جنبش جنگل نماد یک نهضت پارادوکسیکال در تاریخ معاصر ایران است. ظهور این جنبش در شرایط بحرانی جنگ جهانی اول بود که کشور مورد تهاجم دول متخاصم قرار گرفته بود. در چنین وضعیتی، مبارزه با بیگانگان، احیای استقلال کشور و نظام مشروطه، بهعنوان محورهای اصلی ایدئولوژی سیاسی جنبش مطرح شدند. اما در روند مبارزه جنبش، حوادثی روی داد که نه تنها جنبش را در موضع ضعیفی قرار داد، بلکه آن را از تحقق آرمانهای یاد شده نیز مأیوس کرد. چنین شرایطی جنبش را به سوی همکاری با بلشویکها سوق داد که در واقع یک خطای استراتژیک بود. چنین تغییری به زیان پایگاه مردمی جنبش تمام شد و در نتیجه سرکوبی آن را نیز آسانتر کرد. شکلگیری جنبش و ایدئولوژی آن برآمده از شرایط تاریخی و بحرانی دورهای بود که کشور ناخواسته درگیر جنگ جهانی اول و تاخت و تاز بیگانگان و غرق در هرج و مرج و بحرانهای اقتصادی - اجتماعی شده بود. از سوی دیگر، از دولتهای ناتوانی که یکی پس از دیگری روی کار میآمدند نیز کاری ساخته نبود. در چنین شرایطی بود که جنبش در صدد طرد بیگانگان، احیای استقلال کشور، رفع فساد تشکیلاتی و احیای نظام مشروطه برآمد و این اهداف بهعنوان محورهای ایدئولوژیک سیاسی آن مطرح شدند. محورهایی که در گذر زمان وانهاده شد و زمینه افول جنبش را آماده کرد.
درباره علل و چگونگی گرایش جنبش جنگل به بلشویکها - که با یک چرخش ایدئولوژیک نیز همراه بود - چند رویداد مهم و تأثیرگذار را باید مورد توجه قرار داد. این رویدادها، به ویژه از زمان روی کارآمدن دولت وثوقالدوله در ۱۳ مرداد ۱۲۹۷ه.ش بود که یکی پس از دیگری رخ داد و تعادل جنبش را به هم ریختند؛ جنگهای جنبش جنگل با نیروهای انگلیسی را باید از مهمترین این حوادث دانست، هرچند که در این جنگها جنبش ضرباتی به ارتش مجهز انگلیس وارد کرده بود، اما رفته رفته قوای نظامی و تسلیحاتی جنبش نیز به تحلیل رفت و سرانجام به صلحی با انگلیسیها در ۲۲ مرداد ۱۲۹۷ منجر شد که چندان به سود جنبش نبود. رویداد دیگر تسلیم شدن حاج احمد کسمایی، از رهبران پرنفوذ جنبش با نیروهایش به دولت وثوقالدوله بود. تسلیم شدن پنهانی وی ضربه سنگین دیگری بر پیکر جنبش بود زیرا در پی تسلیم شدن وی، نیروی جنگل دیگر در فومنات در امان نبود و از سویی توان مقاومت در برابر قوای مشترک دولتی ـ انگلیسی را نیز نداشت. مجموعه رویدادهای فوق جنبش را به بلشویکها نزدیکتر کرد.
اعلام جمهوری شوروی
وقایع نگاران نشانههایی را یافتهاند که ورود بلشویکها به ایران را از پیش توافقهایی بین آنان و میرزا ارزیابی میکنند اما چون ممکن بود که این قرارها مورد سوء استفاده انگلیسیها و متحدان ایرانی آنان قرار گیرد، بر پنهان نگهداشتن آنها کوشش میشد. با ورود بلشویکها به انزلی، هیأتی از جنگل به همراه میرزا کوچک خان به آنجا رفته و به گفتوگو نشستند. در پایان نیز بر سر یک توافق ۹ مادهای به ظاهر به تفاهم رسیدند، هرچند که تضادهای ایدئولوژیک و تاکتیکی در بطن آن وجود داشت. براین اساس، ایده جمهوری که میرزا در نامه خود به رئیس یگان تهران به آن اشاره کرده بود، در این تاریخ به صورت قرارداد درآمد و رسماً پذیرفته شد. اما جمهوری انقلابی موقت، برای منطقه گیلان در نظر گرفته شده بود و طبق ماده ۳ همان موافقتنامه، مقرر شد پس از فتح تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هر نوع حکومتی را که نمایندگان ملت بپذیرند، همان به رسمیت شناخته شود. اما کمی بعد، یعنی در ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ و دو روز پس از ورود میرزا به رشت، رسماً بیانیه دیگری صادر شد که بلشویکها و کمونیستهای ایران (حزب عدالت) در تنظیم آن نقش داشتهاند. لحن این بیانیه تندتر بود و تغییر اندیشههای سیاسی را آشکارتر ساخت.
فرجام تغییر ایدئولوژیک
رویگردانی از مشروطه خواهی به جمهوری شوروی و لغو سلطنت مشروطه، یعنی مخالفت با پادشاهی احمدشاه و سلسله قاجار، به زیان جنبش تمام شد. از این زمان شمار مخالفان جنبش رو به افزایش نهاد. مخالفت با سلطنت مشروطه، ادعای مخالفان جنبش جنگل در تهران را مبنی بر یاغی و سرکش بودن جنبش به اثبات رساند زیرا چنین اتهامی قبلاً بارها تکرار شده بود و جنبش هر بار ناگزیر بود که آنها را از طریق روزنامه جنگل تکذیب کند. احمدشاه نیز که قبلاً سیاست مدارا با جنبش را در پیش گرفته بود، تغییر موضع داد.
او حتی پیش از این، آن قدر به میرزا اعتماد داشت که در برابر فشارهای انگلیسیها، پیام محرمانه خود را توسط وی به بلشویکها میرساند. پیام شاه توسط میرزا این بود که نمایندگان مطمئنی به قفقاز نزد بلشویکها بفرستد و به نام ملیون ایران با آنان سازش کند و به آنان بفهماند که چگونه دست و پای دولت ایران بسته است و اینکه «ما ناچاریم با دولتی که قشون او و نفوذ او (یعنی انگلیس) ما را احاطه کرده است تا آنجا مدارا کنیم که قشون روسها به سرحدات قدیم خود برسند و خلاصه آنکه دست و داد ما بتدریج و آهستگی به سوی آنها دراز خواهد شد.» ولی جنگلیها به گونه دیگری رفتار کردند که تأسف شاه را برانگیخت. شاه گفت: «اما متأسفانه جنگلیها شورش را درآوردند و سازش با روسها را بهصورت دیگری درآوردند». مفهوم این عبارت احمدشاه این بود که جنبش به جای این که به شاه اعتماد کند و بلشویکها را از تمایلات ضدانگلیسی شاه مطمئن سازد، خود علیه پادشاه مشروطه با آنان همپیمان شده بود. پس از آن دیگر به جنگل به مثابه یک جنبش ملی - مذهبی، ضد استبدادی، ضد بیگانه و رهایی بخش نگریسته نمیشد. بلکه به منزله جنبشی نگریسته میشد که در اثر انحراف ایدئولوژیک، به بیگانگان پیوسته و در صدد براندازی سلطنت مشروطه و سلسله قاجار است. گذشته از اینها، جنبش در پی ائتلاف و همکاری با بلشویکها، دیگر نمیتوانست در پی آرمانهای ملی - مذهبی خود باشد، زیرا این آرمانها با اندیشههای فراملیتی بلشویکها در تضاد بود. در پی چنین پیوندی بود که چهرههایی چون خیابانی، مشیرالدوله پیرنیا (رئیس الوزرا) نیز در پیامهایی از میرزا خواسته بودند که راه خود را از بلشویکها جدا سازد اما میرزا در پاسخ نماینده مشیرالدوله گفت: «ما این رژیم پوسیده قاجار را نمیخواهیم، زیرا از روزی که طایفه قاجار به سلطنت ایران رسید روز به روز بدبختی ما ملت ایران افزوده شد... و آخرین جواب عرض میکنم که تا ساعتی عمرم باقی است از پا نخواهم نشست و تا انگلیس را از ایران خارج نکرده و تمام امور مملکت را از طایفه قاجاریه خارج نکرده و اعلام جمهوریت نداده باشم که تا ملت ایران با دست خود مملکت را اداره نماید و ایران از دست اجنبی و خائنین نجات یابد، اسلحه به زمین نخواهم گذاشت» حتی عدهای از روشنفکران نیز از موضوع اعلامیه جمهوری و لغو سلطنت ناخرسند شده بودند، زیرا اینان طرفدار مبارزه با انگلیس و وثوقالدوله بودند، ولی با الغای سلطنت احمدشاه موافق نبودند. از سویی، هرچند که روند تغییر ایدئولوژی سیاسی ناگهانی نبود، اما این تغییر برای بدنه جنبش غافلگیرانه بود زیرا از تجاوز بلشویکها به انزلی (۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹) تا اعلام جمهوری شوروی در رشت و لغو سلطنت (۱۶ خرداد ۱۲۹۹)، تنها بیست روز فاصله بود. در این مدت کوتاه، پذیرش این همه تغییر برای اعضای جنبش و توده هوادار آن بسیار دشوار بود. مجاهدان جنگل که در طی پنج سال و نیم گذشته، مبارزات خود را به نام احمدشاه قاجار و نظام مشروطه انجام داده بودند، اکنون نمیدانستند که چرا ناگهان باید بر ضد شاه بجنگند. از این رو، هنگامی که در میتینگها بر ضد شاه شعار میدادند، عدهای از آنان با قزاقان همصدا شده و شعار «زنده باد احمدشاه» سر میدادند.
