امروزه با گسترش زبان فارسیِ معیار در سراسر ایران، بسیاری از واژگان و نامهای کهن راه زوال و فراموشی در پیش گرفتهاند که البته این امر یکی از ویژگیهای تغییر و تحول زبان هم بهشمار میرود. چه بسیار واژگانی که در دوران باستان کاربرد داشتهاند و امروزه اثری از آنها به جای نمانده است؛ با اینحال آن بخش از واژگان کهن که بیش از دیگر واژگان در گذر زمان از خود مقاومت نشان میدهند؛ نامجایها و نام مکانها هستند. چه بسیار نام مکانهایی که از گذشتههای دور با ما سخن میگویند؛ به عنوان نمونه پیشینهی نام ایران را تا عهد ودایی و اوستایی میتوان پیگیری کرد: واژه آریَه (आर्य) در زبان سنسکریت به معنیِ وفادار، نجیب و محترم است و نیز به ساکنان سرزمینی به نام آریاورتَه (आर्यावर्त) اطلاق میشود(مونیرویلیامز۱۹۶۰: ۱۲۲). از دیگر سوی این واژه در متون اوستایی نیز بهکار برده شده است و از همان اهمیتی برخوردار است که در میان هندوان شاهد آن بودهایم. این واژه که صورت اوستایی آن اَئیریَه (ayrIa) میباشد همان معنی نجیب و نژاده را داراست. علاوه بر آن در اوستا، درست به مانند هند به سرزمینی اشاره میشود به نام اَئیریَنَهوَئجَ (ajEaVaNayrIa) که سرزمین آغازینِ ایرانیان بهشمار میرفته است(پورداوود۱۳۷۷: ج۲/۶۰۵). در کتیبههایِ فارسیِ باستان که از هخامنشیان به جای مانده است نیز این واژه بهکار برده شده است و هخامنشیان بر انتسابِ خود به آریایی بودن تأکید ورزیدهاند. به عنوان نمونه داریوش بزرگ هخامنشی در کتیبهی نقش رستم (DNa) خود را یک پارسی آریایی(ariy) معرفی میکند(کنت۱۹۵۳: ۱۷۰). نام سرزمین ایران خود ریشه در این واژهی کهن و باستانی دارد و این ساسانیان هستند که واژه اِران(ērān) را در کتیبههای خود تثبیت میکنند. در مقیاسی کوچکتر نام شیراز نیز از گذشتههای دور حکایت دارد و ردِّ آن را در الواح باروی تختجمشید میتوان پی گرفت؛ نامی که تاکنون از ۲۵۰۰ لوح خوانده شده۸۴ بار به آن اشاره شده است(ارفعی۲۰۰۸: ۲۹-۳۰) که به صورت تیرَزیایش(Tirazziš) خوانش میشده است و در تحولی که به خود دیده است واج آغازین(ت)، حذف و واج پایانی(ش) جایگزین آن شده است. اینگونه است که میتوان دریافت که بسیاری از نامجایها که امروزه گنگ و غریب مینمایند؛ از ریشه و اصالت کهنی برخوردارند که شاید بتوان بر مبنای ریشهشناسی واژگان به ماهیّت آنان پی برد. در این میان میتوان به نام بسیاری از محلاتِ کنونی نیز اشاره داشت که اقلیم کهنی چون شیراز از آن دست واژگان بسیار دارد. از جمله مکانهای کنونی شیراز شهرک مهدیآباد است که تا همین چندی پیش به کَتَسبِس (katasbes) شهره بوده است. واژهای که در نگاه نخست سخت ناآشنا مینماید و همین امر موجب گردیده است که برخی از پژوهشگران شهر شیراز نیز در پیِ چیستی و ماهیّت این واژه برآیند؛ از جمله دکتر محمدجعفر ملک زاده سالها پیش(۱۳۹۱) در اینباره اشاره داشتهاند که واژه کتسبس از دو جزءکت و بس ترکیب شده که جزء نخست به واژهی کهن کَت در معنی کاریز و قنات بازمیگردد و جزء دوم با واژهی اَِسپست به معنای یونجه مرتبط است؛ ایشان در اینباره چنین آورده است: « نام یکی از روستاهای کهن شیراز که در یک فرسنگی جنوب این شهر واقع شده کت – اسپس است. این نام از دو قسمت ساخته شده است. قسمت اول کت است. کت در زبان فارسی به معنی قنات یا کاریز است و در زبان پهلوی به صورت کتس و به همین معنی به کار میرود. بخش دوم نام این