مذهب عرفانی یا مذهب عُرفی

بحثی در مذهب شیخ صفی الدین اردبیلی

زینب عیوضی، دانشجوی دکتری تاریخ
از موضوعات مورد توجه پژوهشگران تاریخ صفویه، یکی بحث مذهب شیخ صفی الدین اردبیلی است. بر اساس نسخه‌های متاخر صفوه الصفا، تنها و مهم ترین منبع تاریخ زندگی شیخ صفی الدین، مذهب او تشیع دوازده امامی است. با این حال اکنون ما می‌دانیم که این اثر در دوران سلطنت شاه تهماسب صفوی یعنی حدود دویست سال پس از تاریخ تالیفش بازنویسی شد...

چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵
از موضوعات مورد توجه پژوهشگران تاریخ صفویه، یکی بحث مذهب شیخ صفی الدین اردبیلی است. بر اساس نسخه‌های متاخر صفوه الصفا، تنها و مهم ترین منبع تاریخ زندگی شیخ صفی الدین، مذهب او تشیع دوازده امامی است. با این حال اکنون ما می‌دانیم که این اثر در دوران سلطنت شاه تهماسب صفوی یعنی حدود دویست سال پس از تاریخ تالیفش بازنویسی شد. پژوهش‌های نسخه شناسانه تا حدی مشخص کرده‌اند که نواده شیخ صفی الدین یعنی تهماسب صفوی، فرزند و جانشین شاه اسماعیل، به منظور همسان سازی ادعاهای مذهبی و اعتقادی خود و پدرش با جدشان شیخ صفی الدین به تغییراتی در این کتاب دست زده است. احتمالا یکی از این تغییرات، درباره اعتقادات مذهبی شیخ صفی الدین بوده است. بر اساس همین مقدمات، برخی از پژوهشگران بر این باورند که شیخ صفی الدین اردبیلی سنی مذهب بوده و بعدها نوادگانش تغییر مذهب داده و به مذهب تشیع درآمده‌اند. برای اثبات چنین ادعایی نیازمند انجام یک پژوهش همه جانبه نسخه شناسانه هستیم. با این حال در این نوشتار در پی بررسی مبحث اعتقاد مذهبی شیخ صفی الدین اردبیلی از جنبه دیگر آن هستیم.
برای ورود به این بحث لازم است ابتدا مقدمه‌ای درباره ارتباط مذاهب عرفانی با تشیع و تسنن بیان شود.
نقطه تلاقی دو جریان عرفان و تصوف اسلامی و تشیع بحث ولایت است. تمامی مذاهب عرفانی و صوفیانه به جز یکی از شاخه های نقشبندیه سلسله نسب خود را به حضرت علی ع می‌رسانند. این در حالی است که برخلاف ادعای عده‌ای از پژوهشگران، عرفان و تصوف اسلامی لاجرم یک جریان شیعی مذهب نیست و در طول تاریخ بسیاری از عرفا و صوفیان بر مذهب اهل سنت بوده‌اند‌. این ارتباط عرفان و تشیع در کنار دلایلی دیگر سبب شده است تا مذهب بسیاری از عرفا و متصوفه همواره نادانسته باقی بماند.
با این حال توجه به یک نکته اساسی روشن کننده مسئله مذهب شیخ صفی الدین اردبیلی خواهد بود. اهل عرفان و تصوف البته در جریان سیر و سلوک برای دست یافتن به حقیقت الهی از مرحله شریعت عبور و وارد مرحله طریقت می‌شده‌اند. عبور از مرحله شریعت هرچند به معنای بی اعتنایی به شریعت و قوانین مذهبی نیست اما از اهمیت آن در نزد عرفا و صوفیان کاسته است.و در عین حال طریقت عرفانی عرفا نه همچون شریعت از راه تعصب مذهبی بلکه از طریق تساهل در دین و مذهب به سوی سرمنزل مقصود راهسپار بوده است. و دقیقا اینجاست که نقش مذاهب در دستگاه طریقتی عرفا کمرنگ و بی اهمیت می‌شده است. به همین جهت، بی دلیل نیست که مذهب عارفانی همچون ابوسعید ابوالخیر، حافظ، عطار، مولوی، شیخ صفی الدین اردبیلی و بسیاری دیگر از عرفا و متصوفه همواره در پرده ابهام قرار داشته است.
و نکته پایانی اینکه برای بحث درباره مذهب شیخ صفی الدین لاجرم باید فضای مذهبی قرن هشتم و نهم هجری را به خوبی شناخت. در این دو سده اتفاقات متعددی رخ داد که فضای مذهبی ایران را به نفع مذهب تشیع تقویت کرد. فروپاشی خلافت عباسی به عنوان مدافع و پشتیبان مذهب تسنن، رواج روحیه تساهل و تسامح در جامعه برخلاف سده‌های پیشین، و ایجاد حکومت‌هایی بی طرف از نظر مذهبی سبب تقویت پایگاه تشیع امامی در جامعه شد. مواجهه تسنن و تشیع در این دو سه قرن تا آغاز حکومت صفویان البته بر مبنای حذف یکی و امتداد دیگری نبوده است. بلکه در فضای تساهل و تسامح پدید آمده این دو مذهب در کنار یکدیگر در حرکت بوده‌اند. این روند تا جایی ادامه یافت که در منابع قرن هشتم هجری از مذهبی با نام تسنن دوازده امامی یاد می‌شود. از قضا این مذهب پیروان بیشماری نیز داشته است که شامل بسیاری از اهل عرفان و تصوف نیز می‌شده است. با این حال جریان مذهبی ایران با تاسیس یک حکومت شیعی مذهب در سده نهم هجری وارد فاز دیگری شد و به طوری کلی روند حرکت تاریخ ایران در مسیر دیگری قرار گرفت.
به عنوان خلاصه این مطلب می‌توان بیان کرد که بحث مذهب عُرفا و صوفیان در قرون هفتم و هشتم هجری با آنچه در قرون پیش و پس از آن می‌شناسیم دارای تفاوت‌های اساسی بوده است. به بیان ساده تر مذهب شیخ صفی الدین اردبیلی اگرچه امروزه نزد پژوهشگران و اعضای جامعه ایرانی دارای اهمیتی درخور است، برای خود و هم عصران این عارف و صوفی کامل موضوعی سهل و ممتنع بوده است.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما