همیشه وقتی از علم (Science) یا دانش (Knowledge) صحبت میکنیم حیطه ها و مرزهای قابل تعریف متعددی از آنها به ذهنمان خطور می کند. کاربرد، میزان رواج و استفاده ، قابلیت یادگیری و آموزش برای درصد بیشتری از افراد، سیالیت و عدم رکود و چندین و چند مورد دیگر که میتواند این جمله را بسیار طولانی تر از این کند از جمله این حیطه هاست، اما در این بین، یک اصل پایه ای و اصیل وجود دارد که فصل مشترک تمام دانش ها اعم از نقلی و عقلی و تجربی و غیر تجربی است و آنهم امکان و توانائی صاحب نظران و محققین و استفاده کنندگان از آن دانش در گوشه و کنار دنیاست. امروزه دستیابی به امکانات و ابزارهای شگرف در زمینه تبادل و به اشتراک گذاری اطلاعات به مرحله ای رسیده که فکر کردن به آن حتی تا دو دهه پیش از این، امری غریب و غیر معمول می نمود. این گزاره همیشگی و قدیمی را که علم فاقد حدود و قالب های تعریف شده انسانی و نژادی و سیاسی است را از انتزاع به عینیت آورده و به آن جنبه حقیقی تر و ملموس تری داده است.
در این شبکه عظیم و پیچیده و به هم تنیده غیر قابل تفکیک ، فضای قابل اعتنائی به محققی که دارای قابلیت های لازم برای ارائه و تشریح دستاوردهای علمی ، فنی و معنوی خود نباشد اختصاص نخواهد یافت و پژوهشگر مزبور حتی اگر طی سالها کار علمی و پژوهشگرانه به جدیدترین یافته های علمی نیز دست یافته باشد، ولی توان و ابزار ارائه آن افاضات را در خود نداشته باشد ، به احتمال بسیار بالائی، بختی برای بهره مندی از منافع تبحر علمی خویش نخواهد یافت.
بحث بر سر احاطه و تسلط بر زبان انگلیسی به عنوان زبان مرجع و رسمی علم و فناوری در دنیاست. معضلی که به عنوان زخمی مهلک بر پیکره نظام آموزشی کشور نمایان است و گویا فعلا هم سر بهبودی ندارد.
در این مقال قصد بر آن نیست که به بررسی علل ضعف زبان انگلیسی در بین دانش آموزان ایرانی پرداخته شود که هم مجال آن وجود ندارد و هم اینکه ورود به بسیاری از مباحث پیرامونی آن از تخصص و دانش نگارنده کاملا خارج است و صرفا سعی می شود به ذکر علل و نیز پیامدهائی که این ضعف نمایان بر پیکره علم و علم آموزی وارد آورده است، پرداخته شود.
البته قبل از ورود جدی تر به بحث، شرح اجمالی یک نکته لازم و ضروری است و آنهم اینکه در این نوشتار، مراد از دانش جو، پژوهشگر، محقق، استاد دانشگاه و... که در سرتاسر این نوشته مورد استفاده قرار گرفته است، نه شکل خالی از معنا و مفهوم شده امروزی آن در ایران، بلکه معنی واقعی کلمه و کسانی است که با شرکت در رقابت های تنگاتنگ علمی و با صرف وقت و هزینه های معنوی و چشم پوشی از بسیاری بهره مندی های مادی ممکن الوصول ، در رشته ها و شعبه های مختلف و متعدد علمی و پژوهشی مشغول فعالیت و ممارست می باشند. ظن غالب بر اینست که در بین این طبقه «اهل علم» ، بزرگترین و کاری ترین ضربه ای که بر پیکره پیجوئی دانش و کسب درجات علمی وارد شده، همین رشد محیر العقول و قارچ گونه واحدهای مختلف دانشگاهی و اطلاق عنوان سابقا دور از دسترس و لاحقا سریع الوصول استاد و دانشجو و محقق و... به طیف وسیعی از افراد فاقد صلاحیت و افول شدید سطح پژوهش های مفید و کاربردی در دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشی است. ضایعه دردناکی که هر چند واکاوی آن ابدا مد نظر نگارنده نیست و خود فرصت و مجال دیگری را می طلبد ، ولی جهت تمیز دادن برخی اصطلاحات و عبارات ظاهرا مشابه و باطنا متباین به آن اشاره کوتاهی شد.
