اتفاقات اخیر در کردستان عراق، باعث شده تا میان بحث های موافق و مخالف زیادی میان اقشار مختلف جامعه درگیرد. به همین بهانه نیاز می بینیم به بازخوانی مقطعی از تاریخ ایران (اواخر قاجاریه و آغاز پهلوی) بپردازیم تا با بخشی از دغدغه ها و راهکار های روشنفکران و اندیشمندان ایران در آن روزگار برای حل مسایل مبتلابه جامعه ایرانی که بی شباهت به وضعیت اکنونی عراق نبود آشنا شویم. البته این رویکرد به معنای آن نیست که همان نسخه برای جامعه ایران امروز نیز قابل استفاده باشد چون شرایط جهانی و منطقه ای تفاوت بسیاری با آن دوران یافته است؛ با اینحال می توان نشانه های بحران را دید و با حساسیت بیشتری نسبت به آینده تصمیم گرفت.
ایران به سان بسیاری دیگر از کشورهای خاورمیانه ای، موطن اقوام مختلفی با فرهنگ، زبانها و ادیان گوناگون است. این تنوع گسترده از سویی می تواند نیروی محرکه ای برای توسعه کشورها باشد و از سویی دیگر منبعی برای خلق بحران و فلج سازی هرگونه طرح توسعه ای. بنابراین این پرسش حیاتی به وجود می آید که چگونه می توان با متحد ساختن این جوامع متعدد و متنوع از آن به عنوان نیرویی پایان ناپذیر جهت توسعه پایدار بهره برد؟ تلاش برای یافتن پاسخی برای این پرسش مهم، ما را به مفهوم "وحدت ملی" می رساند.
وحدت ملی در یک تعریف به معنای وحدت سیاسی، اخلاقی و اجتماعی مردمی هست که در یک کشور ساکن هستند و نسبت به حفظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن کشور متعهدند.
بعد از جنگ بین الملل اول و ویرانی ها و مصایب بزرگی که برای کشور در پی آورد، عمق ضعف و بی کفایتی دولت مرکزی ایران آشکار شد. منبع اصلی تهدید اقتدار حکومتهای ایرانی به صورت تاریخی اقوام و قبایلی بودند که در محدوده سرزمینی ایران ساکن بودند و گرچه در مواقع اقتدار حکومت مرکزی، انقیاد آن را می پذیرفتند اما هر زمانی که دولت مرکزی به علتی، دچار ضعف می شد، نیروهای مرکز گریز در آن تقویت شده بنای آشوب و سرکشی می گذاشتند. در این دوره نیز کشور دچار بحرانهای متعددی از قیام آزادیخواهان ناامید از موفقیت مشروطیت (میرزاکوچک، پسیان، خیابانی) تا گردنکشی روسای ایلات و عشایر ( همچون شیخ خزعل در جنوب کشور) شد. چنین ناامنی هایی به همراه تعدد زبان و قومیت در ایران موقعیتی برای فرصت طلبان که در همسایگی ایران بودند فراهم کرد آنها که با ایجاد و تقویت جنبشهای موسوم به "پان" در به نارضایتی ها و تصرف بخشهایی از ایران باشند.
احمد شاه (آخرین شاه قاجار) چنان قدرتی نداشت که امنیت را به کشور برگرداند و امیدی هم به مجلس نبود. خظر فروپاشی کشور در میان این همه تهدیدهای داخلی و خارجی روز به روز جدی تر می شد. روشنفکران و بزرگانی که به دنبال راه چاره ایی بر این کشور طوفانزده بودند چاره راه را در ایجاد دولتی مقتدر و از راه ایجاد وحدت در جامعه دانستند.
در سالهای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، جنبشهایی موسوم به پان نواحی مختلف جهان برپا شدند. جنبشهای پان به نهضتهای سیاسی-فرهنگی گفته می شود که به منظور تحکیم پیوستگی بین اقوام مختلف بوجود میآید و رابطه زبانی، نژادی، دینی و تاریخی و یا جغرافیایی آنها را با هم نزدیک میسازد.
