روشنفکران و روحانیون در تاریخ معاصر ایران

نگاهی اجمالی به نقش روشنفکران و روحانیون در تاریخ معاصر ایران

شیرزاد عبداللهی، روزنامه نگار
از دوره جنگهای ایران وروس عامل جدیدی به نام تجدد ، ابتدا در امور نظامی و سپس سیاسی و فرهنگی وارد معادلات قدرت شد. انقلاب مشروطه تحت رهبری ائتلافی از روحانیون متجدد که تفسیری امروزی از دین داشتند و روشنفکران سکولار به پیروزی رسید و شیخ فضل الله نوری نماینده گرایش مشروعه و طرفدار استبداد اعدام شد. در دوره رضا شاه روحانیت به حاشیه رانده شد اما روشنفکران سکولار توانستند نهادهای مدرن دادگستری و آموزش و پرورش و دانشگاه و ارتش و شهربانی و ثبت احوال و... را تاسیس کنند. بعد از سقوط رضاشاه روشنفکران طراز مشروطه تضعیف و نوع جدیدی از روشنفکران چپگرا متاثر از همسایه شمالی جای آنها را گرفتند. کودتای ۲۸ مرداد پایان روشنفکری عصر مشروطه و سلطه فرهنگی مارکسیسم روسی بود....

پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۷
در ایران تا دوره معاصر مثل همه جای دنیا اصلی ترین نهاد حکومت ، نهاد مطلقه سلطنت بود . در کنار سلطنت نهاد دیگری بود که به سلطنت مشروعیت می داد. در دوره ساسانی اینها طبقه موبدان زردشتی بودند. بعد از اسلام جای خود را کم کم به علمای دینی مسلمان دادند. قبل از اسلام فره ایزدی موهبتی بود که از طرف اهورا مزدا به پادشاه از سوی موبدان اعطا می شد، فره ایزدی برای شاه مشروعیت می آورد. بعد از اسلام هم اتحاد بین دو نهاد دین و شمشیر برقرار بود تا جایی که هلاکوخان مغول ، خواجه نصیرالدین طوسی را وزیر و مشاور خود قرار داد. فرمول حکمرانی در دنیای ماقبل مدرن « الحق لِمَن غَلَب » بود . کسی که با شمشیر پیروز می شد، از سوی نهاد دین مورد حمایت قرار می گرفت.

پنجاه سال بعد از اینکه سلطان محمد فاتح خلیفه عثمانی توانست قسطنطنیه (استانبول ) را فتح کند، در سال ۱۵۰۲ میلادی سلسله صفوی در ایران تاسیس شد. برخی مورخین سال فتح قسطنطنیه را آغاز رنسانس می دانند. در آغاز قرن ۱۶ میلادی درست همان زمانی که کوپرنیک با اعلام اینکه زمین مرکز جهان نیست و گوی سرگردانی است که دور خورشید می چرخد کلیسا را با چالش روبرو کرد . دو امپراتوری عثمانی و صفوی در دشت چالدران زیر پرچم شیعه و سنی در حال جنگ بودند. صفویان وسیع ترین دولت ایرانی بعد از ساسانیان را ایجاد کردند و مثل ساسانیان متکی به طبقه ای از روحانیون بودند . سلطان نماینده شمشیر بود و طبقه علما نماینده کتاب.

با انقراض صفویه بعد از ۲۲۰ سال و حکومت کوتاه محمود غلزایی ، نادرشاه افشار ، روی کار آمد و قدرت روحانیت شیعه را محدود و یک نظام قدرتمند تاسیس کرد. نادر بیشتر یک نابغه نظامی بود و رموز کشورداری نمی دانست. کریم خان و سلسله لر تبار زند هم که بعد از نادر روی کار آمدند نهایتا جای خود را به طایفه قاجار دادند که ۱۳۰ سال بر ایران حکم راندند. در زمان قاجار بار دیگر اتحاد بین سلطان و علما برقرار شد. پادشاهان قاجار به شدت تحت تاثیر روحانیت بودند. فتوای جهاد علمای شیعه در بروز و تداوم جنگ های ایرن و روس تعیین کننده بود. ملا احمد نراقی در دوره فتحعلی شاه قاجار نظریه ولایت فقیه را ارائه کرد. او نوشت: «ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان اجماعی است.»