در سطرهای ابتدائی متن به این نکته اشاره شد که یک پژوهش هر چند پر مغز و بافایده باشد و یا یک نقد هر میزان موشکافانه و راهگشا و منطقی تنظیم و تبیین شده باشد ، در صورتی که به درستی توسط صاحب اثر ، در مجامع علمی تشریح نشود و پژوهشگر قادر به برقراری ارتباط موثر با سایر پژوهشگران عرصه مورد نظر ، یا علاقمندان به مبحث یاد شده نباشد ، لاجرم سرنوشتی جز مهجوریت و فراموشی نخواهد داشت. دنیای علمی امروز ، دنیای تلنبار کردن دهها و صدها مقاله در نشریات علمی مانند Science و Nature و کسب درجات و اعداد پرطمطراق H Index و Impact Factor نیست و چه بسا پژوهشگران و محققینی که در رتبه بندی های معمول ژورنال های اسم و رسم دار فعلی حائز پائین ترین درجه ها نیز باشند ولی در معتبرترین مراکز علمی و تحقیقی دنیا همواره دارای قدر و منزلت و جایگاه هستند.
راقم این سطور که افتخار علم آموزی در هر دو حیطه علوم فنی و مهندسی و علوم انسانی را در دانشگاههای معتبر این کشور داشته است ، دانش جویان و اساتید متعددی را می شناسد که علی رغم دارا بودن بار فنی و علمی مطلوب و داشتن مقالات و کتاب های تالیفی وزین ( که ترجمه آن توسط بنگاه های ترجمه یا روش های دیگر انجام شده ) از حدااقل توانائی لازم برای ارائه مطالب علمی در سمینارها و کنفرانس های علمی که در گوشه و کنار جهان برپا می شود برخوردار نیستند و به همین دلیل نتیجه و ثمره تلاش و تحقیقشان که در موارد بسیاری از همطرازان غیر ایرانی فخیم تر و ارزنده تر بوده است ، راهی جز تلنبار شدن در سایت های ارائه دهنده Citation پیدا نکرده است. پژوهشی که در صورت تسلط پژوهشگر به زبان انگلیسی ، می توانست راه محقق را به مجامع و محافل معظم علمی و تحقیقی دنیا بازکرده و با منتفع ساختن فرد از مواهب مادی و معنوی حضور در چنین مجامعی ، مسیر را برای برخورداری فرد و به تبع آن کشور از ایجاد و تقویت چنین ارتباطاتی ، کاملا هموار سازد.
این متن جهت ارسال و ارائه در کانال وزین مورخان آماده شده و بی انصافی است اگر در آن به طور اختصاصی به رشته تحصیلی تاریخ که کمابیش به چالش ها و مشکلات و محدودیت های آن آگاهی وجود دارد و همواره چه در گعده های خصوصی و چه در جمع های گسترده تر دانشگاهی به آنها پرداخته می شود و به طور معمول به راه حل واضح و روشنی نیز منتهی نمی شود ، پرداخته نشود.
سالانه در کشور همایش ها و کنفرانس ها و گردهمائی های متعددی با دانشگاهها و مراکز علمی دنیا انجام می شود که سهم بسیار ناچیزی از آن متعلق و مربوط به حوزه علوم انسانی و به طور اختصاصی مطالعات تاریخی است. به طور کلی ، برگزاری این همایش ها با صرف وقت و هزینه های مادی فراوان انجام می شود که نگارنده به واسطه حرفه کاری ، در تعداد بسیار زیادی از این همایش ها در حوزه صنعت نفت و انرژی شرکت کرده است و با تجربه ای که دراین زمینه کسب کرده با اطمینان به خوانندگان این متن اعلام می کند که صرف نظر از انعقاد قراردادهای تجاری و فروش کالا و خدمات و انجام پروژه های صنعتی که ممکن است از رهگذر انجام این همایش ها و ارتباطات بین المللی حاصل شود ، در زمینه مورد نظر این نوشته یعنی مراودات علمی و آکادمیک و همکاری های دو جانبه و چند جانبه بین محققین و دانش جویان و پژوهشگران ، سهم بسیار اندکی نصیب افراد و به تبع آن جامعه علمی کشور می شود که یکی از دلایل اصلی و عمده آن ، ضعف شدید در احاطه بر زبان انگلیسی است.
مثال فوق الذکر از آن رو زده شد که به نظر لازم است یکبار جامعه علمی تاریخ از خود سوال کند ، حال که کشور به علت نیاز به سرمایه گذاری در بخش هائی همچون صنعت ، محیط زیست ، خدمات ، کشاورزی ، پزشکی و غیره ، لاجرم به طرف ارتباطات موثر و گسترده بین المللی کشیده می شود ( هر چند منافع علمی آن به دلیل پیش گفته اندک باشد ) و لااقل تا کنون در حوزه علوم انسانی بخصوص تاریخ این نیاز درک یا احساس نشده ، اولین و پایه ای ترین راه برون رفت از این وضعیت مستاصل کننده رکود و خمودگی در رشته دانشگاهی مانند تاریخ که همانند سایر علوم دانشگاهی ، راه زنده ماندن و پویائی و تحرک آن ، ایجاد کانال ها و راههای ارتباطی با مراکز پژوهشی تاریخ در سراسر جهان است، چیست؟
دنبال کنندگان مطالب این کانال ، به طور عمده اساتید یا دانشجویان ارجمند حوزه تاریخ هستند و به خوبی آگاهند که سر فصل های درخشان و مقاطع تاریخی قابل افتخار در تاریخ ملت ها و تمدن ها هنگامی ایجاد شده که نخبگان و اوتاد علمی ، با احاطه کامل به زبان علمی روز دنیا دست به ایجاد نهضت های گسترده ترجمه زده و با ترجمه و تالیف مکتوبات گرانسنگ، میراث ابدی را به جا نهاده اند که پس از گذشت سده ها ، هنوز قابل بررسی و واکاوی و ارجاع است.در این زمینه مثال ها و شواهد فراوانی در دست است که چون ذکر آنها مصداق زیره به کرمان بردن است ، از آن صرفنظر می شود.
