رویکرد بینارشته ای در فهم خلقیات تاریخی جامعه تاریخی

ایران شناسی و فهم خلقیات تاریخی جامعه ایرانی

دکتر عیسی عبدی
ایرانیان دارای ویژگی های تاریخی و فرهنگی هستند که در آنها درونی شده و جزیی از شخصیت فرهنگی آنها شده است.این سرشت تاریخی نه تنها بر تحولات تاریخی طنین می افکند و افکنده بلکه از پیش نگرش های ما را در مناسبت های اجتماعی و رفتارهای فرهنگی شکل می دهد....

پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۶
بخشی از ایران شناسی به طور طبیعی به خلقیات ایرانیان برمی گردد زیرا مطالعه روحیه و ذهنیت ایرانی که به طور تاریخی در شکل گیری شخصیت فرهنگی اش نقش دارد حتما در قالب دانشی به نام روان شناسی تاریخی قابل فهم است .ایران به عنوان یک ابژه مطالعه درست است در وهله اول به تاریخ و فرهنگ و حغرافیا،ادبیات مربوط می شود اما به نظر می رسد که این موضوع مطالعه امروزه با مطالعات بینارشته ای گره خورده است به عنوان نمونه درک خاطره فرهنگی از آن دست موضوع هایی است که مستلزم رویکرد بینارشته ایست.
ما برای گشودن و درک لایه های تاریخی و فرهنگی این خاطره نیازمند روان فهمی ایرانیان هم هستیم .به همین دلیل به هنگام مطالعه خلقیات ایرانی نیازمند چنین دانش هایی هستیم که به ما شناخت عمیق تری از ایرانی بودگی بدهند.مساله روشن است زیرا ایرانیان دارای ویژگی های تاریخی و فرهنگی هستند که در آنها درونی شده و جزیی از شخصیت فرهنگی آنها شده است.این سرشت تاریخی نه تنها بر تحولات تاریخی طنین می افکند و افکنده بلکه از پیش نگرش های ما را در مناسبت های اجتماعی و رفتارهای فرهنگی شکل می دهد.می بینیم با نگاه صرف تاریخی و اسنادی نمی توان خلق ایرانی را به فهم دراورد زیرا این فهم در مقوله معنا و تفسیر فرهنگی و درونی قرار می گیرد. این است که ما در تاریخ پژوهی به چرخش از اثبات گرایی به رویکردهای تفسیری و تاویلی رسیده ایم. علت ان این است که انسان تاریخی، موجودی ذهنی و ذهن ساخته است و مبتنی بر حافظه فردی و جمعی در بافت تاریخی اجتماعی اش عمل می کند ما برای فهم کنش های تاریخی ناگزیریم به دو جنبه ذهنی و عینی انسان تاریخمند،بپردازیم و گرنه نمی توان درکی از رویدادها و کنش تاریخی داشت.
با این مقدمه می توان به مصداق هایی از رفتار های تاریخی و فرهنگی که درونی شده و در جامعه امروزی ایرانیان به چشم می خورد اشاره کرد .مثلا خلقیات ایرانی در رانندگی هم به ایران شناسی و سوژه ایرانی مرتبط است و هم می تواند تفسیری از برخی ابعاد روان تاریخی ایرانیان به ما بدهد یعنی هم پاره کوچکی از ذهنیت ایرانی می تواند پرده بردارد و هم فهمی از تاریخ مندی انسان ایرانی به ما بدهد به این معنا که انسان ایرانی به طور تاریخی به این شکل در امده و شخصیت فرهنگی اش هم با ان ارتباط تنگاتنگ دارد.فرهنگ رانندگی ،مصداق کوچکی از این تعین تاریخی است که یک روزه شکل نگرفته بلکه تاریخی -روانی است .در فرهنگ رانندگی ایرانیان،باور به »دیگری» و احترام به حقوق از جمله سلامت دیگران چندان پررنگ نیست و باور به آموزه علت و معلولی در رانندگی هم کم است به این خاطر هر موقع اتفاقی بیافتد نقش اجل و تقدیر در آن دیده می شود. فردگرایی،تعجیل،شتاب،عدم احترام به عابر پیاده،بی توجهی به خطوط جاده ،انحراف و جهش ناگهانی به صورت رفتاری عادی دیده می شود. پرسش این است که خلقیات ایرانی به لحاظ تاریخی روان شناختی چگونه به این مرحله کنونی رسیده و بر سرشت و رفتار کنونی ما طنین افکنده است.انسان ایرانی چگونه می تواند از این قالب درونی شده تاریخی نجات یابد ایا می توان از این مجموعه عادت ها که ترک آنها دشوار است رهایی یافت؟
نظر شما