امر دشوارِ ترسیم تاریخ
نگاهی به « اطلس تاریخ ساسانی» و سخنی در باب تخصص
علیرضا عسگری، دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ
یادداشت کوتاه امروز من درباره نگاه و نقدی به کتاب اخیر انتشارات نی، تحت عنوان « اطلس تاریخی ایران در دوران ساسانی» به خامه رضا فرنود است. فرنود آن طور که در پشت جلد کتاب آمده «متولد ۱۳۴۳ در شهر مشهد است. از دانشگاه پاریس، دکتری بیوشیمی دریافت کرده و هم اکنون پژوهشگر دارویی بالینی در رشته قلب و عروق است».
گرچه فرنود در مقدمه کتاب از دکتر تورج دریایی جهت مشاوره هایشان تشکر کرده اما پرسش اینجاست که چرا اطلس نگاری نیز به دست غیر اهل تاریخ افتاده است؟ البته اگر با نظری منصفانه بنگریم، عموم اطلاعات تاریخی ایشان صحیح اما سطح کتاب بشدت ساده و البته مطابق با هدف آن است، در پیش گفتار نگارنده آمده « برای خواننده ای که با متون تاریخی این دوره آشنا نیست، این کتاب پیش درآمدی است برای مطالعات دقیق تر... برای خواننده ی آشنا با تاریخ این دوره نیز چه بسا این کتاب مکمل مناسبی برای مطالعات تاریخی اش باشد». البته نکات مبهمی در همین پیشگفتار وجود دارد که شاید اگر نگارنده از اهل تاریخ بود، برداشت دیگری از گذشته ایران می کرد، برای مثال این گزاره را در نظر بگیرید؛ «حکومت نامسنجم اشکانی»، متاسفانه دید عمومی نسبت به تاریخ اشکانیان آن را یک حکومت نامسنجم و بی ثبات و متزلزل می پندارد. سوال اینجاست چگونه یک حکومت «نامسنجم» می تواند بیش از چهارصد سال بر پهنه فلات ایران و ورای آن حکمرانی کند و همگام با امپراتوری روم و در رقابت با آن، به راستی یکی از دو ابر قدرت زمانه بماند؟ چگونه یک حکومت نامسنجم می تواند شکستی سهمگین بر کراسوس یا آنتونیوس وارد کند؟
البته حوزه تخصص من اکنون تاریخ آلمان است اما به عنوان «کارشناس تاریخ ایران» بر این باورم که اشکانیان حکومتی قدرتمند و با نظم بودند که توانستند برابر قدرت بزرگ منسجم دیگری بنام روم بایستند و پیروزی های درخشانی کسب کنند.
گزاره دیگر کتاب را بررسی کنیم؛ «دوران حکومت ساسانی... دوره پیشرفت دوباره تمدن و فرهنگ ایران»، منصفانه و با مسامحه، می دانم منظور نگارنده چیست، این که در دوران ساسانی، نظم فرهنگی ایران زمین، منسجم «تر» بود تا دوره پیشین، اما باید بگویم باز دیدگاه عمومی و البته متاسفانه، گسستی میان هخامنشیان تا ساسانیان ایجاد کرده که در آن اشکانیان «یونانی مآبانی» بودند که فرصت ساخت و ساز میهن را نداشتند! در این باره اگر به آثار مهم ولی قدیمی که به زبان فارسی ترجمه شده اند رجوع کنیم مانند تاریخ کمبریج، کتاب مالکوم کالج یا کتاب مهم یوزف ولسکی، خلاف نظر دیدگاه عمومی را شاهد هستیم (بماند از حجم وسیعی از مقالات تخصصی جدید به زبان های اروپایی درباره اشکانیان).
