسبه بودند.(۱۶)
در یکی از مواقع مذاکراتی که با دولت در همان هنگام بست نشینی انجام شد معتبرین تجار از کسانی بودند که رفتند با دولت مذاکره و گفتگو بر سر ِ خواسته های بست نشینان کنند.(۱۷)
در تجدید دستخطهای بعدی هم تجار نقش مهمی داشتند.به این نقل قول ها از تاریخ بیداری توجه کنید:
«...تجار چندنفر از روساء را فرستادند قلهک...واز آنجا با شارژدافر رفتند منزل صدراعظم و مذاکره کردند و قرار شد دو دستخط سابق را تغییر دهند و مضامین هردو را در یک دستخط بنویسند و....صدراعظم متقبل گردید که همۀ مقاصد آقایان و تجار و کسبه را برآورده نماید.»(۱۸)
یا نقل قولی دیگر از ناظم الاسلام کرمانی که دلالت دارد بر نقش مهم و محوری تجار در مذاکرات و گفتگوهای سرنوشت ساز با دربار و تصمیمات نهایی در باب تجدید دستخطها:
«امروز عصر مقارن غروب آفتاب،جناب مشیرالملک پسربزرگتر صدراعظم که امروز وزیر امور خارجه است،با جناب آقا میرزا محمدصادق و جمعی دیگر از صاحبقرانیه آمدند به شهر و وارد به سفارتخانه شدند،رفتند در چادر بزرگ تجار.»(۱۹)
میبینید که فرستادهی دربار برای گفتگو با بست نشینان، نخست به چادر بزرگ تجار وارد میشود و با آنها مذاکره میکند.
از اینجا روشن میشود که تجار تا جایی نقش محوری در مذاکرات پیداکرده بودند که به نوعی نماینده و سخنگوی همه بست نشینان یا یکی از سخنگویان محوری آنها شده بودند که پسر صدر اعظم هنگامی که به سفارتخانه وارد شد نزد تجار رفت در حالی که چادرها و اصناف و طبقات بسیار دیگری هم در همان سفارتخانه حاضر بودند.
حتی در رد دستخط ِ خودساخته پنجمی که برخی افرادِ به گفتهِ کرمانی دانشمند در میان بست نشینان ساخته بودند تا دیگران را وادارند آن را از دولت مطالبه کند این تجار بودند که مخالفت کردند و نگذاشتند دستخط پنجم صدور یابد:
«...گفتند باید این طور دستخط نوشته شود و به امضاء شاه برسانند،لکن روساء تجار گفتند دیگر کار گذشته است و هرساعت نمی توان شاه را مجبور نمود که دستخط را عوض کنند»(۲۰)و آنان بدین ترتیب آن دستخط آخر را نمیگذارند تا مانند دستخط های پیشین به امضاء شاه برسد (همان دستخط هایی که ما در مقاله پیشین این موضوع،درباره وجود حالت وسواسی در تجدید و اصلاح آنها بحث داشته ایم)(۲۱)
تاریخ بیداری از آن دست منابع اصیل تاریخ مشروطه است که درباره فرایند بست نشینی و تغییر و تحولات آن باجزئیات سخن گفته است.اصولا واژه ی تجار در صفحاتی از تاریخ بیداری که به بست نشینی سفارت انگلیس می پردازد (۵۳۸-۶۰۳)بسیار دیده می شود و حتی گاهی اوقات همراه با واژه روساء دیده شده مانند اینجا:
«...ولی روساء و تجار و اساتید هرفنی...»(۲۲)
یا نام حاج محمدتقی و حاج حسن برادرش در این صفحات چندین بار دیده میشود.این دو از تجار بنام بودند که نقش مهمی در تامین آب و غذا و تامین مالی بست نشینان داشتند و از این راه کمک بسیاری به پایداری بست نشینی تا مدت یکماه کردند.
می بینیم که طبقه تجار نقش مهمی در این بست نشینی بازی کردند و برپایه همان تحقیق، بالطبع همنوایی کمتری از خود نشان می دادند،از خود استقلال عمل بیشتری داشتند و به همین ترتیب، بیشتر دیگران را به مقابله و مخالفت با دستخط های صادرشده از شاه وامی داشتند.
