تاریخ‌نگاری اسلامی یا تاریخ‌نگاری مسلمانان

در نگاهی به کتاب تاریخ‌نگاری در اسلام

زینب عیوضی، دانشجوی دکتری تاریخ
کتاب «تاریخ‌نگاری در اسلام» تألیف سید صادق سجادی و هادی عالم زاده، برای دانشجویان رشته الهیات، گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی توسط انتشارات سمت در سال ۱۳۷۵ به طبع رسیده است...

شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵
کتاب «تاریخ‌نگاری در اسلام» تألیف سید صادق سجادی و هادی عالم زاده، برای دانشجویان رشته الهیات، گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی توسط انتشارات سمت در سال ۱۳۷۵ به طبع رسیده است.
مقصود مؤلفان در این کتاب به گفته خودشان ازین قرار است: «تحقیق در باب تعاریف، انگیزه‌ها، فواید، اهداف، منشأ تاریخ‌نگاری، روش‌ها، مکاتب، شیوه‌های تدوین و تنظیم تاریخ و انواع تاریخ‌نگاری و تبیین و عرضه حدود و کیفیت کوشش‌های مسلمانان در تدوین تاریخی، منطبق با اوضاع و احوال جامعه اسلامی که نظر به قدرت و وسعت قلمروش نگرشی جهانی به تاریخ داشته است» (۱)
از نظر مؤلف مطالعه سیر تاریخ نگاری اسلامی، مورخان را قادر می‌سازد تا به درک دقیق تری از تاریخ اسلام برسند. در تمدن اسلامی، تاریخ‌نگاری دامنه ای گسترده دارد و از نظر زمانی، دوره‌ای به درازای تاریخ اسلام از آغاز تا عصر حاضر را دربرگرفته است. تاریخ‌نگاری از نادر رشته‌هایی است که در عصر انحطاط نیز دچار رکود و سستی نشد و بر خلاف اغلب دانش‌ها همچنان استوار و نیرومند گام برمی‌داشته و دسته ای از مهم ترین تواریخ عمومی، دودمانی، محلی، طبقات و... در همین عصر نوشته شده است. از نظر مضمون نیز تاریخنگاری اسلامی غیر از تاریخ سیاسی، حوزه وسیعی مشتمل بر تاریخ علوم و اخبار و احوال دانشمندان رشته‌های مختلف از محدثان و فقیهان و ادیبان تا پزشکان و فیلسوفان را دربر می‌گیرد. (۲)
کتاب از شش فصل تشکیل شده است. فصل اول در باب مبانی تاریخ، علم تاریخ و تاریخ‌نگاری است. در این فصل تلاش شده تا فضای کلی بحث مشخص شود، و به واقع کلیاتی در باب تاریخ و تاریخ‌نگاری اسلامی البته با استناد به منابع دست اول تاریخی ارائه شود. در فصل اول یک بحث عمومی از تاریخ‌نگاری مسلمانان عرضه شده است. از این فصل انتظار می‌رود که معنایی مشخص در باب تاریخ نگاری ارائه کند، ولی از خلال تعاریفی که از تاریخ شده باید پی به نظر مؤلف در باب معنای تاریخ‌نگاری برد. و در باب خود تاریخ‌نگاری گویا ترین اشاره کتاب این گونه است: «تاریخ نگاری به مفهوم خاص از قرن دوم هجری آغاز شد و از همان ایام بر این آثار کمابیش عنوان تاریخ اطلاق گردید، گرچه بسیاری از این گونه کتاب‌ها را اخبار نیز می‌نامیدند که سابقه قدیم‌تری داشت. اخبار، بیشتر منطبق بر تاریخ ویژه و منفردی بود که امروزه شاید بتوان آن را با تک‌نگاری تاریخی مقایسه کرد. »(۳)
