تاملی کوتاه در تلقی نادرست برخی در تجزیه طلب خواندن هموطنان

خطر اطلاعاتِ دم دستی در تعمیق گسل های جامعه

نام محفوظ
پیشنهادم این است که با حفظ روحیه و حس وطن‌دوستی‌مان بدون اطلاعاتِ کافی دربارهٔ قومیت‌ها و جریان‌های تجزیه‌طلب با اطلاعاتِ دم‌دستیِ روزنامه‌ای وارد بحث دربارهٔ یکی از گسل‌های خطرناکِ جامعهٔ خودمان نشویم....

چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۶
در چند روزِ گذشته بحث‌های برخی اعضا در گروه های مجازی دربارهٔ اقلیت‌های قومی و زبانی و جریان‌های تجزبه‌طلب را پیگیری کردم و اولین چیزی که از بحث‌ها استنباط کردم این بود که برخی از دوستان اطلاعِ کافی دربارهٔ جریان‌های تجزیه‌طلب ندارند؛ نه از تاریخِ این جریان‌ها در کشورمان اطلاع کافی دارند، نه از مبانیِ نظریِ آن‌ها، نه از تشکیلاتِ و امکانات‌شان، نه از خاستگاهِ اجتماعی‌شان، نه از پایگاهِ اجتماعیِ محدودشان و نه از وابستگی‌هایشان. چیزهایی دربارهٔ این جریان‌ها شنیده‌اند و از موضعِ به‌حقِ وطن‌دوستی وارد بحث شدند.
نکتهٔ دومی که برداشت کردم این است که تلقیِ نادرستی در بینِ این دوستان وجود دارد که تصور می‌کنند افرادی که به جریان‌های تجزیه‌طلب می‌پیوندند مادر زاد تجزیه‌طلب به دنیا می‌آیند و سرویس‌های بیگانه هم ماهانه کیف‌های پر پول را به در خانه‌شان می‌فرستند. این تصور نادرست است. آن‌ها از بین ما مردم برخاسته‌اند؛ با ما نفس می‌کشند، راه می‌روند، زندگی می‌کنند و می‌میرند. بستری وجود دارد که آن‌ها در درونش رشد می‌کنند و یک جرقه کافی است ذره ذره از این بستر دور شوند و رو در رویِ همان بستری که در دامنش رشد کرده‌اند بایستند. آن بستر صفحه‌ای موزائیکی است که هر قطعه‌اش یک چیز است.
برداشت سومم این است که نقش عامل خارجی در پشتیبانی از این جریان‌ها بیش از آن‌چه که هست نشان داده می‌شود. ما مشکل‌مان در وهلهٔ اول در داخل است که بستر را فراهم می‌کند. اگر روند تبدیل فردی عادی به فردی تجزیه‌طلب را دَه واحد در نظر بگیریم، نقش عامل خارجی واحدِ دهم است. بنابراین، تلقی درستی اساسا در بین برخی از دوستان از صورت مسئله وجود ندارد. در چنین شرایطی مشخص است روندِ بحث‌ها به کدام سو خواهد بود.
نکتهٔ چهارم، این‌که دوستان، جریان‌های تجزیه‌طلب را یک واحد منسجم تصور می‌کنند که این‌گونه نیست. آن‌ها در هدف مشترکند اما ساختار، امکانات، پایگاه اجتماعی و... کاملا متفاوتی باهم دارند. درک این نکته حداقل فایده‌ای که دارد این است که باعث می‌شود برخی از دوستان عدالت را در فحش دادن به آن‌ها رعایت کنند!
نکتهٔ پنجم این که در بحث‌ها برخی از دوستان پشت برخی از نظریه‌های معدود اندیشمندانِ ما پنهان شدند و حرف بزرگان را تکرار کردند بدون آن‌که حتا از کُنهِ مطلب آن نظریه‌ها خبر داشته باشند. بنده به‌طور اصولی با دیدگاه‌های «طباطبایی» دربارهٔ گروه‌های تجزیه‌طلب و تنوع قومی مؤافقم، اما با روش او موافق نیستم و تفاوتی بین روشِ او با روشِ گفتمانِ رسمیِ حاکمیت در مواجهه با اقلیت‌ها و گروه‌های تجزیه‌طلب نمی‌بینم. روشی که جز با ابزارِ سخت قادر به تداوم نیست. ما بیش و پیش از به کار بستن روش طباطبایی و طیفی از حاکمیت که حریف را به شکلِ گلّه می‌بینند؛ نیازمند نگاهی تاریخی و جامعه‌شناختی به این گرو‌ها هستیم که نمونهٔ این نگاه را می‌توان در آثارِ ترجمه شده و نشدهٔ آبراهامیان دید که گروه‌ها را توده‌وار نمی‌بیند و آن‌ها را ذیلِ عناوینی چون اوباش دسته‌بندی نمی‌کند. می‌رود سراغ‌شان و ابعاد گوناگونِ آن‌ها را می‌شناسد و می‌شناساند.
آدم تعجب می‌کند در بحث‌ها تفاوتی بین جریان‌های تجزیه‌طلبِ ترک، کرد، عرب و بلوچ قائل نمی‌شوند. تفاوت قائل نشدن بین این‌ها فوری‌ترین نتیجه‌اش این است که برای مواجهه با این جریان‌ها راهکارِ واحدی اتخاذ شود که اغلب جز سرکوب راهکار دیگری پیشنهاد و اعمال نمی‌شود. اتخاذ چنین راهکاری هم تا اطلاع ثانوی جز به تعویق انداختن مسئله دستاوردی نخواهد داشت. شاهد مثال هم این که در هفتاد و دو سال گذشته، این گروه‌ها و تحرکات‌شان همواره دغدغهٔ جدیِ حاکمیت‌ها و قشرهای فرهیخته بوده است و نمونهٔ اخیرش هم همین گروه که ترس و خشم و نفرت را می‌شود در لابلایِ کلماتِ برخی از دوستان به وضوح دید. جسارتاً پیشنهادم این است که با حفظ روحیه و حس وطن‌دوستی‌مان بدون اطلاعاتِ کافی دربارهٔ قومیت‌ها و جریان‌های تجزیه‌طلب با اطلاعاتِ دم‌دستیِ روزنامه‌ای وارد بحث دربارهٔ یکی از گسل‌های خطرناکِ جامعهٔ خودمان نشویم.
منبع: مورخان
دیدگاه

امیر صمدیان
عالی بود. سپاس گزارم از نکته سنجی شما
یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۵:۲۶
نظر شما