به این علت که طبقه تجار، تامین اقتصادی و غذایی بست نشینان را هم داشتند نیروی دوچندانی در مذاکرات و اداره کردن بست نشینی داشتند. چه در اداره کردن و مدیریت مالی بست نشینی و چه در مدیریت فکری بست نشینی و چه در کنکاش و گفتگو با دربار بر سر ِ خواسته های بست نشینان، نیروی بسیاری در خود احساس می کردند.
این نیرو بر استقلال رای اینان و تحریک دیگران به مخالفت نقش مهمی داشت و از این راه،با دستخط های صادرشده از سوی دربار مخالفت کرده خواستار تجدید دستخط ها می شدند یا بالعکس جلوی تجدید دوباره دستخط(دستخط پنجم که برخی از بستیان نوشته بودند)از سوی بستیان را می گرفتند و با این استقلال عمل و رای خود، دیگرانی را که همنوایی بیشتری در شخصیت یا تیپ طبقاتی شان بود به همنوایی با خود وا می داشتند.
در توضیح عوامل موثر بر همنوایی گفتیم که در تحقیقی روشن شد آزمودنیهای مستقل در میان نظامیان و بازرگانان،کارایی فکری بیشتر،نیرومندی و خودمطمئنی بیشتر،رهبری قویتر و عدم وجود احساس حقارت و خودکم بینی و در نتیجه همنوایی کمتر خود را نشان میدهند.اینها همه ویژگیهایی است که ما در تجارِ بست نشسته در سفارت انگلیس میبینیم.
بحث درباره نقش نظامیان در موضوع بست نشینی سفارت انگلیس که خود خارج از بحث دستخط های متفاوت هست که موضوع بحث ما می باشد،مقاله دیگری میطلبد.
عامل چهارم:ابهام و ناآگاهی درباره مسئله موجود
گفتیم که اگر در مسئله ای یک فرد ناآگاه باشد یا کم آگاهی داشته باشد و دچار نوعی ابهام در آن موضوع باشد،بیشتر به همنواشدن با دیگر افراد گروه می پردازد؛به عبارت دیگر،در اثر کم آگاهی بیشتر و زودتر اطلاعات وارد شده از دیگر افراد گروه را میپذیرد.
به این نقل قول ها دقت کنید.
«مدارک ما روشن می دارند که مایۀ فکری بستیان تعلیمات سیاسی منظمی بود که از محافل مختلف روشنفکری به آنان می رسید.حیدرخان در خاطرات شخصی گوید:از آنجایی که متحصنین سفارت مطلقاً اطلاعی از وضع مشروطیت نداشته و ترتیب آنرا مسبوق نبودند،فلهذا هیأتی از عالمان مملکت همیشه دستورالعمل های باطنی خودشان را به آنها تلقین می نمودند که من هم جزء آن هیأت مشغول کار بودم.» گواهی حیدرخان مورد تأیید گزارش رسمی است.وزیر مختار انگلیس می آورد: در میان بستیان که بیشتر از اصناف و پیشه وران و طلاب تشکیل می شدند،کسان نامداری نبودند.»(۲۳)
یا در صفحه بعد:
«تصور می رود راجع به خواست هایشان[از دولت] از افراد درس خوانده و بااطلاعی مانند صنیع الدوله دستور می گرفتند».(۲۴) یا در چندسطر بعد می گوید:
«در این باره وزیر رسائل می نویسد:افرادی «قانون دان» به جماعت بستیان پیوستند که قانون فرانسوی برای آنان می خواندند و ترجمه می کردند،و خواهان همان قانون فرنگی بودند.»(۲۵)
یا ناظم الاسلام کرمانی می گوید:
«می توان گفت سفارتخانه در حکم یک مدرسه شده است،چه در زیر هرچادر و هرگوشه جمعی دور هم نشسته اند،و یک نفر عالم سیاسی از شاگردان مدارس و غیره آن ها را تعلیم می دهد،یعنی چیزهای تازه به گوش مردم می خورد که تاکنون احدی جرأت نداشت بر زبان آورد.فیلسوف بهبهانی و بعض از اجزاء انجمن مخفی روزنامۀ حبل المتین را در دست گرفته بر مردم قرائت می نماید.»(۲۶)
یا در جایی دیگر می نویسد:
«امروز شبنامه ای با ژلاتین طبع شده است،در سفارتخانه و کوچه های طهران انداخته اند...»(۲۷)
یا در جایی دیگر:
«جمعی از اعضاء انجمن مخفی در بین مردم افتاده به آنها می گویند عزل عین الدوله را استدعانکنید،چه امروز اگر او را عزل کنند شش ماه دیگر...مجلس بخواهید که...»(۲۸)
یا:
«امروز تلگرافی در بین مردم افتاد و از روی آن استنساخ می کنند... برای عوام باعث اطمینان گردید...ومردم را هیجانی حاصل گردید و به گوش آنها لفظ مجلس شورای ملی رسید و دانستند که نجات دهندۀ همه از ظلم و تعدی مجلس شورای ملی است.»(۲۹)
یا:
«اهل طهران در این ایام تحصن در سفارتخانه، به حدی بیدار شده و پا به دائره تمدن و حقوق گذارده، که در مدت ده سال این قسم ممکن نبود. اشخاصی که در خارجه تربیت شده اند و سالها آرزوی این ایام را می بردند شب و روز در کار بیداری مردم می باشند.»(۳۰)
یا:
«در سفارتخانه هم جمعی از مردمان عالم و تربیت شده افتاده اند در بین مردم و آنچه که می دانند به مردم یاد می دهند.در این اجماع اگر ضرری به مردم رسید، لکن بر علم و تربیت آنها افزوده گردید.»(۳۱)
یا:
«بعضی از مردم نادان در لفظ به موقع اجرا مذاکره نمودند، ولی اشخاص دانا و چیز فهم آنان را ساکت نموده و به آنها فهمانیدند معنی این کلام را.»(۳۲)
غیر از این موارد، موارد بسیار دیگری در تاریخ بیداری هست که جایش در این مقال نمی گنجد.
به نظر می رسد که پس از این نقل قول ها اصل موضوع را دریافته باشید. مردمی که درسفارتخانه گردِ هم آمده بودند همه باسواد و آگاه نبودند، تعداد بسیاری شان هم کم سواد یا کم اطلاع نسبت به مشروطه و درخواستهایی که قراراست از حکومت بکنند بودند. مسئله شان مشروطه و درخواست از حکومت و اعتراضاتشان و نوع رفتار در بست نشینی بود که اینها چگونه باشد و چه چیزهایی باشد ولی بسیاری شان کم اطلاع یا بی اطلاع بودند. عده ای هم در این گروهِ بزرگ بست نشینان سفارتخانه بودند که آگاهی بالایی یا حداقل متوسطی با توجه به ایدئولوژی خود درباره مسئله پیش رو داشتند.بنابراین اینان تغذیه فکری و ارزشی به دیگر اعضای گروه می دادند یعنی اینان با آگاهی و اطلاعی که بیشتر از بقیه داشتند باعث میشدند بقیه افراد گروه که دچار ابهام یا کم اطلاعی نسبت به مسئله بودند به همنوایی با اینان گرایش پیدا کرده خیلی چیزها را به تقلید از اینان تکرار کرده یا یاد بگیرند و به این ترتیب،ابهام مسئله را برای خودشان حل کنند.این در اصل یکی از عوامل همنوایی است که پیشتر درباره آن توضیح داده شد.
حالا مطلب را جمع بندی میکنم:
عده ای که در سفارتخانه انگلیس گرد ِ هم آمدند شامل هزاران نفر (به قول یکی از منابع ۱۴۰۰۰نفر) بودند که در یکجا یعنی سفارت انگلیس جمع شدند.اینان از طبقات مختلفی بودند شامل اصناف،دانش آموزان،طلاب،روحانیون،روشنفکران،تجار و غیره که هرکدام با درجات آگاهی و خواست متفاوتی به اینجا آمده بودند اما مشترکا همه برای اعتراض به حکومت و برقراری مشروطه(هرکدام تعبیر خودش را از مشروطه داشت) به بست نشینی روی آورده بودند.محصول این گردهمایی بزرگ،چند دستخط بود که از سوی شاه برای تایید مشروطه یا همان خواستهای بستیان،امضا شده بود.
این پدیده دستخط ها که چندبار تجدید یا تغییرات اندکی بهشان داده شد و دوباره منتشرشدند علل مختلفی داشت.مردم در مدت بست نشینی به هرکدام از این دستخط ها ایراد گرفته تا به دستخط چهارم رسید که همان پذیرفته شد که البته همان هم ممکن بود به دستخط پنجم برسد و دوباره تغییرکند که با مخالفت تجار نشد.(برای توضیحات بیشتر به مقاله پیشین با عنوان فرعیِ (وسواس جمعی یا دوراندیشی حقوقی) رجوع کنید.