این جنبش ها بر سه دسته اند:
۱) جنبشهای پان ملی
۲) جنبش های پان دینی و مذهبی
۳) جنبشهای پان جغرافیایی
در برهه بعد از جنگ جهانی اول کشورها با تقویت جنبش پان ملی با تکیه بر ناسیونالیسم تلاش داشتند اقوام ساکن قلمرو خود را متحد کنند. در خاورمیانه هم به تبعیت از آنها، جنبش های ملی پان ترکیسم و پان عربیسم ظهور کرد.
به دلیل ترک زبان بودن بخش بزرگی از ایران و ظهور پان ترکیسم در ترکیه، تقویت این جریان فاشیستی برای موجودیت ایران خطرساز بود. ترکیه که زمانی مرکز امپراطوری عثمانی بود، تا زمان فروپاشی درگیر مسئله اقوام بود. عثمانی ها برای قرنها تلاش کردند برای جذب اقوام گوناگون تابعه، در ساختار نظام سیاسی و اداری خود، به نوعی خودگردانی مذهبی –فرهنگی در نظر گیرند. این شیوه در تاریخ عثمانی "نظام ملت" نام گرفت. اما این شیوه در اتحاد اقوام سرزمین عثمانی موثر واقع نشد در نتیجه تلاش کردند با بازگشت به سنت اسلامی، به جای امتیاز دادن به اقوام و زبانهای گوناگون، به تقویت همگرایی براساس هویت اسلامی زیر لوای اتحاد عثمانی بپردازند اما این رویکرد هم ناکام ماند وحدت امت اسلام با ظهور ناسیونالیسم در بالکان تاب مقاومت نیاورد.
در این زمان، پاره ای از روشنفکران ترک به بازبینی موقعیت ترکان در درون طبقه حاکم پرداختند وبه پی جویی هویت گذشته قومی خود روی آوردند. رهاورد این پی جویی، جنبش ترک گرایی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود. روشنفکران ترک تحصیل کرده در اروپا به نقش زبان و فرهنگ به عنوان معیار اصلی ملیت پرداختند. و هدفشان از میان برداشتن پراکندگی میان ترکان و ایجاد ملت ترک بود. ضیا گوکا لپ(۱۸۷۰ -۱۹۲۴)، و یوسف اقچورا (۱۸۷۶-۱۹۳۵) از جمله مهمترین روشنفکران ترکی بودند که درایجاد اتحاد ترکان نقش موثری داشتند .
اقچورا که تحصیلکرده پاریس بود مقاله ایی چاپ کرد با نام «اوچ طرز سیاست» (سه شیوه سیاست) که در آن به سه شیوه سیاست ورزی یعنی ۱-عثمانی گری ۲-اتحاد اسلام ۳-اتحاد ترکان پرداخت. وی در این مقاله با رد دو رویکرد نخستین؛ یگانه راه سعادت عثمانی را اتحاد ترکان از راه اتخاذ سیاستی مبتنی بر مشترکات قومی- ملی و چشم پوشی از سنتهای سیاسی و دینی مطرح کرد. بدین ترتیب گروه پان ترکان فعالیت خود را شروع کرد و خیلی زود دامنه فعالیت های خود را به قفقاز، ایران ، افغانستان و آسیایی میانه به بهانه حضور ترکان در این مناطق گسترش داده، خواهان تشکیل امپراطوری عظیم تورانی مشتمل برتمام نواحی و ممالکی که ترکان هستند شدند.
در راستای همین اهداف بعد از انقلاب روسیه قشون خود را به منطقه قفقاز آورده و دولتی در این منطقه به نام آذربایجان تشکیل دادند. و به بهانه هم نامی و هم زبانی آذربایجان ایران و این آذربایجان تازه تاسیس این بخش کشور ما را تصاحب کنند. در صورتی که هیچگاه مناطق جدید که نام آذربایجان گذاشتند این نام نبوده و نام تاریخی مناطق شمال ارس، اران یا آلبانی بوده است.