اشکانیان حافظان گران قدر فرهنگ ایرانی بودند و در کشاکش حضور یونانی مآبی در فلات ایران، این دولت پرشکوه توانست هویت ایرانی را حفظ کند و حتی از نقش روی سکه ها تا تلاش ولاش در گردآوری اوستا، کوشید تا هویت خویش را برابر دیگری یعنی « روم » تعریف کند. با در نظر گرفتن این نکات می توان دریافت که نگارنده این اطلس «تخصصی» در تاریخ ایران ندارد و یا با منابع و مآخذ آشنا نیست یا به دقت آنها را مطالعه نکرده است. فهرست منابع این کتاب از این قرار است:
ایران در زمان ساسانیان، کریستین سن
شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی
تاریخ مردم ایران، عبدالحسین زرین کوب
تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان قرن هجدهم میلادی، پیگولوسکایا، یاکوبوسکی، پطروشفسکی
تاریخ کمبریج ایران (نسخه انگلیسی)
دانشنامه ایرانیکا
ایران ساسانی: ظهور و سقوط یک شاهنشاهی، تورج دریایی
جغرافیای تاریخی ایران، بارتولد (انگلیسی)
اطلس تاریخی ایران، زیر نظر سید حسین نصر
اطلس تاریخی ایران تا دوران سلجوقی، رضا فرنود
Atlas de l’Histoire de Moyen Age, Colin Mc Evedy , R Laffont, ۱۹۸۵
Atlas des Peuples d’Orient- Moyen Orient, Caucase et Asie Central, Andre et Jean Sellier, La Decouvert, ۲۰۰۲
Atlas Historique de l’Armenie, Proche-Orient et Sud-Caucase du VIIIe Siecle av. J.-C au XXI siècle, Claude Mutafian et Eric Van Lauwe, Autrement,۲۰۰۱
Atlas- le Moyen Age Dans le Monde, Bernard Merdrignac et Patrick Merienne, Ouest France, ۲۰۰۱
The New Penguin Atlas of Ancient History, Collin Mc Evedy, Penguin books. ۲۰۰۲
The Penguin Historical Atlas of Ancient Rome, Chris Scarre, Penguin books, ۱۹۹۵
توقع می رفت جهت نگارش مواد تاریخی بحث، به مآخذ بیشتر و معتبر تری رجوع شود، برای مثال کتابی که ماحصل نوشته های نویسندگان روس است، اکنون اعتبار چندانی ندارد و جز مساله کهنگی مساله ایدئولوژیک بودن آن مطرح است، مساله ای که همان موقع جوابیه هایی از سوی محققان داخلی بدنبال داشت. جالب است با وجود ارجاع به کتاب تاریخ کمبریج چرا «روح» این کتاب نه تنها در پیشگفتار نگارنده دیده نمی شود، بلکه خلاف آن آمده است؟
جهت نگارش یک اطلس تاریخی باید حجم انبوهی از منابع و مآخذ بررسی شود تا کاری مفید بدست آید. بله شاید این کتاب به آن هدفی که نگارنده خواسته، رسیده باشد اما نقشه ها بسیار ساده و سطحی اند و مخاطب می تواند با جست و جو در اینترنت، نیاز خود را برآورده سازد. مواد تاریخی نیز بسیار ساده و البته همان طور که نگارنده در انتهای کتاب متذکر شده از استدلالات شخصی پرهیز شده است. ما نیازمند به کارهای جدی و «تخصصی» در امر نگارش تاریخ هستیم. اطلس نویسی از دشوارترین ژانرهای تاریخ نگاری است که هم نیاز به (۱)دیدگاه جامع و پخته مورخانه، (۲) هم تسلط بر منابع «دست اول» و تمام مآخذ معتبر، هم (۳) توانایی نشان دادن اختلافات در سالها و مکان ها و سپس (۴) داشتن درک جغرافیایی و توانایی ترسیم نقشه هاست. هر اطلسی که فاقد این ویژگی ها باشد، اثری است که بنظر من فایده ای از آن مترتب نخواهد شد. سخن آخر اینکه ضمن قدر دانی از علاقه آقای فرنود، من روی سخنم را باز به اهل تاریخ می گردانم که اطلس نویسی در ایران تخصصی است که متخصص ندارد و مبانی آن تعریف نشده است، شاید بهتر باشد بجای سخن گفتن از مکررات، با کسب ویژگی هایی که برشمردم، شاخه اطلس نگاری تاریخی در ایران رنگ و بوی تازه ای به خود بگیرد.
امر دشوارِ ترسیم تاریخ
نگاهی به «اطلس تاریخ ساسانی» و سخنی در باب تخصص
سهشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