مسئله اصلی ما در این دو مقاله،بحث علل این پدیده است؛اینکه چرا مردم چندبار به این دستخط ها ایراد گرفتند (آنهم بعضا ایرادات جزئی) تا چندبار تجدید دستخط صورت گرفت.در مقاله پیشین این را از زاویه آسیب شناسی روانیِ جمعی و حقوقی بررسیدیم و در این مقاله آن را از دید روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی می خواهیم بررسی کنیم.
یکی از مفاهیم روانشناسی اجتماعی همنوایی و یکی از مفاهیم جامعه شناسی گروه است.همنوایی به عبارتِ ساده (همرنگ جماعت شدن) است وگروه هم تعریفش آمد که عبارت است از :
تعدادی از انسانها که با یکدیگر روابط متقابل داشته،از عضویت خود در یک جمع که اعضای آن از یکدیگر انتظار اعمال و رفتار مشترکی دارند،آگاه اند.
مجموعه ای از عوامل مختلفی بر همنوایی تاثیر میگذارد که ما آنرا در بالا گفتیم.
درباره بست نشینی و پدیده عجیب صدور دستخط های متفاوت برای یک فرمان(مشروطه) باید گفت که در این گروهِ هزاران نفری که خود باز متشکل از گروه های طبقاتی زیر مجموعه اش بود،مسلما تعداد افراد بسیار بود(به قول آدمیت،۱۴۰۰۰نفر) و این تعداد بالای افراد در مدتی حدود یکماه در کنار هم و در یک محیط نزدیک به هم گرد آمده بودند.
نیز گروه های زیر مجموعه بست نشینان (تحت عنوان چادر و خیمه که افراد زیرش جمع می شدند)تعدادشان به قول یکی از منابع به حدود ۵۰۰ رسیده بود مثلا حدود ۵۰۰ چادر زده شده بود و در هرچادر تعدادی افراد بودند.تاثیرگذاری هر گروه خود می تواند به اندازه رای یک نفر ِ مستقل باشد.
نیز غیر از آن،طبقات تجار نیز در این گروه بودند،این دسته از افراد استقلال عمل بیشتر و خود مطمئنی بیشتری دارند و وضع مالی به نسبت مناسبتری نسبت به دیگر گروه های بست نشین داشتند و از این جهت تاثیر بسیاری بر دیگران داشتند.
همچنین از این تعداد بسیار افراد که در یکجا گرد آمده بودند برپایه منابع،تعداد بسیاری از افراد کم اطلاع یا حداقل نسبت به مسئله اعتراض و مشروطه کم اطلاع و کم سواد بودند و دچار نوعی ابهام یا سردرگمی (نسبت به اینکه حالا که در موقعیت بست نشینی قرار گرفته اند چگونه باید کنش و واکنش نشان دهند)شده بودند تا به هدف خود برسند.
مجموع این عوامل بر همنواکردن مردمِ بست نشین با آن عده معدود که دم از اعتراض به دستخط ها می زدند تاثیر بسیاری داشت و بست نشینان با همرنگی فکرو عمل بیشتر و همنوایی بیشتر به دستخط های صادرشده از مظفرالدین شاه ایراد گرفته اصلاح آنها را خواستار می شدند(اگرچه در اصلاحیه دستخطها تغییر اندکی صورت بگیرد). عوامل مختلف همنوایی آنقدر تاثیر بر این بست نشینان داشت که این پدیده(درخواست دوباره دستخط تا چهاربار یا حتی پنج بار) کاری پسندیده و درست و هم راستا با دیگر افراد گروه جلوه داده شده بود حتی اگر این کار حالتی وسواس گونه و اضافی (درباره دستخطهای آخری)به خود بگیرد یا از نظر حقوقی،یکی از مسائل مهم باشد نه همه آن.
