پژوهشگر یا بازجو؟

پژوهشگر تاریخ شفاهی باید آموزش ببیند

فاطمه امین‌الرعایا
دکمه ضبط ریکورد را فشار می‌دهد و شروع می‌کند به سوال پرسیدن. روبه‌رویش شخصی است که به نوعی درگیر واقعه‌ای خاص بوده و حالا قرار است، داستان آن واقعه را برای او روایت کند. اشتباه نکنید، او تنها یک پژوهشگر تاریخ شفاهی است که می‌خواهد بخش‌های روایت نشده و زوایای پنهان ماجرا را بیابد و آن را در تاریخ ثبت کند...

چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶
دکمه ضبط ریکورد را فشار می‌دهد و شروع می‌کند به سوال پرسیدن. روبه‌رویش شخصی است که به نوعی درگیر واقعه‌ای خاص بوده و حالا قرار است، داستان آن واقعه را برای او روایت کند. اشتباه نکنید، او تنها یک پژوهشگر تاریخ شفاهی است که می‌خواهد بخش‌های روایت نشده و زوایای پنهان ماجرا را بیابد و آن را در تاریخ ثبت کند.
پژوهشگر تاریخ شفاهی باید آموزش ببیند
ثبت تاریخ شفاهی در کشور ما شاید خیلی سابقه طولانی نداشته باشد، اما در دوره معاصر به شدت مورد توجه قرار گرفته است. در ثبت تاریخ شفاهی دو عنصر اصلی وجود دارد؛ یکی شخصی که درگیر ماجرایی بوده و حالا قرار است آن را برای ثبت در تاریخ روایت کند و دیگری کسی است که این روایت را به صورت مصاحبه ثبت می‌کندو با طرح سوالات مختلف تلاش می‌کند ذهن راوی را مجبور به کنکاش در خاطرات فراموش‌شده‌اش کند. اما پژوهشگری که تلاش می‌کند تاریخ شفاهی را جمع‌آوری کند، چه ویژگی‌هایی دارد؟ علی ططری، پژوهشگر تاریخ شفاهی در گفت‌وگو با «ابتکار» درباره ملزومات و ویژگی‌های این فرد می‌گوید: تاریخ شفاهی شیوه‌ای است برای تولید سند که از طریق مصاحبه صورت می‌گیرد. بنابراین ملزوماتی دارد که بخشی از آن فنی و بخش دیگر علمی است. می‌توان برای آن بخش سومی را هم در نظر گرفت که به استعداد مصاحبه‌کننده بستگی دارد و آن لحن و بیان اوست. مصاحبه‌کننده گاهی در زمینه روانشناسی دارای استعداد است و از این قدرت روانکاوی‌اش در به‌کارگیری به موقع کلمات، عبارات و پرسش‌ها استفاده می‌کند.
او ادامه می‌دهد: اما نکته بسیار مهم بحث تسلط فرد بر مقطع تاریخی‌ای است که پژوهش روی آن صورت می‌گیرد. به عنوان مثال شخصی می‌خواهد درباره تاریخ قانون‌گذاری و پارلمان مصاحبه‌ای با یکی از اعضای هیات رئیسه مجلس یا نمایندگان مجلس انجام دهد. این فرد ابتدا باید از نهاد قانون‌گذاری شناخت کافی داشته باشد. یعنی بداند کارکرد مجلس چیست. در وهله بعد باید نسبت به موضوع مورد پرسش آگاهی داشته باشد. معمولا پژوهشگر با واقعه‌ای که به دنبال ثبت آن است از لحاظ تاریخی فاصله دارد، به عنوان مثال فردی ۳۰ ساله با فردی ۹۰ ساله درمورد واقعه‌ای که ۵۰ سال پیش رخ داده مصاحبه می‌کند. پژوهشگر اتفاقات آن زمان را رویت نکرده است. در نتیجه با رجوع به کتاب‌ها، مطالعه منابع خصوصا اسناد، مطبوعات و منابع موازی حجم اطلاعاتش را در مورد آن واقعه بالا ببرد. در غیر این صورت مصاحبه اعتبار علمی چندانی نخواهد داشت چون ممکن است مصاحبه شونده یا همان راوی، برخی مطالب را درست و معتبر روایت نکند، دچار فراموشی شود، واقعه را جابه‌جا یا اشتباه تعریف کند یا جانبدارانه صحبت کند. همه این‌ها مسائل جدی هستند. از طرف دیگر پژوهشگر باید در زمینه‌ فن بیان هم آموزش کافی دیده باشد.
راستی‌آزمایی؛ بزرگ‌ترین چالش