در پی اتحاد و همکاری با بلشویکها، طولی نکشید که تفاوتها و تضادهای ایدئولوژیک و تاکتیک مبارزاتی در زمینههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در عمل نمایانتر شدند. یکی از پیامدهای این تضادها، ایجاد شکاف در درون جنبش و انشعاب جناح احسانالله خان از جنگل بود. وی که گفته میشد احساسات ضد مذهبی داشته و از پیش نیز تحت تأثیر اندیشههای بلشویزم و سوسیالیزم قرار داشت، با گرایش به بلشویکها، این اندیشهها را تقویت کرده و در نهایت از جنبش جدا شد و به بلشویکها پیوست.
همچنین، اعلام جمهوری شوروی و طرح اندیشهها و شعارهای تند کمونیستی، نگرانی طبقات ثروتمند و بازرگانان را که از جنبش جنگل پشتیبانی مالی میکردند برانگیخت و آنان را از میرزا دورساخت. چنین نگرانیهایی به طبقات کارگر و صنعتگر که آگاهی چندانی نداشته و تحت تأثیر گفتههای همان طبقات ثروتمند قرار داشتند نیز سرایت کرده بود نیز گفته شد که گرایشهای تند کمونیستی پیروان احسان الله خان، افکار عمومی را روز به روز نسبت به نهضت جنگل که اصولاً رشد خود را زیر نام «اتحاد اسلام» آغاز کرده بود، بدبینتر میکرد. از سویی، همکاری سیاسی - ایدئولوژیک جنگل با بلشویکها، استیلای ادبیات سیاسی بلشویکی را در پی داشت که به صورت سیلی از واژگان کمونیستی و سوسیالیستی، همراه با تبلیغات گسترده، به منطقه سرازیر شده بود. ادبیات سیاسی بلشویکها، ادبیات سیاسی جنبش را که معرف هویت ایدئولوژیک آن بوده و ریشه ملی - مذهبی داشت، تحتالشعاع خود قرار داده و از این منظر نیز بین جنبش و پایگاه اجتماعی آن شکاف ایجاد کرده بود. به عبارت دیگر، جنبش جنگل در پیوند خود با بلشویکها، از ادبیات سیاسی - اجتماعی پیشین خود که برآمده از متن جامعه و تاریخ و باورهای اتحاد اسلام و مشروطیت بوده و زمینههای تاریخی پذیرش آن نیز در جامعه وجود داشت، فاصله گرفته بود. در حالی که پذیرش یک نظام سوسیالیستی بلشویکی هیچ زمینه تاریخی در ایران نداشته و برای مردم بیگانه مینمود. مجموعه این عوامل بر پایگاه مردمی جنبش و مشروعیت آن آسیب زده بود. در واقع جنبش جنگل تاوان عبور از دستاوردهایی را داد که مشروطیت بنای آن را گذاشته بود.
منابع:
روزنامه جنگل
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، چاپ چهارم، زوار، تهران، ۱۳۷۱، ج۱
پرسیتس، مویسی، بلشویکها و نهضت جنگل، ترجمه حمید احمدی، شیرازه، تهران، ۱۳۷۹
جنگلی، میرزا اسماعیل، قیام جنگل (یادداشتهای میرزا اسماعیل جنگلی)، به کوشش اسماعیل رائین، جاویدان، تهران، ۱۳۵۷
جنبش در هزارتوی جنگل سیاست
مروری بر چرایی شکست جنبش جنگل
سهشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