فصل دوم با عنوان منشأ تاریخ‌نگاری اسلامی، به بررسی جریان‌های تاریخ‌نگاری موجود در جهان آن روز پرداخته است: تاریخ نگاری عربی، تاریخ نگاری ایرانی، تاریخ نگاری یونانی، تاریخ نگاری یهودی، تاریخ نگاری مسیحی و تاریخ نگاری اسلامی؛ که این مورد اخیر تحت عنوان قرآن و سنت و سیره بحث مورد بحث قرار گرفته است. در کل می‌توان تاریخ‌نگاری اسلامی را میراث‌خوار تاریخ‌نگاری تمدن‌های ماقبل آن دانست. البته به صراحت می‌توان گفت هیچ کدام از جریان‌های تاریخ‌نگاری موجود در جهان تا آن روز نتوانسته بودند که میراثی به عظمت میراث تاریخ‌نگاری مسلمانان به وجود بیاورند. اولین انگیزه تاریخ‌نگاری در بین مسلمانان به دلیل علاقه و لزوم ثبت اعمال و زندگی پیامبر اسلام تحت عنوان سیره و مغازی مطرح شد و این روند نگارش وقایع تاریخی در یک سیر زمانی به شکل‌گیری بزرگترین تواریخ عمومی جهان منجر شد. فصل بعدی یا فصل سوم درباره روش‌ها و مکاتب تاریخ نگاری است. مؤلف از سه روش: روایی، ترکیبی، تحلیلی نام برده است. روش روایی البته مسلط‌ترین شیوه تاریخ‌نگاری در طی چندین سده تاریخ مسلمانان بوده است. بزرگترین نماینده این روش طبری است. پس از بحث روش ها به مکاتب تاریخی پرداخته شده و به پنج مکتب مشخص اشاره شده است. برای هرکدام از مکاتب ذکر شده، شخصیت‌ها و جریان‌های معرفی شده‌اند: مکتب مدینه، مکتب عراق، تاریخ نگاری ایرانی، تاریخ نگاری شام، تاریخ نگاری اندلس. البته ذکر تاریخ‌نگاری ایرانی در ذیل بحث تاریخ‌نگاری مسلمانان قابل تامل است. بعضی مورخان ایرانی مانند ثعالبی و حمزه اصفهانی به زبان عربی و در جریان مسلط تاریخ‌نگاری مسلمانان قلم میزدند؛ اما تاریخ‌نگاری ایرانیان پس از اسلام که با کتاب تاریخ بلعمی به طور جدی آغاز شد، خود جریان مستقلی به حساب می‌آید که گرچه از نظر جغرافیایی و حتی روشی تا حدی در حوزه تاریخ‌نگاری مسلمانان قرار گرفته است، ولی حق آن است که تاریخ‌نگاری ایرانی را یک شاخه معرفتی مستقل از تاریخ‌نگاری مسلمانان به حساب بیاوریم.
در فصل چهارم، انواع شیوه‌های تدوین و تنظیم تاریخ نگاری اسلامی مطرح شده است: شیوه حدیثی- خبری، شیوه سالشماری، تاریخ‌نگاری دودمانی، تدوین تاریخی بر حسب طبقات، تدوین فرهنگنامه‌ای، شیوه تبارشناختی. علاوه بر بررسی شیوه‌های نگارش، نمونه‌های اصلی آن نیز ذکر شده است.
فصل بعدی بیشتر متضمن یک بحث تاریخی است که در خلال آن به سیر تاریخ‌نگاری در سرزمین‌های اسلامی پرداخته شده است. در این بحث به آثار تاریخ‌نگاری سرزمین‌های اسلامی از آغاز تا عصر حاضر به اختصار اشاره شده است.
