مجید علیپور (عضو شورای نویسندگان مورخان)
مجتهد زاده: عموما من را منتقد میرزا و جنبش جنگل می شناسند در حالی که منتقد میرزا نیستم. / خاطرات خانوادگی من از میرزا خاطراتی شیرین و دلنشین است/ فیاض زاهد : جناب مجتهدزاده آداب دانی نشان می دهند، کاش از انتقادات و اعتقادات واقعی خود درباره میرزا و نهضت جنگل بگویند/ مجتهدزاده : آداب دانی نمی کنم و به خاطر حضور در جمع گیلانیان دارای محذوریت نیستم/ فیاض زاهد: میرزا نه در برف های تالش که در آرمانهای خود یخ بست/ برای تحلیل و بررسی نهضت جنگل لازم است شرایط پیرامونی را لحاظ کرد/ نهضت جنگل، نهضت آرمانخواهان ناامید و سرکوب شده نهضت مشروطیت بود/ فریدون شایسته: در تحلیل نهضت جنگل روایت ها را می توان در سه دسته کلی مارکسیستی، ملاکان و پهلوی گراها و روایت بازماندگان و خاطره جمعی مردم دسته بندی کرد. / تهمت های بهار به میرزا تحت تاثیر علایق و گرایش های سیاسی او بوده است.
روز ۵ شنبه مورخه ۱۳آبان ماه ۱۳۹۵ نشست نقد و بررسی نهضت جنگل با عنوان "نهضت جنگل در آیینه زمانه" با همت مجمع اسلامی فرهنگیان گیلان در ساختمان پژوهشکده تعلیم و تربیت رشت برگزار گردید. در آغاز جلسه خبر درگذشت فریدون نوزاد از پژوهشگران تاریخ گیلان به اطلاع حاضرین رسید و مجری مراسم از شرکت کنندگان خواست به احترام یاد و خاطره ایشان لحظاتی از جای برخیزند و پس از آن سه تن از صاحبنظران به نقد و بررسی جنبش جنگل ، چرایی شروع نهضت و تحولات آن پرداختند.
در ابتدا پیروز مجتهد زاده استاد شناخته شده جغرافیای سیاسی که پیش از این نقدهای تندی به جنبش جنگل وارد کرده بود به ایراد سخن پرداخت و ضمن توجه دادن مخاطبین به موضوع اصلی پژوهش های خود "جغرافیای سیاسی و تحولات مرزها" در میان تعجب حضار و برخلاف نظرات پیشین خود به دفاع از میرزا و جنبش جنگل پرداخت. موضوعی که از دید فیاض زاهد (دیگر سخنران نشست) نادیده نماند ؛ فیاض زاهد که پس از پایان سخنان مجتهدزاده به ایراد سخن پرداخت سخنان امروز مجتهدزاده را به "آداب دانی" و "رفتار دیپلماتیک" مجتهدزاده منسوب کرد و اظهار داشت : "کاش جناب مجتهدزاده آنچنان که اعتقاد دارد به موضوع میرزا می پرداخت." مجتهد زاده در پاسخ اظهار داشت: به خاطر آداب دانی و برخی محذوریت ها چنین مطالبی را درباره میرزا نگفتم.
مجتهدزاده:
پیروز مجتهد زاده در ابتدای سخنان خود، ضمن بیان این نکته که "من تاریخ دان نیستم و به ویژه بر تاریخ محلی تسلطی ندارم " به رابطه نزدیک میان جغرافیای سیاسی و تاریخ پرداخت و به این نکته توجه داد که زاویه دید یک تاریخ دان با یک پژوهشگر جغرافیای سیاسی به مسایل تاریخی تفاوت دارد. مجتهد زاده خاطرنشان کرد که عموما او را (به ویژه بعد از مصاحبه ای که در سال ۱۳۹۳ با ویژه نامه روزنامه اعتماد درباره میرزا کوچک خان داشته است) منتقد میرزا می شناسند در حالی که من منتقد میرزا و جنبشش نیستم و در آن مصاحبه هم منظورم این بود که جنبش میرزا شائبه هایی به وجود آورده است. سپس به علاقه و دوستی میان بین جد بزرگ خود "میرزا حسین خان نوری" (پدرِ پدربزرگ) با میرزا کوچک خان اشاره کرد و گفت این دوستی به دوره حکمرانی حسین خان نوری در رشت برمی گردد و علاقه میان این دو به اندازه ای بوده که بعدها میرزا در دوره قدرت گیری نهضت جنگل به دیدار میرزاحسین خان به کوههای منطقه نور مازندران نیز رفته است. مجتهدزاده خاطر نشان کرد "خاطره خانوادگی من از میرزا شیرین و دلنشین بود" و هیچ مطلب ناخوشایندی از نزدیکان درباره میرزا نشنیده است.