روستا بر اساس آنچه مردم میگویند اسبس یا اسفس است. حاج میرزا حسن حسینی فسایی یک قرن پیش در کتاب فارسنامه ناصری از این روستا به نام کت – اسپست (kat espest) یا کت اسپست یاد کرده است. مجموعه این تلفظها و ساختار نام روستاها و واقعیات طبیعی و نامهای مشابه، نگارنده را به سمت واژه اسپست (aspast) رهنمون میشود. این واژه و همچنین شکلهای دیگر آن از جمله سپست (sepast)، اسفست (asfast) و اسپس (aspas) در فارسی به معنی گیاه یونجه یا خوراک اسپ است و همه اینها شکلهایی از واژه پهلوی اسپست (aspast) هستند. بنابراین نام درست روستای مورد بحث، کت – اسپست و کوتاه شده آن کت – اسپس است. کت – اسپس هم قنات این روستا را به کشتزارهای اسپست در اطراف آن توصیف می کند.گفتنی است کسرهای که انتظار میرود بین دو قسمت نام روستای کت – اسپس وجود داشته باشد برای سهولت تلفظ حذف شده است. مردم روستای کت – اسپس میگویند تا همین چند سال پیش در این روستا کشت یونجه یا اسپست رواج داشته است. رشتهای قنات که کشتزارهای یونجه را آبیاری میکرده هنوز پا برجاست(در اینباره بنگرید به زبانپژوهی، نام باستانی کَت: http://www.iranboom.ir).
استاد جمال زیّانی(۱۳۹۴) نیز با بررسی واژه کت و سه کاربرد آن در زبان فارسی یعنی(تختوسریر)، (دوش و کتف) و (قنات)، معنای قنات را برای جزء نخست این واژه در نظر گرفتهاند و اسپست را نیز یونجه و خوراک دام عنوان کردهاند و در نهایت همرأی با دکتر ملکزاده واژه کتسبس را ترکیبی از دو جزء مورد اشاره عنوان کردهاند( برای مشاهده جزئیات بنگرید به: http://archive.asremardom.ir/۱۳۹۴/۰۲/۰۳/۷).
نگارنده ضمن معتبر دانستن ریشهشناسی فوق که دو پژوهشگر بزرگوار بدان اشاره داشتهاند؛ فرضیه دیگری را برای ریشهی نامجای کتسبس ارائه میدهد؛ امّا قبل از آن لازم است به نکتهای اشاره گردد و آن اینکه در زبان پهلوی ساسانی برای قنات واژه کَهَس(kahas) و نه کَت به کار برده میشده است(مکنزی۱۳۹۰: ۹۶ و ۲۸۳). که در فارسی میانه ترفانی و پارتی به صورت کَهرِز(kahrēz) آمده است(حسندوست۱۳۹۳: ج۴/۲۰۹۲) و واژه امروزی کاریز بازمانده آن است. با اینحال در فارس نو است که واژه کَت به عنوان قنات به کار برده شده است؛ که نمونه مهم آن همان کت سعدی یا قنات سعدی است(افسر ۱۳۵۳: ۸۷).
نگارنده برای جزء نخست ریشهی بسیار مهم کَتَ (kata) اوستایی، به معنی خانه و دهکده را معتبر میداند؛ واژهای که در فارسی میانه نیز به همین صورت خوانش میشده است و معنای اتاق و خانه داشته است( در اینباره بنگرید به: حسندوست ۱۳۹۳: ج۴/۲۱۴۳). جزئی که در تمامی زبانهای بازمانده ایرانی دیده میشود و هم به صورت پیشوند و هم به صورت پسوند در اسامی آورده شده است. صورت کنونی این جزء همان کد وکده است، واژگانی چون کدخدا، کدبانو، آتشکده، بازماندگان این جزء کهن هستند. کَتَ خِوَتای(kata xvatāy) که امروزه به صورت کدخدا درآمده است؛ به معنی بزرگ دهکده است؛ یا کَتَبانوگ(nūgā(kata b که همان کدبانوی کنونی و به معنی بانوی خانه است(هورن و هوبشمان ۱۳۹۳: ۳۲۷). نیک میدانیم که کتسبس چندی پیش روستایی در اطراف شیراز بوده است. بنابراین حتی اگر جزء دوم (اسپس) را همان اسپست(aspast) فارسی میانه به معنی یونجه در نظر آوریم، به مفهوم متقاعد کنندهی روستا و مکانی که یونجهزار بوده است میرسیم. امّا اسپس(spas) به تنهایی دربردارنده ریشهی جالب دیگری نیز هست که نگارنده فرض وجود