این اتفاقات در شرایطی روی می داد که کشور علاوه بر دچار شدن به بحرانهای گسترده، دارای هیچ نوع مکتب سیاسی و یا حزب ملی فراگیری نبود تا بتواند سایه این تهدیدات را از سر کشور رفع کند. در کنار خطر پان ترکها، خطر پان عربیسم در جنوب را هم باید اضافه کرد که با حمایت انگلیسی ها در صدد جدایی از امپراتوری عثمانی و تشکیل امپراتوری مستقل شریف مکه متشکل از تمام ممالک عرب نژاد و عرب زبان آسیا بودند که بنا بود در آن دمشق مرکز سیاسی و مکه دارالخلافه باشد. خوزستان ایران نیز به سبب جمعیت نسبتا بزرگ عرب زبان آن، بخشی از مطامع این جریان بود. شیخ خزعل نیز با مساعد دیدن اوضاع، ضمن تمرد از دولت مرکزی در پی اتحاد با آنها برآمد.
چنین شرایطی در کشور از هر جانب دچار مخاطرات جدی قرار گرفته بود، پاره ای از روشنفکران وقت ایرانی نیز تحت تاثیر امواج ملی گرایی در اروپا؛ هوادار ناسیونالیسم شدند. ریشه ناسیونالیسم به آلمان و یوهان گو تفرید فون هردر(۱۷۴۴-۱۸۰۳)بر می گردد. او "ملت" را دارای یک روح ملی و خصوصیات همگن نژادی، دینی و زبانی تعریف می کرد ولی در تمامی این خصوصیات مشترک، به زبان توجه بیشتری کرد و معتقد بود تنها از طریق زبان مشترک است که میتوان به ملی گرایی کمک کرد.
اینک بعد از سالها وقتی کشورها به ناسیونالیسم برگشتند، برخی کشورها به مرزهای ملی اهمیت دادند و برخی مثل آلمان و اروپای مرکزی (زبان، تجربه تاریخی، مذهب و نژاد)بویژه زبان و نژاد را برگزیدند.زیرا معتقد بودند مردم همزبان بهتر میتوانند یکدیگر را درک کنند و در امور اجتماعی تشریک مساعی نمایند. آنها زبان را باعث وحدت و یگانگی می دانستند و معتقد بودند فرهنگ و آداب رسوم هیچ ملتی بدون زبان قابل درک و فهم نیست. زبان را نگه دارنده و توسعه دهنده ارزشها و افتخارات و ادبیات یک ملت میدانستند و تمام کوشش خود را صرف تقویت زبان کردند. همون توجه به زبان و نژاد موجب همبستگی در آلمان شد علارغم اول اینکه آلمان شمالی پروتستان و آلمان جنوبی کاتولیک بودند ولی تحت رهبری بیسمارک وحدت در آلمان محقق گشت.
در ایران نیز به تبعیت از شرایط جهانی روشنفکرانی چون کاظم زاده ایرانشهر، محمود افشار، تقی زاده، تا حدودی کسروی و علامه قزوینی تحت تاثیر آلمان به زبان تاکید و رزیدند ترقی ایران را در گرو ملیت و وحدت ملی و بر اساس زبان مشترک تعریف کردند. تا در برابر زیاده خواهی ترکان و فتنه های اعراب مقاومت کنند. محمود افشار زبان مشترک را معیار وحدت می پذیرد به اعتقاد او نژاد خالص در دنیا وجود ندارد حتی نژاد یهود که به باور برخی تقریبا نژاد خالصی هست اینطور نیست. مثلا ۱۴تا۲۰درصد یهودیان اروپای شرقی چشمهایی آبی دارند و فقط دو درصد یهودیان عراق چشم آبی هستند. این یعنی عدم وجود نژاد خالص در جهان.
در ایران هم به دلیل تهاجم یونانی، عرب، ترک و مغول نژاد خالص نداریم هر چند دیگر نژاد ها در نژاد آریایی حل شده اند. با این وجود نژاد خالص وجود ندارد. تقی زاده به زبان فارسی در تشکیل دهندکی هویت ملی تاکید داشت و به مانند کاظم زاده ایرانشهر تقویت زبان فارسی زدودن کلمات بیگانه اهتمام داشت. یگانه راه نجات کشور ایجاد وحدت در کشور از طریق گسترش زبان فارسی میباشد.
