سقفی که فرو ریخت؛ سقفی بنا شود!

فاجعه ریزش سقف فرودگاه مهرآباد

زهرا بهنام، پژوهشگر تاریخ
حادثه ریزش سقف فرودگاه مهرآباد پیامد مهمی هم داشت. تا پیش ازاین حادثه، هنوزدر کشور سازمان امداد و نجات مستقلی وجود نداشت تا در چنین مواقعی به کمک آسیب دیدگان بشتابد . این مساله باعث شد تا خلا وجود یک سازمان تخصصی امداد و نجات در کشور به خوبی احساس شود...

سه‌شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵
مهرآباد نام روستایی بود که تا مدتها "حسین آباد" خوانده می شد اما از زمانی که مالک روستا، آن را مهر همسر جدید خود قرار داده بود به "مهرآباد" مشهور گشت / در سال ۱۳۵۳ تصمیم به انجام تغییراتی در ساختمان فرودگاه گرفته شد تا ضمن گسترش فضای سالن انتظار، برای مسافران و مهمانان خارجی ورودی ویژه (VIP) نیز تعبیه شود/آذرماه همین سال برف سنگینی در نقاط مختلف کشور شروع به باریدن کرد / . فاجعه در ساعت ۱۴:۵۰ در زمانی اتفاق افتاد که امور مربوط به ورود و خروج از فرودگاه به صورت طبیعی در حال انجام بود...
اولین فرودگاه کشور در سال ۱۳۰۱ با درخواست انگلیسی ها برای ارسال دو فروند هواپیمای نظامی به ایران، در قلعه مرغی تهران ساخته شد. این فرودگاه از همان ابتدا برای امور نظامی در نظر گرفته شده بود اما بنا به ضرورت، اقداماتی چون حمل بار، مرسولات پستی و گاه مسافر را هم انجام می داد. با مشخص شدن نیاز روزافزون کشور به خدمات هوایی ، در سال ۱۳۳۷ ، به درخواست دولت ایران ، شرکت سوئدی "سنتاب" ( که پیش از این طرحهایی چون ساخت و تحویل پل سفید اهواز و پل غازیان انزلی را در کارنامه داشت) فرودگاه بین المللی مجهزی در زمین های موسوم به مهرآباد ساخته و به سازمان بودجه و برنامه ریزی که در آن زمان اختیارات اجرایی نیز داشت تحویل شد. مهرآباد نام روستایی بود که تا مدتها "حسین آباد" خوانده می شد اما از زمانی که مالک روستا، آن را مهر همسر جدید خود قرار داده بود به "مهرآباد" مشهور گشت.
در اواسط دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی با افزایش درآمدهای نفتی و علاقمندی جهت سفر به ایران در کار شرکت های هواپیمایی فعال در ایران رونق زیادی به وجود آمد به گونه ای که شرکت هواپیمایی هما (تاسیس ۱۳۴۰) در این دوران تعداد زیادی کارمند به استخدام خود درآورد و این کار سود سرشاری از محل حمل بار و مسافر به دست می آورد. از آنجا که در بنای اولیه فرودگاه مهرآباد، چنین حجم از مسافرت هایی پیش بینی نشده بود، در سال ۱۳۵۳ تصمیم به انجام تغییراتی در ساختمان فرودگاه گرفته شد تا ضمن گسترش فضای سالن انتظار، برای مسافران و مهمانان خارجی ورودی ویژه (VIP) نیز تعبیه شود. به همین منظور ضمن حذف سالن گلخانه فرودگاه و افزودن آن به فضای سالن انتظار، تعدادی از ستونهای سالن نیز حذف شد که این اقدام ناسنجیده و غیراصولی به زودی فاجعه به وجود آورد.
از شب چهارشنبه ۱۳ آذرماه همین سال برف سنگینی در نقاط مختلف کشور شروع به باریدن کرد که تهران نیز از آن بی نصیب نبود. شدت و پیش بینی تداوم بارشها به اندازه ای بود که به گزارش روزنامه های وقت به یکباره بهای زنجیرچرخ و لاستیک یخ شکن به صورت سرسام آوری بالا رفت. تداوم بارش سنگین برف در روز ۵شنبه ۱۴ آذرماه باعث لغو بسیاری از پروازهای داخلی و خارجی شد و تنها چند پرواز بین المللی و پروازهای مربوط به زایران بیت الله الحرام مشغول جابه جایی مسافران بودند. همین موضوع باعث شده بود تا برخلاف روزهای دیگر جمعیت حاضر در سالن انتظار فرودگاه نسبت به روزهای پیش از آن بسیار کمتر باشد. فاجعه در ساعت ۱۴:۵۰ در زمانی اتفاق افتاد که امور مربوط به ورود و خروج از فرودگاه به صورت طبیعی در حال انجام بود،جمعیت در سالن انتظار منتظر انجام امور عادی و کارکنان فرودگاه نیز به امور روزمره خود مشغول بودند. اما در یک لحظه همه چیز دگرگون شد. مدیر کل امور اداری فرودگاه که در آن لحظه در دفتر کارش نزدیک محل حادثه بود می گوید: "چند دقیقه قبل از ساعت ۳ در طبقه دوم در اتاق کشیک نشسته بودم که صدای خش خش شنیدم! فکر کردم صدا به سبب نشستن هواپیمایی است . از اتاق بیرون آمدم و با تعجب بسیار سقف سالن را در حال فروریختن دیدم!"