موضوع آخرین فصل کتاب، انواع تاریخ‌نگاری اسلامی است. مؤلف منظور خود را از این تعبیر چنین بیان کرده است: «مراد از این تعبیر، مضامین اصلی و گونه‌ها و شیوه‌های مختلف تاریخ‌نگاری و تدوین تاریخی هماهنگ با دایره نگاه مورخ است. بنابراین شیوه‌های تدوین و تنظیم نیز در این مقوله می‌گنجد و در واقع میان انواع تاریخ‌نگاری و شیوه‌های تدوین تاریخی نسبت عام و خاص است. مثلاً نگارش تاریخ بر اساس سلسله، از جمله شیوه‌های تدوین تاریخی به شمار می‌رود و در عین حال از نظر مضمون و نگاه مورخ به تاریخ یک دوره بر محور دودمان حاکم، در زمره انواع تاریخ نگاری محسوب می شود. »(۴) در خلال این فصل انواع تاریخ‌نگاری نام برده می‌شود و مهم‌ترین و شناخته شده ترین آثار آن‌ها معرفی می‌شود. مهم ترین انواع تاریخ نگاری از نظرگاه این کتاب عبارت است از: سیر و مغازی، مقاتل و فتن حروب، خراج و فتوح، تواریخ عمومی، تواریخ دودمانی و تک نگاری درباره فرمانروایان، تواریخ محلی، انساب، طبقات، وزارت و دیوانسالاری، فرهنگنامه های تاریخی، فرق و مذاهب( الملل و النحل).
بررسی آثار مورخانه‌ای که طی چندین سده از ظهور اسلام شکل گرفته است، نشان از غنی بودن این میراث تمدنی دارد. اما بهتر آن بود که مؤلف در به کار بردن اصطلاح «تاریخ نگاری اسلامی» دقت بیشتری به خرج می‌داد. این میراث عظیم تاریخ نگاری که مورد بحث اثر حاضر است توسط مسلمانان و در تمدن مسلمانان شکل گرفته است. به گواهی تاریخ اولین کتاب سیره در باب زندگانی پیامبر، سیره ابن اسحاق یا سیره ابن هشام است که در دهه پنجم قرن دوم هجری به نگارش درآمده است. پس این شاخه از معرفت بشری ریشه در بین مسلمانان دارد تا ذات اسلام. این گفته به این معنا نیست که اسلام بر این جریان تاریخ‌نگاری تأثیر نگذاشته است. بلکه اصلاً ضرورت ثبت وقایع مربوط به زندگانی پیامبر بود که سبب به نگارش درآمدن تاریخ شد و به تبع آن در طی چند سده بعدی، این روند به رشدی چشمگیر رسید. این میراث تاریخ‌نگاری به دست مسلمانان و در متن تمدن آنان شکل گرفته است، تمدنی که شاید تفاوت‌هایی اساسی با اصل دین اسلام داشته باشد، از این رو برای رعایت احتیاط بهتر آن است که از این جریان تحت عنوان «تاریخ نگاری مسلمانان» یاد کنیم.
مراجع:
۱ـ سید صادق سجادی و هادی عالم زاده، تاریخ‌نگاری در اسلام، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۸، ص۱.
۲ـ همان، ص۳.
۳ـ همان، ص ۱۲.
۴ـ همان، ص ۱۰۹.
منبع: اختصاصی مورخان
دیدگاه

حسین زاده
واقعا حرفِ درستیه"تاریخ نگاری مسلمانان"واژۀ درستیه.ولی یک نقصِ بزرگی که تاریخِ زندگی پیامبر و صدرِ اسلام دارد این است که هیچ کدوم از مورخین مثلِ ابن هِشام خودِشون در زمانِ پیغمبر حضور نداشتند و قرنها بعد با یک فاصلۀ زیادی مطالبِ زندگی پیغمبر را نوشته اند.از طرفی اینکه گفته میشه در زمانِ حیاتِ پیغمبر و صدرِ اسلام کتوبی نوشته شدِه ولی یهو غیب شدن!این بیشتر یک ادعا هست وگرنه قرنهاست که همین"سیرۀ ابن هشام"قدیمی ترین منبعِ تاریخی در موردِ پیغمبر هست.
یکشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۳
نظر شما