از دوره جنگهای ایران وروس عامل جدیدی به نام تجدد ، ابتدا در امور نظامی و سپس سیاسی و فرهنگی وارد معادلات قدرت شد. انقلاب مشروطه تحت رهبری ائتلافی از روحانیون متجدد که تفسیری امروزی از دین داشتند و روشنفکران سکولار به پیروزی رسید و شیخ فضل الله نوری نماینده گرایش مشروعه و طرفدار استبداد اعدام شد. در دوره رضا شاه روحانیت به حاشیه رانده شد اما روشنفکران سکولار توانستند نهادهای مدرن دادگستری و آموزش و پرورش و دانشگاه و ارتش و شهربانی و ثبت احوال و... را تاسیس کنند. بعد از سقوط رضاشاه روشنفکران طراز مشروطه تضعیف و نوع جدیدی از روشنفکران چپگرا متاثر از همسایه شمالی جای آنها را گرفتند. کودتای ۲۸ مرداد پایان روشنفکری عصر مشروطه و سلطه فرهنگی مارکسیسم روسی بود.

التقاط بین مذهب و مارکسیسم از پدیده های ۱۵ سال آخر سلطنت پهلوی ها بود. از سال ۵۰ به بعد بین مارکسیستها و مارکسیست های اسلامی رقابت شدیدی در دانشگاه ها جریان داشت. روحانیت که دارای سازمان و پایگاه سنتی بود ، در شرایطی که ساواک روی جنبش چریکی و جریان های سکولار تمرکز کرده بود، در سال ۵۶ از این غفلت ستفاده کرد و خیابانها را به تسخیر خودش در آورد و نهایتا طرفداران مشروعه که در انقلاب مشروطه تحقیر و منزوی شدند توانستند دست بالا را پیدا کرده و تئوری ولایت فقیه را وارد قانون اساسی انقلاب کنند. برای اولین بار در تاریخ ایران طبقه روحانیت ، قدرت را تصرف کرد و سلطان و روشنفکر سکولار مشروطه خواه و روشنفکر سکولار را از قدرت حذف کرد. در ادامه روشنفکران سکولار و مذهبی چپگرا هم حذف شدند.

از چهار نهاد قدرت در تاریخ معاصر ایران، یعنی نهاد سلطنت، نهاد روحانیت ، روشنفکری سکولار مشروطه خواه و روشنفکر چپگرا (مذهبی و سکولار ) تنها نهاد روحانیت در قدرت باقی مانده است. نهاد روحانیت با تصویب اصل ولایت مطلقه فقیه و ایجاد نهادهایی مانند شورای نگهبان قانون اساسی عملا راه را بر حضور سه جریان دیگر در حکومت بسته و ملی گرایان غربگرا و مشروطه خواه ، چپهای سکولار و چپهای مذهبی را از حکومت رانده است. حتی گرایشهایی در میان روحانیت (مانند سید محمد خاتمی ) که تبار سیاسی شان به روحانیون صدر مشروطه مانند میرزای نایینی می رسد را منزوی و محدود کرده و طرفداران مشروعه که تبارشان به شیخ فضل الله نوری می رسد را بر صدر نشانده است. روحانیت پلورالیسم سیاسی و حضور جریان های مختلف را نه در قدرت و نه در سطح جامعه مدنی به رسمیت نمی شناسد.
دیدگاه

محمدمهدی سلامی پوریان
با سلام.
ضمن تشکر از وبگاه خوبتان و نیز آرزوی موفقیت برای نویسنده این یادداشت، میخواستم عرض کنم که به نظر حقیر، یکی کردنِ دو تعبیر «گرایش مشروعه» و «طرفدار استبداد» آن هم برای شخصیت بزرگی چون شیخ فضل الله نوری، خلط بحث است.
نمیخواهم در مورد دیدگاههای متفاوت و بعضا متضاد در مورد شیخ فضل الله صحبت کنم، اما به نظرم لااقل باید با دید دقیقتری در مورد افراد نظر داد و صفاتی را به آنان نسبت داد.
به نظر حقیر، نسبت دادن «طرفداری از استبداد» به شیخ، جفا در حق ایشان است. شاید لازم باشد با تعمّق بیشتری به نهضت مشروطه و جریانهای مرتبط با آن نگریسته شود تا نسبتها، عادلانه‌تر داده شود.
با تشکر.

دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۳
نظر شما