مجتهدزاده در ادامه اظهار داشت برای تحلیل چرایی ایجاد یک جنبش و حرکت در منطقه ای نباید با ارزشهای امروز به آن تحولات بنگریم بلکه لازم است به شرایط زمانه توجه کرد. مثلا دهه هاست که در تاریخنگاری ایرانی ، عده ای را صرفا به علت نزدیکی و همراهی با دولت های انگلستان و روسیه و ... به خیانت و وطن فروشی متهم می کنند در حالی که آن اشخاص در دوره ای زندگی می کرده اند که می توان آن را "عصر کاپیتولاسیون" نامید. در عصر کاپیتولاسیون که دولتهای خارجی در ایران صاحب حقوقی قانونی (از جمله داشتن نیروی نظامی در داخل خاک ایران) هستند همکاری با آن دولتها عین رفتار قانونمند است و الزاما هر نزدیکی و همکاری را نمی بایست خیانت تفسیر کرد.
وی جنس ارتباط میرزا با روسها را مستثنی از این قاعده نمی داند همانگونه که ارتباط رضاخان با انگلیسی ها را دلیلی بر محکومیت او نمی شمارد. با این همه وی معتقد است که نباید به ظواهر اکتفا کرد. مثلا میان حرکت میرزا و پیشه وری شباهتهایی وجود دارد در حالی که هدف میرزا تنها جنبه منطقه ای نداشت و اهداف و دامنه های فرامنطقه ای و ملی هم داشت در حالی که "پیشه وری تربیت شده و مامور روسها و وسیله ای برای رسیدن روسها به اهدافشان بود. "
در ادامه مجتهدزاده از پژوهشگران و محققان تاریخ معاصر خواست برای بزرگ نگه داشتن میرزا به کوبیدن سایر رجال نپردازند. " میرزا به اندازه کافی بزرگ بود، او آزادیخواه بود و آرمانش برابری و برادری ؛ من می بینم که برای تعریف و تمجید از میرزا به کوبیدن سایرین می پردازند در حالی که این جنبش به اندازه کافی جا برای بحث و گفتگو دارد. به تشریح موضوعتان بپردازید تا این سوءتفاهم هایی که در چند دهه اخیر به وجود آمده اند از بین بروند." دانشگاهیان ما نباید درهمین تمجید از شخصیت های تاریخی بمانند و لازم است تا نقد را سرلوحه برنامه های خود قرار دهند. نهضت میرزا در آخر روزگاریست که آن را با عنوان ممالک محروسه ایران و در اوایل دوران کشور سازی و ملت سازی می شناسیم؛ طبعا نهضت میرزا را می بایست در چنان ظرف زمانی تحلیل و بررسی کرد.
"دانشگاههای ما یا گرفتار تمجید محض هستند و یا گرفتار نقد وقیحانه!" وی با بیان این نکته ، انقلاب اسلامی را نه انقلاب کارگران و کشاورزان و زنان، بلکه انقلاب روشنفکران و دانشگاهیان دانست و سپس از آنها پرسید ببینید از نتیجه راضی هستید یا خیر؟ به نقد دستاورد خود بپردازید و از کوبیدن سایرین دست بردارید.
فیاض زاهد استاد تاریخ و روزنامه نگار نیز با اشاره به برخی شبهات و تهمت هایی که به نهضت جنگل و شخص میرزا کوچک خان وارد می شود گفت :"نهضت جنگل ، نهضت نیروهای آرمانخواه سرکوب شده و ناامید نهضت مشروطه بود." وی ریشه اتهام تجزیه طلبی و فساد به میرزا را بسیار قدیمی می داند و به نوشته های مرحوم ملک الشعرای بهار در این زمینه اشاره می کند و معتقد است برای تحلیل نهضت جنگل لازم است شرایط پیرامونی آن حتما مورد توجه قرار گیرد.
زاهد با اشاره به نتایج نهضت مشروطه که عملا جز به یک بلبشوی عظیم در سراسر کشور منجر نشد به این نکته اشاره کرد که پاره ای از مجاهدین مشروطه خواه به این نتیجه رسیدند که دولت مستقر مرکزی نمی تواند دولت آرمانی و مطلوب مشروطه باشد. میرزا یکی از همین کهنه سربازان دلشکسته مشروطیت است که در راه استقرار آن در جنگهای متعددی شرکت کرده و تا پای جان جنگیده است به گونه ای که تا آخر عمر بابت صدمات و زخم هایی که دیده بوده و احتمالا وجود گلوله ای در کمر، از درد می نالیده است. از این رو نمی توانست نسبت به نتایج حاصل از آن مجاهدتها بی تفاوت بماند.
وی نهضت جنگل را دارای سه مرحله می داند. در دوره اول میرزا با اعتقاداتی متاثر از اندیشه های سیدجمال الدین اسدآبادی است و به فکر آزادی سرزمین های مسلمین از یوغ استعمار. این دوره با فریب خوردن دکتر حشمت و تسلیم او در کنار کناره گیری و تسلیم حاج احمد کسمایی دیگر همراه اصلی او تمام می شود.
دوره دوم نهضت در پی انقلاب بلشویکی و خروج نیروهای تزاری از ایران شروع می شود. دوره ای که میرزا با ساده دلی در حالی که از اهداف امپریالیستی روسها هیچ نمی داند، در پی همکاری با روسها علیه حضور انگلستان در ایران است.
دوره سوم که دوران افول نهضت جنگل است زمانیست که روسها از قابلیت ایجاد یک انقلاب کمونیستی در ایران ناامید می شوند و به فکر معامله با دولت مرکزی می افتند. روسها برای هموار کردن مسیر و از سر راه برداشتن عوامل مشکل ساز، اقدام به ترور رهبران موثر نهضت از جمله حیدرخان و میرزا کوچک می کنند که البته میرزا با تیزهوشی از مهلکه جان به در می برد . از اینجا دو جبهه درون نهضت یعنی جبهه هوادارن میرزا و جبهه ای شامل سوسیالیست های حرفه ای چون احسان الله خان و جعفر پیشه وری در مقابل هم قرار می گیرند و تنش و زد و خورد میان آنها بالا می گیرد تا جایی که به گریز میرزا از گیلان و یخ زدن او در کوههای تالش ختم می شود.
زاهد یخ زدن میرزا را مرگی تراژیک می داند و می گوید:" در حقیقت میرزا در آرمانهای خود یخ بست. مرگ میرزا پایان دوره ای از ملی خواهی رویایی و تخیلی ایرانی بود." آرمانخواهانی که به لحاظ بی توجهیشان به شرایط عینی و مناسبات قدرت ، به تعبیری می توان آنها را سوسیالیست های تخیلی ایرانی دانست.
در ادامه نشست دکتر فریدون شایسته پژوهشگر تاریخ جنگل به ایراد سخن پرداخت. وی رویکردهای مختلف نسبت به نهضت جنگل را دسته بندی کرد و از بین آنها به رویکرد مارکسیستی و رویکرد تاریخ نگاری پهلوی توجه داد.
از نظر مارکسیستها، میرزا یک خرده بورژوای خاینی بود که نتوانست و نخواست به آرمانهای خلق محروم از جمله تقسیم اراضی پایبند باشد. روایت دوم متعلق به مالکان و بزرگ زمینداران وقت است که بعدها به در روایت کلی تر مورخان حامی حکومت پهلوی ادغام شد و در آن میرزا و جنبش جنگل به اتهاماتی چون دزدی ، فساد ، تجزیه طلبی و وابستگی به روسیه متهم شدند. وی روایت سوم را در تاریخ مکتوب و شفاهی بازماندگان و یا فولکلور مردم منطقه می جوید که از مبارزات استقلال طبانه و برابری خواهانه اش حمایت می کنند.
شایسته با ارجاع به متون و منابع مختلف به بررسی اتهامات نسبت داده شده به میرزا و ریشه یابی آنها می پردازد. اتهام فساد و دزدی را از ملک الشعرای بهار و اتهام قتل حیدرخان عمو اوغلو را از ابوالقاسم لاهوتی نقل می کند و با استناد به یافته های پژوهشی کسانی چون خسرو شاکری، قتل حیدرخان را کار دستگاه جاسوسی شوروی معرفی می کند.وی اتهامات ملک الشعرای بهار به میرزا و کلنل محدتقی پسیان و در عوض حمایتش از قیام شیخ محمد خیابانی را نیز به گرایش های سیاسی بهار مرتبط می داند و معتقد است که بهار چون خود از هوادارن انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ بوده و به روایتی از خوان آن بهره هایی هم برده است در مقابل مخالفین این قراداد موضع سرسختانه و غیرمنصفانه ای گرفته است.
نهضت جنگل؛ نهضت آرمانخواهان سرکوب شده و ناامید مشروطهطلب
نشست نقد و بررسی نهضت جنگل در آیینه زمانه
آدینه ۱۴ آبان ۱۳۹۵
منبع:
اختصاصی مورخان
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