آن را بسیار محتمل میداند. واژه اوستایی اسپَس(spas) به معنی نگریستن، زیرنظر گرفتن، مراقب و نگهبان آمده است( در اینباره بنگرید به: حسندوست۱۳۹۳: ج۳/۱۶۶۴). نیز (بارتولومه۱۹۰۴: ۱۶۱۴). واژه کنونی سپاه بازمانده این ریشهی کهن است. جالب اینکه واژه ایسپس(ispas) به معنی اسقف را ما در فارسی میانه شاهدیم که از همین ریشه است(بویس۱۹۷۷: ۸۸) و در زبان فارسیمیانه ترفانی کَدایسپس(kad ispas) به معنی دیر یا خانقاه نیز به کار برده شده است(همان منبع:۲۰۴). اکنون میتوان چنین پرسشهایی را مطرح کرد: آیا کتسبس مکانی برای نگهبانی و پاسداری در بخش جنوبی شیراز نبوده است؟ یا دیر و خانقاهی در گذشتههای دور تاریخی؟ یا مکان و روستایی که دارای اراضی وسیع یونجه بوده است؟ سرانجام باید اشاره داشت از این دست واژگان که بررسی و پژوهش ریشهشناختی آنان ضرورت دارد بسیار است به ویژه شهر شیراز با پیشینهی کهنش، لازم است در اینجا از گروه وزین تلگرامی معمار حفاظتگر که هدفش اعتلا و حفاظت از میراث مادی و معنوی شهر شیراز است قدردانی نمود، که خود جرقهای بود در راستای به بار نشستن این پژوهشِ خُرد
منابع
- افسر،کرامتالله(۱۳۵۳). تاریخ بافت قدیمی شیراز. چاپ اول. تهران: انجمن آثار ملی
- پورداوود، ابراهیم(۱۳۷۷). یشتها. جلد اول، چاپ اول. تهران: اساطیر
- حسندوست،محمد.(۱۳۹۳). فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی. دورهی ۵جلدی، چاپاول. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- زیّانی، جمال(۱۳۹۴). چند واژه شیرازی. روزنامه عصر مردم، پنجشنبه سوم اردیبهشت۹۴ شماره۵۴۵۴
- مکنزی ، دیویدنیل(۱۳۹۰). فرهنگ کوچک زبان پهلوی . ترجمه مهشید میرفخرایی. تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- ملکزاده، محمدجعفر(۱۳۹۱). نام باستانی کت به معنی قنات را فراموش نکنیم. زبانپژوهی(تارنما) دوشنبه۷ اسفند۹۱
- هرن، پاول؛ هوبشمان، هاینریش(۱۳۹۳). فرهنگ ریشهشناسی فارسی. ترجه جلال خالقی مطلق. تهران: مهرافروز
- Arfaee.A(۲۰۰۸). The Geographical Background of the Persepolis Tablets.Chicago,Illinois: UMI
- Bartholomae, Ch.(۱۹۰۴). Altiranisches wörterbuch. strassburg: karl j.Trübner.
- Boyce,M.(۱۹۷۷). A Word-list of Manichaean Middle Persian And Parthian. Acta Iranica: Teheran
- Kent,R.G(۱۹۵۳). Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon. New Haven: Connecticut.
- Monier-Williams, Monier, (۱۹۶۰) , A Sanskrit-English Dictionary, Oxford: Oxford Clarendon Press,p۱۲۹
ایران! شیراز! کَتَسبِس
پژوهشی خُرد از منظر ریشهشناختیِ نامجایهایی کهن
سهشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶
منبع:
روزنامه شیراز نوین
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ
با سلام و درود
دقیقا معنی کتس بس همون چیزی هست که جناب دکتر ملک زاده به آن اشاره کرد.
من یکی از ساکنان بومی این محله هستم که پدران و اجدادم در
این محله زندگی می کردند،وبه گفته پدر بزرگم معنی کتس بس یعنی سر زمین یونجه و طبق اشاره دکتر به قنات کتس بس یکی از قناتهای فعال با قدمت ۵۰۰تا۷۰۰سال رو داره و در زمانهای قدیم زمینهایی که زیر دست قنات قرار می گرفته از محبوبیت خاصی برخوردار بوده و صحبت های جناب دکتر ملک زاده کاملا صحیح است
با تشکر
یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۴۰