البته در این دوره برخی به دین و مذهب مشترک در ایجاد وحدت تاکید داشتند. اما یکی ازمنتقدین این تفکرمحمود افشار میباشد او معتقده دوران استیلای دین ومذهب گذشته و مثل گذشته مذهب مشترک در سازمان های ملی و تشکیلات بین المللی موثر نیست. اظهار داشت دیگر دوران جنگهای مذهبی و اتحاد ادیان مشترک با هم در مقابل ادیان دیگر تمام شده و نمونه جنگهای صلیبی را ما نخواهیم داشت. و حتی جنگ های مذهبی بین صفوی و عثمانی را هم معتقده تکرار نخواهد شد.
اندیشمندانی چون رشید یاسمی تاریخ مشترک را عامل وحدت در جامعه میدا نستند و معتقد بودند تجربه تاریخی مشترک یک قوم باعث مباهات. و افتخار و یا باعث تاثر و تکدر آنها خواهد شد و آنها با این تجربه مشترک تاریخی میتوانند وحدت خود را حفظ کنند . ریچارد کاتم سفیر آمریکا در ایران در دهه سی به تاریخ مشترک در ایجاد وحدت اهمیت زیادی میدهد و آگاهی ایرانیان از گذشته پر افتخار خود را عاملی عمده در تقویت ناسیونالیسم میداند. امادر جواب رشید یاسمی باید گفت آنچه در آذربایجان ایران اتفاق افتاد نشان داد تجربه مشترک تاریخی کافی نیست.و نیز درباره استدلال کاتم باید بگوییم زمانی که کاتم در ایران بود همزمان با گسترش اندیشه باستانگرایی ایرانیان بود واز طرفی کاتم تمام اقشار جامعه سر کار نداشت تا ببیند آگاهی تاریخی آنها در چه هست. حتی در حال حاضر هم بخشی از جامعه ما از گذشته تاریخی خود ناآگاه میباشد.و یا برای آنها مایه مباهات نیست.
بسیاری به این باور هستند در ایران به لحاظ تعدد قومیت نمیتوان به ناسیونالیسم پرداخت و در نتیجه در ایجاد وحدت در جامعه امیدوار بود. آنچه مسلم هست عنصر ملیت در جوامع مختلف و مقاطع مختلف متفاوت میباشد. و بر اساس توسعه یافتگی جوامع تاثیر آن مشخص میشود.
شاید در حال حاضر نمیشود سهم تاثیرپذیری زبان مشترک و تاریخ مشترک و یا مذهب مشترک را در وحدت بخشی جامعه مشخص کرد.باید به اعتقاد بنده توسعه یافتگی جوامع وپیشرفت اقتصادی آنها را در همبستگی اقوام موثر دانست.
آیا تکاپوهای استقلال خواهانه کردها در عراق می تواند زنگ خطری هم برای ما باشد؟آیا عناصر وحدت بخش میان ایرانیان همچنان قدرت و توان لازم برای حفظ یکپارچگی ملی را دارند؟ یا آنکه توسعه یافتگی همه این عوامل را تحت تاثیر قرار داده است ؟
منابع:
۱. افشار، محمود، یگانگی ایرانیان و زبان فارسی
۲. افشار، محمود، زبان "ادبیات خط فارسی از نظر سیاسی "آینده، سال چهارم،
۳. افشار محمود، افغان نامه، جلد سوم
۴. انتخابی، نادر، "از عثمانی گری تا تورانی گری، درباره نقش تاریخی ناسیونالیسم ترک "نگاه نو
۵. تقی زاده، سید حسن، کاوه، سال پنجم
۶. کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین
۷. معظم پور اسماعیل، ناسیونالیسم تجدد خواه در عصر رضا شاه
۸. مکنزی، یان و دیگران، مقدمه ای بر ایدئولوژی های سیاسی
۹. یاسمی، رشید، کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او،امیر کبیر چاپ دوم
وحدت ملی در ایران
تاملی در مبانی وحدت ملی در ایران
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