هاینریش شیردل (۱۱۲۹ تا ۶ آگوست ۱۱۹۵)

ترجمه مدخل هاینریش شیردل، دوک ساکسونی و باواریا در قرن دوازدهم

مادلین برگن دیک
ترجمه: علیرضا عسگری
این مدخل در کتاب Key Figures in Medieval Europe: An Encyclopedia چاپ انتشارات راتلج چاپ سال ۲۰۰۶ به ویراستاری Richard K. Emmerson آمده است....
چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵
این مدخل در کتاب Key Figures in Medieval Europe: An Encyclopedia چاپ انتشارات راتلج چاپ سال ۲۰۰۶ به ویراستاری Richard K. Emmerson آمده است.
دوک ساکسونی و باواریا که در سال ۱۱۲۹ بدنیا آمد، وی پسر هاینریش وِلف گران سر و گرترود، دختر لوتار سوم بود. پدرش در ۱۱۳۹ فوت کرد، بدلیل خصومتش با کنراد سوم از تمام عناوین خلع شد اما شهبانو ریشنتسا، مادر بزرگ هاینریش، و کنت آدولف اهل هولشتاین، حق وراثت شمالی پسرک را حفظ کردند. در سال ۱۱۴۲، ملک ساکسونی تحت رهن او قرار گرفت. ( دوک نشین باواریا را برادر ناتنی کنراد سوم، هاینریش اهل بابنبرگ برداشته بود). هاینریش یک سرباز سخت کوش و سیاست مداری بی باک و سخت گیر بود، خصوصا در زمین های ساکسونی و در روابطش با اسقف نشین برمن، وی در سال ۱۱۴۷ در جهاد علیه وندها (اسلاو های البه) شرکت جست. در سال ۱۱۵۲، پسرعموی وی، فردریش بارباروسا اهل شواب، به پادشاهی رسید. هاینریش در جریان اردوکشی فریدریش به ایتالیا در سال ۱۱۵۴ وی را همراهی کرد و در جریان شورش های تاج گذاری در رم، جان وی را نجات داد. در سال ۱۱۵۶، فریدریش، باواریا را به هاینریش واگذار کرد، اما مارک شرقی را جدا کرد، جایی که به اتریش بدل شد. فریدریش این فیف (ملک) را به عمویش، هاینریش بابنبرگ واگذار کرد، البته به صورت امتیاز کمتر (Privilegium Minus). در طول بیست سال آتی، هاینریش از فردریش حمایت می کرد اما قدرت خود را نیز افزایش می داد. او در سال ۱۱۵۷ شهر مونیخ و در سال ۱۱۵۹ شهر لوبک را بنیان نهاد و در ۱۱۶۵ با ماتیلدا اهل انگلستان ازدواج کرد ( دختر هنری دوم و النور اهل آکیتن). او همچنین در برونسویک (برانشوایگ)، کلیسای جامع و قلعه ای برپا داشت، او دو بار به ایتالیا و در ۱۱۷۲، به قصد زیارت به اورشلیم رفت. در سال ۱۱۷۶، در کلون، فریدریش از وی طلب حمایت برای جنگ علیه پاپ و بخش هایی از ایتالیا کرد اما دوک ساکسونی بدون پاداش قابل توجه، درخواست وی را رد کرد. فریدریش در نبردش شکست خورد و مجبور شد در ۱۱۷۱ با پاپ صلح کند. او پس از بازگشت به آلمان، فرایندهای قانونی علیه هاینریش را آغاز کرد. هاینریش که در محکمه اش حاضر نشده بود، در مجمع وورتسبورگ در سال ۱۱۸۰، یاغی شناخته شد. او که متحدان اندکی داشت، توسط ارتش سلطنتی در ملکش شکست خورد. در سال ۱۱۸۱، هاینریش از تمام دارایی هایش محروم و تبعید شد، او و خانواده اش به دربار پدر زنش، هنری دوم در انگلستان، گریخت. ساکسونی میان اسقف نشین کلن و کنت های آسکانیا اهل براندنبورگ تقسیم شد. باواریا نیز به عضوی از خاندان ویتلسباخ رسید. چون در سال ۱۱۸۹، فریدریش به جنگ های صلیبی رفت، او پسرعمویش را دوباره تبعید کرد اما ماتیلدا در برونسویک ماند و در آن سال فوت کرد. هاینریش با خبر مرگ فریدریش به آلمان بازگشت. سرانجام هاینریش چهارم وی را بخشید و سال های آخر عمر را در ساکسونی گذراند. او در ۶ آگوست ۱۱۹۵ درگذشت و در کلیسای جامع برونسویک کنار همسرش به خاک سپرده شده. هاینریش شیردل، مردی که همعصرانش را مسحور خود کرده بود، یکی از پر حاشیه ترین شاهزادگان آلمانی قرن دوازدهم بود. مورخ ایتالیایی، آکربوس مورنا، که در سال ۱۱۶۳ وی را ملاقات کرد، او را مردی با قد متوسط اما تهمتن و چابک بود که چشم و مویی تیره داشت. هاینریش گستاخ و بی رحم بود، اما رفتارش با فریدریش نشان می دهد که او آشکارا می توانست خود را دست بالا نشان دهد و بلوف بزند. برخی مورخان از او بعنوان قهرمان ناسیونالیسم که در سرزمین های شرقی پیشروی کرد، تجلیل کرده اند، حال دیگران از او گله می کنند که پشت فریدریش بارباروسا را در زمانی بحرانی در تاریخ امپراتوری مقدس روم، خالی کرد. اکنون زمانش است که این جر و بحث ها را کنار بگذاریم
منابع
Jordan, Karl. Henry the Lion, trans. P. S. Falla. Oxford: Clarendon,
۱۹۸۶.
Luckhardt, Jochen, and Franz Niehoff, ed. Heinrich der Löwe
und seine Zeit: Herrschaft und Repräsentation der Welfen
۱۱۲۵–۱۲۳۵. ۳ vols. Munich: Hirmer, ۱۹۹۵.
Mohrmann, Wolf-Dieter, ed. Heinrich der Löwe. Göttingen:
Vandenhoek & Ruprecht, ۱۹۸۰.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما