روز سه شنبه ۲۵ مهر بود و من در دانشگاه کاشان. قرار بود ساعت ۲ جلسه سخنرانی آقای رسول جعفریان استاد تاریخ دانشگاه تهران در تالار آزادی دانشگاه کاشان برگزار شود با مضمون «تجربه علوم دینی طبیعی در قرن سوم و چهارم».
البته به قول یکی از برگزارکنندگان جلسه موضوع را کمی متضاد نوشته بودند و نمی شد فهمید علوم دینی طبیعی یعنی چه.
با اینحال من به هرسختی بود با پرس و جو و از این طرف به آن طرف رفتن و پیاده روی طولانی، بالاخره تالار آزادی را پیداکردم و چند دقیقه بعد جلسه با قرائت قرآن و حضور آقای جعفریان آغاز شد.
اول یکی از مسئولان برگزاری سخنرانی، توضیحاتی درباره دکتر جعفریان و پیشینه کار تحقیقاتی ایشان دادند و اینکه ایشان در زمینه سند شناسی و تحقیقات تاریخی و دینی چه کارهایی انجام داده یا میدهند.
بی صبرانه منتظر شروع سخنرانی استاد بودم تا سخنان علمی ایشان را بشنوم. پیشاپیش خاطر نشان میکنم که صحبتهای استاد صرفاً جهت گزارش نشست بوده و ربطی به عقاید نگارنده ندارد.
سپس خود دکتر جعفریان شروع به سخنرانی کردند.از این گفت که چند سالی است در زمینه مسائل تاریخ علم علاقمند به تحقیق شده و در زمینه علم طبیعی در تاریخ اسلام شروع به تصحیح و تحقیق اسناد در این زمینه کرده است. از وقتی فهمیده است که بعضی علمای دین و بعضی متکلمان دین در قرون گذشته اسلامی درباره علم طبیعی قلم زده اند برایش جالب بوده است که چطور یک عالم دین، یک فقیه دین درباره مسائل طبیعی کتاب می نویسد؟ او با چه اندیشه ای و با چه سیستم فکری ای به مسائل طبیعی مینگرد؟ چگونه دین و علوم طبیعی را با هم سازگار میکند و به هم ربط می دهد؟ مگر اینان عالم و درس خوانده دین نیستند؟ پس نظرشان نسبت به طبیعیات چیست؟
این موضوعات و پرسشها نظرش را جلب میکند و شروع به تحقیقات و مطالعات در این زمینه میکند.
لب کلام ایشان اینست که پس از درگذشت پیامبر، تا مدتی نوشتن احادیث ممنوع شده بود اما پس از مدتی مسلمانان به این فکر افتادند که پس ما با این همه حرف و سخن که از پیامبر مانده چه کنیم؟
شروع میکنند به جمع آوری احادیث در همه زمینه ها. از هرکس که چیزی از پیامبر شنیده یا حتی او را یکبار دیده پرس و جو میکنند. تا جایی پیش می روند که تعداد بسیار زیادی حدیث جمع می شود که درباره همه زمینهها بحث میکند، به گونهای که میلیونها حدیث تولید میشود.
به گفته رسول جعفریان، مسلمانان حتی در زمینه علم طبیعی هم پایه و مبنا را بر احادیث و علم کلام میگذارند و برای بسیاری از بیماری ها و دردها و پدیده های طبیعی از قول پیامبر یا امامان حدیث نقل میکنند، در حالی که روش شناسی آنها برپایه تجربه و آزمایش نیست و بر آنند که پایه علم طبیعی را از نقل ایجاد کنند.
از دید آقای جعفریان، این یک اشتباه و معضل بزرگ معرفت شناختی و روش شناختی در اعتقادات اسلامی است که پایه بسیاری از موارد علمی طبیعی را براساس حدیث و کلام دینی میگذارند، این قضیه تا جایی پیش میرود که در دوران قاجار که جهان غرب به پیشرفت های بزرگی رسیده و تجربیگرائی و طبیعی نگری رایج شده، در ایرانِ ما هنوز با طب النبی و طب دینی و نقل قول های سنتی تجربه نشده مثلا میگویند اگر کسی فلان دعا را بخواند فلان بیماری اش خوب می شود و برای مسائل طبیعی که بایستی آزمایش و تجربه شود اینگونه نسخه میپیچند.