صحت‌سنجی گفته‌های راوی یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی پژوهشگر تاریخ شفاهی است. در این بخش از تاریخ، بخش‌های مگوی تاریخ که هرگز جایی نوشته نشده، بازگو می‌شود و دقیقا به همین دلیل اطلاع از راستی گفته‌های مصاحبه شونده، امری مشکل است. چه راهکاری برای سنجش درستی گفته‌های راوی وجود دارد؟ ططری در این مورد می‌گوید: در تاریخ شفاهی با دو دسته گفته روبه‌رو هستیم. دسته اول گفته‌هایی است که هیچ گاه نمی‌توانیم قرینه‌ای برای آن روایت بیابیم. یعنی منشاء روایت و خبر فقط شخص راوی است، در این مورد باید از عقل کمک گرفت، آن را با روایت‌های تاریخی دیگر تطبیق داد اما گاهی هم نمی‌توان از هیچ راهی به صحت گفته‌ها پی برد. در این گونه موارد باید به اعتبار مصاحبه شونده استناد شود. گاهی هم درباره آن اتفاق، روایت‌های تاریخی، اسناد معتبر مکتوب، روایت از افراد دیگر، مطالب چاپ شده در نشریات یا خاطراتی در کتاب‌ها وجود دارد که می‌شود با تطبیق آنها به درستی مطالب پی برد.
این استاد دانشگاه می‌افزاید: گاهی راوی، کم‌گویی یا محافظه‌کاری می‌کند و باید در این موارد شک کرد. هنر تدوین‌گر مصاحبه در اینجا مشخص می‌شود. در این مرحله مناقشاتی وجود دارد. کسانی معتقدند تدوین‌گر و مصاحبه‌کننده نباید در مصاحبه و گفته‌ها دخالت کند. پژوهشگر در اینگونه موارد می‌تواند زمانی که مصاحبه را پیاده و مکتوب می‌کند با استفاده از پاورقی نظر شخصی خودش را به عنوان کارشناس آن موضوع انعکاس دهد و دلایلش را برای تایید یا رد آن ذکر کند. ولی در بعضی موارد راوی تنها یک نفر است و ما نمی‌توانیم دقیق صحت آن را مشخص کنیم. پژوهشگر در این‌گونه موارد نمی‌تواند با قطعیت این موضوع را بیان کند.
تاریخ شفاف وجود ندارد
در روایات مطرح شده در تاریخ شفاهی، ابعادی از ماجرا روشن می‌شود که تا به حال کسی آن را به صورت مکتوب منتشر نکرده است. گاهی کسی حتی جرات نوشتن زوایای پنهان را نداشته و پژوهشگر تاریخ شفاهی به عنوان یک وظیفه به دنبال بیان همین مسائل است. بنابراین پژوهشگر با محدودیت‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. ططری درباره این محدودیت‌ها می‌گوید: محدودیت‌ها در روایت‌های تاریخی هم هست، در مصاحبه‌های مطبوعاتی هم با این محدودیت‌ها رو‌به‌رو هستیم. همه جا چنین مواردی وجود دارد. در برخی کشورها بیشتر و در برخی کشورها کمتر این محدودیت‌ها وجود دارد. در تاریخ شفاهی چندین دسته است. گاهی فرد پژوهشگر و تدوین‌گر روایت تاریخی احساس می‌‌کند راوی دروغ می‌گوید، گاهی احساس می کند روایت تایید نشده و اگر آن را مکتوب کند، در تاریخ تحریف صورت می‌گیرد. این روایات خودشان تبدیل به سند می‌شود بنابراین وقتی روایتی از اعتبار کافی برخوردار نیست، پژوهشگر از آن عبور کرده و از ثبت آن خودداری می‌کند. گاهی هم ممکن است با ثبت روایتی جان کسی به خطر بیفتد، این موارد را نمی‌شود ثبت کرد، گاهی روایت با منافع ملی ما تضاد دارد. تنها بخشی از محدودیت‌ها در تاریخ شفاهی سیاسی است، پژوهشگر این حوزه با محدودیت‌های اقتصادی، فرهنگی یا دینی روبه‌رو خواهد بود.
این پژوهشگر تاریخ شفاهی در پاسخ به این سوال که آیا عدم امکان طرح همه جوانب ماجرا منجر به ایجاد نقص در روایت تاریخی نمی‌شود، می‌گوید: یکی از جذابیت‌های تاریخ همین مسائل است که همه چیز در تاریخ وجود ندارد و این هم موضوع هم وظیفه مورخ را سنگین می‌کند و هم او را مکلف می‌کند تا به دنبال نقاط ضعف و تاریک تاریخ باشد و آن‌ها را روشن کند. پژوهشگری در این روند موفق است که این نقاط تاریک را روشن کند. تاریخ سراسر مملو از نقاط تاریک و پر ابهام است. تاریخ کاملا شفاف و بدون نقاط تاریک وجود ندارد.
نظر شما