بازخوانی تاریخ روم باستان در آیینه شواهد دینی

با تکیه بر دیدگاه «جان شد» متخصص تاریخ روم باستان در کالج فرانسه.

دکتر عیسی عبدی
وقتی منبع تاریخی مانند ناسخ التواریخ را فرضا یافتیم و در تعامل با قبل و بعدش هم قرار دادیم تازه پا به تفسیر و فهم گذاشته ایم و تفسیر اغاز زنجیره های تفسیری در پی زنجیره های تفسیری متقدم است.این تفاسیر چرخه ایست که با پیشرفت علوم انسانی از جمله چرخش زبانی و فرهنگی عمق بیشتری پیدا کرد . در غیر این صورت چسب و قیچی ، سندبیار و ثابت کن، بگو مگوهای بدیهی جای فهم تاریخی را می گیرد و« تاریخی»، « ضدتاریخی»، «سواد تاریخی » و «فراتاریخی» را دچار شبهه می سازد و در می امیزد . ...

یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۶
نگاهی به مورخان بزرگ معاصر و مطالعه متون انها به زبان اصلی می تواند اندکی ما را از عادتواره های ذهنی و تک انگاری ها برهاند و به ما کمک می کند که سایر اندیشمندان چگونه به تاریخ نگاه می کنند و نوع نگاه انان چه کمکی به ما خواهد کرد.بتدریج می توان دریافت که تاریخ صرفا اثبات و استناد نیست، بلکه تفسیر استناد است. وقتی سندی، مطلبی دست اول یافتیم تفسیر آن مهم است و نه خود سند. تاریخ صرفا یافتن نقل قول های منطبق بر منابع دست اول نیست، بلکه فهم نقل قول ها و تفسیر انها در پیوند معنایی با سایر متون است و امر واقع همیشه در فاصله با ما قرار دارد نمی توان ان را به چنگ آوریم و مملوک خود سازیم . حتی اقوال مورخانی چون مسکویه در عهد ال بویه نیز وحی منزل نیست بلکه در مظان تفسیر و فهم ما و ماهای تاریخ قرار دارد . وقتی منبع تاریخی مانند ناسخ التواریخ را فرضا یافتیم و در تعامل با قبل و بعدش هم قرار دادیم تازه پا به تفسیر و فهم گذاشته ایم و تفسیر اغاز زنجیره های تفسیری در پی زنجیره های تفسیری متقدم است.این تفاسیر چرخه ایست که با پیشرفت علوم انسانی از جمله چرخش زبانی و فرهنگی عمق بیشتری پیدا کرد . در غیر این صورت چسب و قیچی ، سندبیار و ثابت کن، بگو مگوهای بدیهی جای فهم تاریخی را می گیرد و« تاریخی»، « ضدتاریخی»، «سواد تاریخی » و «فراتاریخی» را دچار شبهه می سازد و در می امیزد .
دین یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی برای مطالعات تاریخی است. دین یک ابژه مطالعه مورد استفاده مورخان دین، جامعه شناسان تاریخی، روان شناسان تاریخی و حتی اقتصاددانان تاریخی می¬باشد .استفاده از پسوند«تاریخی» در این رشته ها در واقع نشان دهنده دغدغه تحول و یا تداوم در نهادهای اجتماعی است و نشان می دهد که هیچ نهادی ایستا نیست همان طور که خانواده های هسته ای و گسسته در فرایند تاریخی شان شکل گرفته اند ، نهاد دین هم هیچگاه در قالب نمادین و نظم نشانه ای یکدست و ایستا نبوده است. نهادها را نمی توان به صورت موضوع های مستقل صرف بررسی کرد بلکه از طریق پیوند متقابل انها می توان به درک ژرف تری از هرکدام انها دست یافت. نهاد دین در رم باستان و سایر تمدنهای باستانی در تعامل با سایر نهادها مانند نهاد اقتصاد و نهاد سیاست و حتی خانواده بهتر قابل ‌فهم است. به نظر می رسد چنین نگرشی به نهادها در نگاه اول کار تاریخ پژوهان را دشوار می سازد اما همان طور که از مصاحبه فرانسوی زیر در می یابیم ، این امری گریزناپذیر است زیرا دین هسته اصلی حیات اجتماعی انسانها بوده است و لاجرم با اقتصاد، امنیت، خانواده و... در پیوند تنگاتنگ قرار داشته است به طوری که نمی توان هنگام مطالعه دین رم باستان، از سایر نهادها و داده های تاریخی و شواهد شان چشم پوشید.
تفسیر شواهد پس از یافتن شواهد بنا به مصاحبه زیر اهمیت دارد یعنی تفسیر مهمتر از استناد توخالی است. زیرا تفسیر نشان دهنده عمق است اما استناد نشان دهنده پله اول و تکیه گاه اول و حداقلی است. دین لاجرم درون سایر نهادها و یا در پیوند با انها تفسیر می شود. «جان شد »استاد تاریخ ادیان کالج فرانسه در مورد دین های روم باستان نکاتی را یاداور شده است. دین روم باستان مجموعه یکدست و همگونی نیست که همچون ادیان وحیانی از یک هسته معنایی مشخصی برامده و یا مجموعه عقاید را به طور تاریخی و کمابیش پیوسته را شکل داده باشد.تعیین خاستگاه ها امری دشوار است انیمیسم، سحر و ...در دین روم باستان در قالب زبانی نمادین را می توان به صورت نادر روی سنگ نبشته ها و حجاری ها یافت. وی معتقد است برخی مناسک و باورها دچار گسست شده و دیگر تداوم نیافته و برخی دیگر دارای پیوستگی هستند. مساله دیگر اهمیت دین به عنوان یک شبکه معنایی در هم تنیده است که دارای دلالتهای سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی است. به عبارت بهتر وقتی مورخ ادیان روم باستان به مطالعه بازمانده ها و اثار اعتقادی این تمدن کهن می پردازد صرفا به یافته های دینی دست نمی یابد بلکه همزمان به داده هایی درباره وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حتی نظامی دسترسی می یابد؛ حتی درباره خانوده در عهد باستان اطلاعات مفیدی به دست می اورد. پس دین ، یک حوزه مشخص و منحصر در روم باستان نیست بلکه به تعبیر امروز حالت بینارشته ای یا بیناگفتمانی دارد یعنی زبان و نشانگان دینی، با زبان و نشانگان اقتصادی، فرهنگی و نظامی در امیخته است به طوری که مورخ برای شناخت ادیان روم باستان باید نگاه وسیع تری به پهنه تاریخ روم باستان داشته باشد. این مورخ همچنین می افزاید که شواهد و اسناد برای مطالعه ادیان باستان شامل متون ادبیات کلاسیک، کتیبه ها و نگاره ها و همچنین نقشمایه های باستان شناختی است که باید در تعامل با هم مورد بررسی و تفسیر قرار گیرند.پس تفسیر اسناد مهمتر از استناد صرف است.
نظر شما