سپس ایشان این سوال را مطرح کرد که با اینحال تکلیف علم پزشکی مدرن و علم طبیعی و تجربی چیست؟! و این میشود دلیل عقب ماندگی علم طبیعی در تمدن اسلامی و تاریخ اسلامی.
این استاد برجسته تاریخ می گوید که در این موضوع فلسفه یونانی هم مقصر بوده است. گرچه این روش کمی بیشتر از روش محدثین، علمی بوده است اما آنهم مقصراست؛ زیرا با نگاه فلسفی میخواهند دلیل پدیده های طبیعی و پزشکی را توجیه کند.
این محقق و مصحح گفت که هنوز هم این دیدگاه پیروانی در کشور ما دارد و هنوز هم بسیاری میپندارند با این روششناسی کلامی در علوم طبیعی میشود مشکلات را حل کرد.
زمانی رایج بوده است که پدیده های طبیعی مثل سیل و زلزله و وبا خواست و تقدیر خدا بوده است و جالب اینجاست که برخی از نویسندگان قدیم در این مورد کتاب نوشته اند که «آیا جلوی سیل و طوفان و بیماری های مهلک مقاومت کنیم یا نه بایستیم تا آنها خواست خدا را پیش ببرند؟»
مسئله اینجاست که روحانیون و دین شناسان زمانه درباره مسائل طبیعی که باید علوم طبیعی با روش تجربی اظهارنظر کند اظهار نظر و فتوا می کردند و مثلا می گفتند که نباید جلوی وبا مقاومت کرد.
نتیجه این دیدگاه ها مرگ بسیاری از انسان ها، گسترش بیماری ها، رواج خرافات و آسیب به پیشرفت علوم طبیعی در تمدن اسلامی است.
به طور کل در جهان اسلام وضع اینگونه بوده است. نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر اسلامی هم معضل ِ روش شناسی علوم طبیعی وجود داشته و دارد و هنوز بسیاری به دنبال ریشه و علت بیماری و پدیده طبیعی از راه کلام و فلسفه هستند نه تجربه و آزمایش طبیعی آنگونه که در غرب انجام شده و غرب پیش رفته است.
استاد برای اثبات سخنان خود شاهد مثال و نمونه سند هم ارائه میکرد. مثلا اینکه شاه سلطان حسین صفوی تا آخر پادشاهیاش به منجمان وابسته بود و از آنان انتظار داشت درباره آینده او پیشگویی کنند.در آن دوران از منجمان انتظار میرفت که با دیدن صور فلکی و تغییرات آسمانی رخدادهای پیشِ رو را شناسایی کنند و از این راه پیشگیری مشکلات شود. حتی منجمان هرساله تقویمی دستِ مردم می دادند که در آن سعد و نحس هر روز و اینکه در این روزها چه کاری باید کرد و چه نباید کرد را نشان می داد! و این به کارکرد منجمان در تمدن اسلامی تبدیل شده بود!
یا فرضاً بعضی فقیهان در کتب خود حکم میدادند که نجوم تا حدی به دردمان می خورد که بتوانیم قبله را تعیین کنیم و روز و ماه را بفهمیم. غیر از این همهاش بیهوده است و نباید دنبال آن رفت! استاد جعفریان میگفت که بیکن فیلسوف و دانشمند غربی در همان زمانهای صفویه به نقد عقاید پیشینیان میپردازد و سنت انتقاد و آزمایش تجربی را در غرب راه میاندازد ولی ما هنوز در تمدن اسلامی درگیرِ خرافات و تفسیرهای غیرتجربی از مسائل طبیعی هستیم.
به هر جهت بحثی که دکتر جعفریان مطرح میکند سخنی تازه است و میطلبد که توجه و نقد و بررسی شود.
گزارشی از کرسی آزاداندیشی تجربه علوم دینی طبیعی
صحبتهای انتقادی و طرحی نو
سهشنبه ۹ آبان ۱۳۹۶
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