با شروع سال تحصیلی جدید در مهر ۵۷ ، دانشگاه تهران بهتدریج تبدیل به مهمترین مرکز تجمع مخالفان رژیم شاه شد. هر روز هزاران نفر از نقاط مختلف شهر به دانشگاه میآمدند تا هم از آخرین رویدادهای انقلاب باخبر شوند و هم در راهپیماییهای خودجوش که اغلب از دانشگاه شروع میشد، شرکت کنند. رژیم باوجود اعلام حکومت نظامی، قادر به کنترل اوضاع نبود. مردم هم دیگر از ماموران حکومت نظامی که در خیابانها مستقر شده بودند، نمیترسیدند. از مهر ۵۷ گروههایی از معلمان به فکر اعتصاب و تعطیلی مدارس بودند، اما باوجود آمادگی ذهنی بسیاری از معلمان، هماهنگی بین مدارس وجود نداشت. در آستانه انقلاب با بازشدن فضای سیاسی، تلاشهای پراکندهای برای تشکیل اتحادیه معلمان صورت میگرفت که به نتیجه نرسید. محمد درخشش عدهای از معلمان قدیمی را دور خود جمع کرد و در فکر احیای باشگاه مهرگان بود، معلمان هوادار گروههای چپ نیز در پی ایجاد تشکیلات مورد نظر خود بودند. اما این فعالیتها از حد تشکیل جلسات ۵۰-۴۰ نفری فراتر نرفت. انجمن اسلامی معلمان که در آبان سال ۵۷ با حضور محمدعلی رجایی که تازه از زندان آزاد شده بود، تاسیس شد، تشکیلاتی مذهبی و صددرصد همراه با انقلاب اسلامی بود. در سال تحصیلی ۵۸-۵۷ هشت میلون دانشآموز در۵۲هزار مدرسه در سراسر کشور درس میخواندند. ۳۷.۵ درصد دانشآموزان دختر و ۶۲.۵ درصد دانشآموزان پسر بودند. تعداد کارکنان اموزش و پرورش، اعم از دبیر و آموزگار و کادر اداری و خدماتی ۳۵۰هزار نفر بود که تقریباً نیمی از آنها را زنان تشکیل میدادند. ۱۱ درصد کارکنان آموزش وپرورش دارای مدرک تحصیلی لیسانس یا بالاتر بودند. (آمار دفتر طرح وبرنامه آموزش و پرورش). برابر آمار سال ۱۳۵۵، حدود ۵۲ درصد از جمعیت ایران «بیسواد» مطلق به معنای فاقد هرگونه توانایی خواندن و نوشتن بودند. پایین بودن نرخ پوشش تحصیلی دختران و این واقعیت که تنها ۱۱ درصد معلمان مدرک کارشناسی داشتند و آمار بالای بیسوادان، کیفیت نازل توسعه پرزرقوبرق آن دوره را نشان میدهد. در نیمه دوم سال ۵۷ درس و مشق در مدارس نیمهتعطیل بود. مدیران یا انقلابی شده بودند و یا دیگر اقتدار سابق را نداشتند. در برخی مدارس به تشویق معلمان و یا تحت تاثیر فضای عمومی جامعه، دانشآموزان مدارس را تعطیل میکردند و به راهپیماییهای انقلابی ملحق میشدند. روز سیزده آبان دهها نفر از دانشآموزان دبیرستانهای نزدیک دانشگاه تهران با تعطیل کردن کلاسهای درس به سمت دانشگاه راهپیمایی و سر راه خود دبیرستانهای دیگر را نیز تعطیل کردند. نزدیک دانشگاه، سربازان ارتش با شلیک تیر هوایی آنها را متفرق کردند. دانشآموزان هم شعارهای «مرگ بر شاه» و «معلم به پا خیز محصلت کشته شد» سر دادند. قرار بود جمعیت که بیشتر آنها دانشجو بودند، از دانشگاه به سوی منزل آیتالله طالقانی در پیچ شمیران راهپیمایی کند. فضا متشنج بود و به دلایل نامعلومی تیراندازی شروع شد. مردم غیرنظامی، پشت ماشینها، درختها و در جوی کنار خیابان پناه گرفتند. عدهای مجروحان را به دانشکده پزشکی میرساندند. گروههای کوچکی از مردم و بهخصوص دانشآموزانی که از جاهای مختلف به سوی دانشگاه میآمدند، با شنیدن صدای تیراندازی به سوی دانشگاه دویدند. مرکز درگیری محوطه و جلوی سر در اصلی بود. نظامیان وارد دانشگاه شدند و شروع به تیراندازی و انفجار گاز اشکآور کردند. دانشآموزان و دانشجویان برای خنثی کردن اثرات گاز اشکآور، مقوا و کاغذ و شاخهها و برگهای خشک درختان را آتش زدند. گروه فیلمبردار تلویزیون دولتی، از تمام این اتفاقات فیلمبرداری کرد. کارکنان انقلابی تلویزیون فیلم درگیریهای دانشگاه را همان شب در برنامه خبر به مدت دو دقیقه نمایش دادند. پخش تصاویر تیراندازی ارتش به سوی مردم بیسلاح بینندگان میلیونی تلویزیون را بهشدت مبهوت و خشمگین کرد. بعد از تیراندازی و خروج ماموران از دانشگاه و انتقال زخمیها به بیمارستان، تظاهرکنندگان در خیابانهای اطراف دانشگاه پلاکاردهایی مانند «دانشگاه شهید داد» و « شهادت ۵۶ نفر در دانشگاه» در دست گرفتند. برخی اماکن هم در خیابانهای آناتول فرانس (قدس)، بزرگمهر و تخت جمشید (طالقانی) به آتش کشیده شد. مقامات فرمانداری نظامی تهران اعلام کردند که در وقایع دانشگاه در روز ۱۳ آبان ، هیچکس کشته نشده، تنها سه نفر مجروح شدهاند. دکتر عبدالله شیبانی، رئیس وقت دانشگاه تهران، گفت که درگیریهای روز ۱۳ آبان تنها ۱۴ مجروح بر جا گذاشته است. روزنامه کیهان به نقل از رادیو ایران، نوشت که تا ساعت ۱۲ شب، ۱۲ نفر از مجروحانی که به بیمارستان پهلوی منتقل شده بودند، درگذشتهاند و حال دو نفر دیگر از آنها وخیم است.
اما بنا به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در میان شهدای انقلاب تنها نام دو نفر، مصطفی حاجی و سید مهدی سید فاطمی ثبت شده که تاریخ شهادتشان ۱۳ آبان ۱۳۵۷ است. (دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، سوره، حوزه هنری، ۱۳۸۹، ج ۲). روز ۱۴ آبان تعداد زیادی از ساختمانهای دولتی، موسسات عمومی و اتوبوسهای شرکت واحد بهنحو مشکوکی به آتش کشیده شد و تهران غرق در دود و آتش شد. ابوالفضل قاضی، وزیر علوم و آموزش عالی، در اعتراض به کشتار دانشآموزان و دانشجویان در ۱۳ آبان استعفا کرد. کابینه شریف امامی هم دو روز بعد و با عمری ۷۰ روزه مجبور به استعفا شد و جای خود را به دولت نظامی غلامرضا ازهاری داد. شاه نیز در پیامی تلویزیونی که در ۱۵ آبان از تلویزیون پخش شد، گفت:«من صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم». انقلابیون پیام شاه را نشانه ضعف و زوال رژیم دانستند.
گاهنگاری حوادث ۱۳ تا ۱۵ آبان سال ۵۷
دانش آموزانی که انقلابی می شوند
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