انباشت برف بر سقف سالنی که استحکام پیشین را نداشت باعث شد تا سقف تاب وزن اضافی را نیاورد و ناگهان به صورت یکپارچه فروریزد. یکی از کارکنان فرودگاه که حادثه در مقابل چشمان او اتفاق افتاده بود ریزش سقف را اینگونه تعبیر می کند :" درست مثل اینکه سقف را تراشیده باشند!" کارمند دیگری که به صورت اتفاقی چند لحظه قبل از ریزش از سالن خارج شده بود در توضیح ماجرا می گوید :" هنوز به در دوم سالن نرسیده بودم که صدای سهمگینی شنیدم ؛ برگشتم و در لحظه ای کوتاه دیدم آسمان پیداست و از سقف خبری نیست!".
سقف سالن انتظار با وزنی معادل ۱۰۸ تن بتن و مصالح به یکباره بر سر جمعیت حاضر در سالن فروریخت و باعث مرگ ۱۶ تن از آنها و زخمی شدن بیش از ۷۰ نفر دیگر شد. هرچند بعدها با فوت یکی دیگر از مصدومین این حادثه به نام خلیل توحیدی (استاد دانشگاه) این آمار به هفده تن رسید. بیشتر کشته شدگان و مصدومین ایرانی بودند اما در میان کشته شدگان سه تبعه خارجی نیز دیده می شد: یک آمریکایی، یک سوییسی و یک نروژی.
خبر حادثه به سرعت به دربار رسید؛ شاه که به نشان دادن چهره ای مدرن و پیشرفته از ایران نزد جهانیان اصرار داشت؛ این حادثه را تبلیغی مخرب علیه کارآمدی حکومت خود می دید. هرچه باشد "این پیشامد با فروریختن سقف عمارت کهنه یک مدرسه در فلان روستا و یا فرود آمدن دیوار نیمه تمام یک ساختمان که توسط استاد علی بنا ساخته شده باشد" فرق داشت! اینجا فرودگاهی بود که تقریبا همه میهمانان خارجی شاه از این نقطه وارد کشور و یا از آن خارج می شدند. حساسیت ماجرا به ویژه زمانی تشدید شد که بابت ابعاد وسیع آن ، خبرگزاری های بین المللی به عنوان خبر اول خود به آن پرداختند و این موضوع مورد توجه و محل بحث بسیاری در سراسر نقاط جهان شد. ظاهرا از اینجا تصمیم برآن شد که از این حادثه به نوع دیگری بهره برداری شود!
گزارش های رسمی ضمن حکایت از تالم شدید اعلیحضرت و دستور اکید ایشان به سپهبد قره باغی فرمانده کل ژاندارمری جهت تشکیل فوری ستاد امداد؛ به حضور سریع علیاحضرت شهبانو در فرودگاه پرداخته اند " که البته حضور ایشان باعث تسلی خاطر و تشفی آلام بازماندگان شده است" . در روزهای بعد هم روزنامه ها در کنار برپایی سروصداهایی درباب علل بروز حادثه و تصمیم دولت بر یافتن و مجازات مقصران! به خبرهایی چون "تفقد شهبانو نسبت به دخترک ۶ ساله ای که پدرش زیر آوار مانده بود" می پرداختند؛ در حالی که در پشت پرده رفتارها به گونه ای دیگر بود. اسدالله علم در جلد چهارم از خاطرات خود بدون اشاره به عملیات بازسازی سالن انتظار فرودگاه می نویسد :" خبر غریبی رسید که سقف سالن بزرگ فرودگاه مهرآباد که بیست سال پیش ساخته شده فروریخته است. به شاهنشاه عرض کردم بهتر است شهبانو به مهمانی فستیوال امشب تشریف نبرند! فرمودند به خودشان عرض کن. عرض کردم و شهبانو هم قبول فرمودند [اما بعدا معلوم شد] شهبانو به فستیوال تشریف خواهند برد!" هرچند خود وی نیز نمی توانست جلوی تفریح رفتن خود در فردای آن روز را بگیرد و دغدغه هایش هم از جنس دیگری بود. " امروز [جمعه ۱۵ آذر] برف ایستاد و هوا عالی بود. دو ساعت و نیم در برف سواری کردم. واقعا عالی بود... فقط ناراحتی خیال داشتم که مبادا نخست وزیر اسراییل به موقع نرسد و شاهنشاه معطل شود"!!؟
حادثه ریزش سقف فرودگاه مهرآباد پیامد مهم دیگری هم داشت. تا پیش ازاین حادثه، هنوزدر کشور سازمان امداد و نجات مستقلی وجود نداشت تا در چنین مواقعی به کمک آسیب دیدگان بشتابد چنانکه در جریان عملیات امدادی این ماجرا به سربازان، ماموران آتش نشانی و حتی پاسبانان شهری دستور داده شده بود تا به کمک آسیب دیدگان بشتابند . عملیاتی که بیش از ۳۰ساعت به طول انجامید تا بالاخره این تعداد افراد آموزش ندیده توانستند اجساد کشته شدگان و آسیب دیدگان را به صورت کامل از زیر آوارها خارج کنند. این مساله باعث شد تا خلا وجود یک سازمان تخصصی امداد و نجات در کشور به خوبی احساس شود ؛ در نتیجه در همان سال ۱۳۵۳ سامانه فوریتهای پزشکی کشور (که امروزه با نام سامانه ۱۱۵ می شناسیم) ب با همکاری کشور آمریکا تأسیس شد و ایران بعنوان چهارمین کشور دارنده خدمات اورژانس پیش بیمارستانی در جهان شناخته شد.
به نقل از: روزنامه ایران / ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
منابع:
روزنامه اطلاعات ۱۶آذرماه ۱۳۵۳
روزنامه آیندگان ۱۶آذرماه ۱۳۵۳
یادداشت های علم (جلد چهارم ) به کوشش علینقی عالیخانی
پشت پرده تخت طاووس (۱۳۸۶) مینو صمیمی/ انتشارات اطلاعات

نظر شما