امید است که این موضوع بست نشینی در سفارت انگلیس در سال۱۲۸۵ش و به ویژه مسائل پیرامونی آن مانند چرایی تجدید دستخط ها که مورد توجه این نگارنده قرار گرفته مورد توجه پژوهشگران و اساتید تاریخ و تحلیلگران اجتماعی و روانشناختی قرارگیرد و درباره آن بیشتر صحبت شود چرا که از موضوعات و بزنگاه های مهم تاریخی ایران است.پدیده دستخط های متفاوت برای یک فرمان از مراحل حساس تاریخ معاصر ماست و فهم همه جانبه و همه زوایای آن میتواند به فهم تاریخ معاصر ما کمک کند.
تا جایی که این نگارنده اطلاع دارم پیش از من کسی درباره این موضوع یعنی صدور دستخط های متفاوت برای یک فرمان مشروطه و چرایی آن تاکنون ننوشته و بحث نکرده بود به ویژه از این زوایا که در این دو مقاله بحث کرده ام.از این جهت،طرح این موضوع در این دومقاله چیزی است تازه و کم بحث شده یا اصلا بحث نشده.به همین دلیل،لازم است پژوهشگران بیشتری در باب این دو مقاله نقد و بررسی کنند،درباره بست نشینی و پدیده صدور چند دستخط بحث کنند و بابی در این موضوع برای فهم بهتر تاریخ معاصر ایران گشوده شود. البته نگارنده ادعایی ندارد که این دو مقاله، به صورتی کامل و بی نقص به تحلیل چرایی دستخطهای متفاوت پرداخته بلکه برعکس نیاز به نقد و بررسی پژوهشگران تاریخ دارد. موضوعِ صدور دستخط های متفاوت برای یک فرمان و به طور کلی بست نشینی سفارت انگلستان از موضوعات مهمِ و نقاط عطف تاریخ معاصر ایران و تحولات آنست که آنجور که باید و شاید،به آن پرداخته نشده و آن را از زوایا و اجزای مختلف تحلیل نکرده اند.
بنمایه ها
۱-ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران،آدمیت،نشرگستره،چاپ اول۱۳۸۷،ص۱۶۶
۲-رجوع شود به مقاله وسواس جمعی یا دوراندیشی حقوقی؟! از نگارنده:http://www.movarekhan.com/blog/different_handwriting_for_a_command/
۳-تاریخ بیداری ایرانیان ج۱،کرمانی،تصحیح سیرجانی،نشرپیکان،چ هفتم۱۳۹۲،ص۶۰۲
۴-روانشناسی اجتماعی،کریمی،نشرپیام نور،چاپ دوازدهم بهمن۱۳۸۹،ص۷۵
۵-همو
۶-همو،صص۷۶-۷۸
۷-برای توضیحات درباره همنوایی و ناهمنوایی و عوامل آن و تحقیقات مرتبط به همو،صص۷۸-۸۲ رجوع کنید.
۸-مبانی جامعه شناسی،کوئن،ترجمه فاضلی و توسل،نشرسمت،چاپ ۲۲م زمستان ۱۳۸۸،ص۱۲۶
۹-ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران،آدمیت،نشرگستره،چاپ اول۱۳۸۷،ص۱۶۶
۱۰-تاریخ مشروطه ایران،کسروی،نشرنگاه،چ هفتم ۱۳۹۲،ص۱۲۰
۱۱-ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران،ص۱۶۵
۱۲-همو،ص۱۶۶
۱۳-تاریخ بیداری ایرانیان جلد۱،ص۵۴۵
۱۴-همو،ص۵۷۱
۱۵-همو
۱۶-همو،ص۵۸۱
۱۷-همو،ص۵۹۴
۱۸-همو،ص۵۹۵
۱۹-همو،ص۵۹۷
۲۰-همو،ص۶۰۱
۲۱-مقاله وسواسِ جمعی یا دوراندیشی حقوقی؟! از نگارنده در وبسایت مورخان
۲۲-همو،ص۶۰۲
۲۳-ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران،ص۱۶۸
۲۴و۲۵-همو،ص۱۶۹
۲۶-تاریخ بیداری ایرانیان جلد ۱،صص۵۴۴-۵۴۵
۲۷-همو،ص۵۶۱
۲۸-همو،ص۵۶۵
۲۹-همو،صص۵۶۵-۵۶۶
۳۰-همو،ص۵۹۴
۳۱-همو،صص۵۹۵-۵۹۶
۳۲-همو،ص۵۹۸
دستخط های متفاوت برای یک فرمان (۲)
همنوایی در گروه بست نشینان سفارت انگلیس
یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