من نمی خواهم الان درباره ی فساد نظام آموزش عالی در ایران حرف بزنم. فایده ای هم ندارد. نمی خواهم از دروغهای آماری در باب آنچه با عنوان من درآوردیِ " تولید علم!" از آن یاد می شود ( درباره ی این عنوان بی معنی لینک آخر یادداشت را ببینید) چیزی بنویسم. فرض می کنیم همه چیز در این نظام عالی آموزشی درست است و فرض می کنیم چاپ مقالات تکراری و کپی کاری و دزدیهای علمی و ادبی، اصلا یک ارزش حساب می شود. از اینها بگذریم.
من از همکاران محترمم در دانشگاهها و موسسات پژوهشی ای که صاحب مجلاتی هستند که در عرف عجیب وزارت علوم ایران، مجلات علمی_پژوهشی خوانده می شود یک سوال دارم. (خوشبختانه آنقدر مقاله ی به اصطلاح شما علمی_ پژوهشی نوشته و منتشر کرده ام که نمی شود این یادداشت مرا گلایه ای شخصی تلقی کنید). سوال من این است که حالا که بنا بر منطقی پوچ، هر دانشجوی دکتری مجبور است قبل از دفاع از رساله اش، دست کم یک مقاله ی علمی_ پژوهشی در یک مجله با امتیاز علمی_ پژوهشی چاپ کند تا بتواند مجوز دفاع بگیرد، این بازیهای عجیب در طولانی ساختن مدت زمان داوری مقالات با چه انگیزه ایست؟ بگذریم که اصلا این قانون نسنجیده هیچ توجیه علمی ندارد ( البته توجیه مالی و غیره برای خیلیها دارد که فعلا بماند) و معنا ندارد که لزوما از هر رساله ی دکتری مقاله ای آنچنانی استخراج و منتشر بشود. اگر حضرات دست فرنگیان دیده اند که آنها از رساله های شان مقالات علمی منتشر می کنند یا چه و چه، باید به بقیه ی لوازم و ادوات آن هم توجه بفرمایند و فقط "ظاهر صنعت" نبینند و "اوستا ناگشته دکان نگشایند" و بدانند چه بسا لازم است برخی رساله های دکتری بعد از نقد و بررسی در ژوری و بعد از اصلاحات علمیِ پیشنهادیِ صاحب نظران، تازه به یک اثر علمی قابل عرضه در عرصه های آکادمیک تبدیل بشوند و قرار نیست همه ی رساله ها قبل از دفاع در حدی باشند که از آنها مقالات عالمانه استخراج بشود.
این هم هیچ؛ حالا چرا برای پاسخ دادن به مقاله ای که دانشجوی بدبخت فرستاده ماهها وقت تلف می کنید؟ آیا پشت چشم نازک کردن در داوری مقالات هم یک سنت آکادمیک است و ما خبر نداریم؟ یعنی من ساده لوح که بلافاصله وقتی ایمیلم را باز می کنم، مقاله های رسیده را می خوانم و داوری می کنم و حداکثر طیِ یکی دو روز ( قانونا طی دو هفته باید پاسخ بدهیم)، جواب رد یا قبول یا درخواست اصلاح و بازنویسی می دهم، خیلی بی کلاسم؟ خواندن یک مقاله و گفتن اینکه قابل چاپ هست یا نیست چقدر وقت می برد؟ ظاهرا بعضی از همکاران محترم وقت کم دارند و نمی رسند کار داوری مقالات را در زمان قانونی انجام بدهند. اگر وقت این دوستان این قدر کم است چه اصراری هست که همینها داور مجلات باشند؟ خب بروند از این وقت گرانبهایشان استفاده کنند و چهار تا مقاله منتشر کنند که روزمه ی خودشان را اندکی فربه کنند.
دانشجوی بیچاره ای که دستش به هیچ جا بند نیست باید به امید که بنشیند؟ حضراتی که انتشار مقالات علمی را تبدیل به فرآیندی "اداری" کرده اند، دست کم فکری هم به حال روال فاسد اداری این کار بکنند. ما که هنوز خیال می کنیم چاپ مقالات علمی_ پژوهشی یک کار علمی است ولی حالا که از نظر زعمای وزارت علوم، این یک عمل اداری محسوب می شود و جزو روند اداری فارغ التحصیلی دانشجو محسوب می شود، پس جریان دریافت و داوری و رد و قبول و صدور گواهی پذیرش و انتشار آن را هم در چارچوب ضوابط اداری به گونه ای تدوین کنند که یک مقاله ی بیست صفحه ای، چند ماه و گاه تا یک سال توی نوبت و انتظار برای داوری شدن نماند و دانشجوی بیچاره مجبور نباشد برای گرفتن سنوات اضافی، چند میلیون تومان به دانشگاه بپردازد. خجالت دارد والله!
چاپ اجباری مقاله ی مسمی به «علمی-پژوهشی»
فرآیندی علمی یا اداری؟
دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۶
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