نگارنده این متن از صمیم قلب معتقد است که تا زمانی که اساتید و دانش جویان و پژوهشگران علم تاریخ ، به طور جدی به اهمیت این موضوع پی نبرند و در صدد رفع این نقیصه اساسی نکوشند ، نه آینده روشنی برای ایجاد تحرک دراین رشته متصور خواهد بود و نه نهاد های دولتی مجاب به ایجاد ارتباطات بین المللی پیش گفته ( که علی الظاهر سود مادی سریع الوصولی برای آنها به دنبال ندارد ) با موضوعیت و محوریت تاریخ خواهند شد.
یکی دیگر از آسیب های جدی عدم تسلط به زبان مرجع بین المللی ، تسلیم و مطیع محض شدن محققین و اساتید و دانش جویان به مطالب ترجمه شده ( کتب ، مقالات ، اسناد و غیره ) مترجمینی است که به علت فقر شدید این حوزه و پر شدن بازار کتاب از ترجمه های سطحی و پر از ایراد ، تنها راه دسترسی به متون علمی و دانشگاهی و آکادمیک شده اند.
راقم این سطور چندی پیش مراجعه ای به یکی از مراکز فروش کتاب و تهیه کتاب " دو رساله در باب حکومت " جان لاک داشت که دو ترجمه از آن موجود بود که با صرف زمان حدود نیم ساعت به این حقیقت پی برد که ترجمه برخی از عبارات و پاراگراف ها و شرح و بسط برخی از مفاهیم در هرکدام از دو ترجمه در بعضی موارد چنان از هم دور و بی ارتباط است که خواننده را به حیرت وا می دارد.حال تکلیف محقق فارسی زبان که قصد آشنائی با آراء و اندیشه های یکی از ستون های فلسفه غرب را دارد چیست؟آیا راهی غیر از مراجعه به متن اصلی به ذهن متبادر می شود ؟
نمونه بعدی ( که در واقع انگیزه اصلی نگارنده در نوشتن این یادداشت شد) اسناد تازه انتشار یافته وزارت خارجه ایالات متحده در خصوص وقایع سیاسی ایران در سالهای ابتدائی دهه ۵۰ میلادی است.آشفتگی و سرگردانی که پس از انتشار این اسناد در فضای علمی و سیاسی کشور رخ داد عمیقا ناراحت کننده و از جهاتی خنده آور بود. صرف نظر از سیاسیونی که بدون حتی تورق و مرور اجمالی و چند ساعته این اسناد چندین ده صفحه ای ، احکام سیاسی شدید و غلیظ خود را صادر نموده و به سرعت در جایگاه شاهد و قاضی و دائره اجرائیات احکام نشستند، واکنش جامعه تاریخی هم به این موضوع تاثر آمیز بود که ناشی از همان ایراد اساسی عدم آشنائی (حتی حداقلی) به زبان انگلیسی است. عمده پژوهشگران و صاحبنظران تاریخ معاصر ( که در صلاحیت علمی و احاطه آنها به بحث جای تردیدی وجود ندارد ) کماکان یا باید منتظر ترجمه های رنگارنگ از این اسناد بمانند و یا تن به پذیرش تحلیل های دلبخواهی شبکه ها و کانال های تلویزیونی و ماهواره ای از محتوای این اسناد بدهند که در هر دو صورت هیچ تضمینی برای وفادار ماندن آن مترجمین/شارحین به اصل موضوع وجود ندارد.
در پایان ، نگارنده آرزومند است که جامعه تاریخی کشور با درک این مهم و شناسائی این نقطه ضعف اساسی ، به خودآگاهی لازم در زمینه لزوم یادگیری صحیح و کاربردی زبان انگلیسی در بین دانشوران این علم برسد تا بتوان امیدوار بود که یکی از موانع جدی ایجاد تحول و نشاط در حوزه علم تاریخ برداشته شده است.
انگلیسی نمیدانیم!
نقدی بر وضعیت و پیامدهای ضعف مشهود دانشگاهیان ایران در تسلط و استفاده از زبان انگلیسی
سهشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۶
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