فیلم «ذیب» (Theeb) ساخته «ناجی ابو نوار»، نویسنده و کارگردان اردنی - انگلیسی است که در ۲۰۱۴، در صحرای «وادی رم» - جنوب اردن- ساخته شده و در جوایز اسکار ۲۰۱۶، به عنوان نماینده سینمای اردن، جزو نامزدهای بخش فیلم های خارجی اسکار شد. فیلم داستان نوجوانی ست به نام ذیب، از قبیله ی «حُویطات» ساکن در صحرای شمال غربی شبه جزیره عربستان، اردن فعلی؛ قبیله ای که پیشینه شان راهنمای زائران حج بوده و تحولات سیاسی و اجتماعی روزگارشان، بر زندگی آنها تاثیر گذار بوده است. اگر چه فیلم به جهت ساخت، از ویژگی های خاصی بهره نمی برد اما به واسطه موضوعاتی که در آن مطرح است، از اهمیت برخوردار است: جنگ جهانی اول و درگیری دولت عثمانی با قدرتهای اروپایی، شورشهای اعراب تحت حاکمیت عثمانی و تلاش برای استقلال، ورود دستاوردهای دنیای مدرن و تغییر در زندگی سنتی اعراب و ... . قصه فیلم، در دل سالهای جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) روایت می شود، هنگامی که یک طرف دولت عثمانی رو به زوال قرار دارد، و طرف دیگر قدرتهایی چون بریتانیا و روسیه و ... ؛ سالهایی که عربهای انقلابی علیه قدرت مرکزی عثمانی دست به شورش زده اند و در این مسیر انگلیس یاری شان می دهد.
ماموری انگلیسی در دل صحرا باید خودش را به چاه آبی در نزدیک ایستگاه قطار ( راه آهن دمشق - حجاز) برساند تا آنجا جعبه انفجاری را به گروهی از اعراب انقلابی دهد که قصد انفجار راه آهن عثمانی را دارند. این مامور انگلیسی، بدون صحرانشینانی که از قدیم الایام راهنمای زائران حج بوده اند و صحرا را به خوبی می شناسند، نمی تواند کاری از پیش برد و از این روست که «حسین» و «ذیب» ،از قبیله ساکن در صحرا و آشنا با مسیر، برادرانی هستند که وظیفه راهنمایی این افسر انگلیسی را بر عهده می گیرند. از ابتدا قرار نیست که «ذیبِ» نوجوان در دل این مسیر خطرناک و پر از راهزن، حضور داشته باشد اما کنجکاوی ها و شیطنتهای نوجوانانه او راهی جز این برای برادر بزرگ تر نمی گذارد که او را نیز همراه خود کند. فیلم از دریچه نگاه «ذیب» روایت می شود. قهرمان نوجوانی که برادر قصد دارد در دل این مسیر پر خطر، او را با راه و رسم زندگی صحرا آشنا کند: تیراندازی و کار با اسلحه را به او یاد دهد، قربانی کردن را آموزش دهد و هر از چند گاه با جملاتی قصار او را نصیحت کند: «گرگ همیشه گرگ است» و «قوی ضعیف را می خورد» و ... . بعد از آن است که نوچوان نیز خطرها تجربه می کند. آنها مورد حمله راهزنان عرب قرار می گیرند، برادر بزرگ تر و افسر کشته می شوند، اعراب انقلابی در انتظار جعبه انفجار هستند، و در میان این هیاهو، ذیب می ماند و سردسته اعراب راهزن...
فیلم ابونوار از کارگردانی خاصی بهره نمی برد، دکوپاژی ساده دارد، بازیگرانی ناشناخته و تصویربرداری ساده؛ اما نویسندگی و فیلمنامه خوب اثر است که کار را خاص کرده است.جمله کلیدی که بارها از زبان شخصیت برادر بزرگ تر گفته می شود: «قوی، ضعیف را می خورد»، و قرار است راهنمای زندگی ذیب نوجوان باشد، را باید چیزی دانست که پیام فیلم نیز در آن نهفته است. به خوبی میتوان مصداق این جمله را در موضوعات مهم تاریخی به تصویر کشیده شده در فیلم تطبیق داد: قوی می تواند قدرتهای پیروز جنگ جهانی اول باشند که عثمانی ضعیف را شکست دادند و تکه های سرزمینش به خورد قومیتهای مختلف افتادند، قوی می تواند دستاورد های دنیای مدرن همچون راه آهنی باشد که پیشینه سنتی گذشته بک قبیله را بر باد داده است و ... . فیلم به خوبی برای آنان که تاریخ این دوران را خوانده اند، می تواند تصویری باشد از چگونگی فهم یک تغییر مهم در تاریخ، و برای آنان که تاریخ نخوانده اند می تواند تصویری باشد از آشنایی با این زمانه.
ذیب: قوی، ضعیف را می خورد...
درباره ی یک فیلم تاریخی
دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