نشست «سال بلوا: تحلیلی از رویدادهای ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲» با سخنرانی دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران دوشنبه دوم مردادماه در باشگاه اندیشه برگزار شد.
دکتر زیباکلام در ابتدای نشست با اشاره به اسناد منتشر شده توسط وزارت خارجه آمریکا درباره کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی در ایران گفت: در این اسناد درباره ارتباط مرحوم آیتالله کاشانی با کودتاگران آورده است و در ایران دو دسته واکنشهایی نشان دادند. عدهای گفتند این اسناد دروغ، جعلی و ساختگی است و میخواهند آیتالله کاشانی را تخریب کنند. عدهای دیگر هم از این اسناد به نفع دیدگاه خودشان بهره بردند. برای من هم در خصوص مساله ملی شدن نفت وقایع بعد از آن و اختلافهایی که با آیتالله کاشانی به وجود آمده است، پرسشهایی ایجاد شده است.
این استاد علوم سیاسی اظهار کرد: کسانی که این اسناد را بررسی کردند معتقدند مطالب جدیدی در این اسناد نیامده و همان مطالبی است که از قبل نیز روشن بود. به عنوان مثال همین نکتهای که پیرامون آیتالله کاشانی و دیگر رهبران کودتا گفته شده به هیچ روی نکته جدیدی نیست. اختلاف آیتالله کاشانی با دکتر محمد مصدق آنقدر عمیق شده بود که آیتالله کاشانی هیچ مخالفتی با برکناری مصدق نداشت چه رسد به اینکه بخواهد مقابل کودتا ایستادگی کند. او از کودتا و هر مکانیزم دیگری برای برکناری محمد مصدق از قدرت کاملاً استقبال میکرد. چند روز بعد از کودتا در مصاحبه با مطبوعات هم محمد مصدق را به واسطه نپذیرفتن حکم برکناریاش از نخستوزیری از سوی شاه و سایر اقدامهایش خائن خواند و مستحق مجازات اعدام دانست. بنابراین وقتی امروز اسنادی منتشر میشود اصلا نباید تعجب کرد.
وی در خصوص نقش انگلیسیها و آمریکاییها در کودتای بیست و هشت مرداد هم گفت: در مورد نقش محوری آمریکا و انگلستان در طرحریزی کودتا تردیدی وجود ندارد، درباره کنار آمدن آیتالله کاشانی و شمار دیگری از یاران سابق دکتر مصدق با کودتا هم نباید شک کرد؛ اشکال اساسی در جای دیگری است اینکه قبل و بعد از انقلاب اسلامی همواره نسبت به کودتای بیست و هشت مرداد برخورد سیاسی به معنای ایدئولوژیک صورت گرفته است.
زیباکلام در ادامه افزود: قبل از انقلاب، بیست و هشت مرداد یک روز حماسی و ملی و تعطیل رسمی بود و همواره هم شماری از زندانیان به تقاضای مسئولان و موافقت شاه مورد عفو قرار میگرفتند در خیابانهای شهرهای بزرگ شیرینی و شربت و جشن و سرور عمومی برپا میشد. بعد از انقلاب اسلامی درست برعکس آن صورت گرفت بیست و هشت مرداد به واقعهای سیاه تبدیل شد. لکهای سیاه در تاریخ مبارزات ضد استعماری و آزادیخواهانه ملت بزرگ ایران و از سوی دیگر این روز نماد و شاهد زندهای شد تا بر حقانیت ایدئولوژی آمریکاستیزی دامن زده شود و حجتی بر اثبات خوی تجاوزگری غرب تبدیل شد. گفتمان دیگری که بعد از انقلاب به راه افتاد تقدیس و بزرگداشت مرحوم آیتالله کاشانی به عنوان قهرمان اصلی ملی کردن نفت و مبارزه با استعمار انگلستان و در مقابل سکوت توام با نارضایتی و انتقاد از عملکرد دکتر محمد مصدق بود. نه قبل و نه بعد از انقلاب کمتر تلاشی غیر سیاسی و غیر ایدئولوژیک پیرامون بررسی واقعی رویداد تاریخی ملی شدن نفت و سرانجام تلخ آن در قالب کودتای بیست و شهت مرداد صورت گرفته است. قبل از انقلاب در این مورد رویکردی آکادمیک وجود نداشت و همه آن تبلیغات سیاسی بود بعد از انقلاب هم تجزیه و تحلیل آکادمیک از منظر سیاسی وجود ندارد که واقعاً چه اتفاقی افتاده است؟
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به سهم شرکت نفت انگلیس از نفت ایران گفت: این شرکت سهم بیشتری از فروش نفت را برای خود برمیداشت و احساس اجحاف ناروایی که در حق ایرانیان توسط انگلستان در خصوص نفت صورت میگرفت در دهه بیست خورشیدی هم فضای سیاسی کشور باز شده بود و هم جریانهای سیاسی جدیدی ظهور کرده بودند به تدریج به یک خاص و اراده ملی تبدیل شد و در این دهه اصطلاحی در سپهر سیاسی ایران تحت عنوان «استیفاء حقوق ملت ایران» (گرفتن حقوق ملت ایران) جا افتاد و مقصود هم از آن افزایش سهم ایران از درآمدهای نفتی کشور بود. پاسخ انگلستان به احساس نارضایتی و اعتراض به ناعادلانه بودن سهم ایران از نفت آن بود که میان دولت ایران و شرکت نفت یک قرارداد رسمی منعقد شده و شرکت نفت سهم ایران را حسب آن قرارداد پرداخته است بنابراین آنچه ایرانیان مطالبه میکنند بیرون از چارچوب قرارداد است. ایرانیان هم پاسخ میدادند آن قرارداد یک طرفه و در نتیجه اعمال قدرت انگلستان در ۱۳۱۲ خورشیدی با حکومت رضاشاه منعقد شده و چندان اعتباری ندارد. در این دهه مقامها و مسئولان ارشد کشور مورد مواخذه قرار میگرفتند که برای استیفای حقوق نفت گامی برنداشتهاید و یا وعدههاییشان را عملی نکردهاند در چنین فضایی دکتر محمد مصدق به همراه اقلیتی از نمایندگان مجلس شانزدهم در اواخر سال ۱۳۲۹ موفق شدند قانون ملی شدن نفت را به تصویب برسانند و بعد از آن دکتر مصدق نخستوزیر شد.
وی در ادامه به شرایط سخت نخستوزیری محمد مصدق اشاره کرد و گفت: محمد مصدق با انگلستان به تنهایی مواجهه نبود و جبهه گستردهای از مخالفهای داخلی هم در مقابل او صفآرایی کرد. حزب توده نیز یکی از این مخالفها بود و ملی شدن صنعت نفت را به عنوان یک توطئه میدانست و میخواهد پای آمریکا را به نفت ایران باز کند.
زیباکلام اظهار کرد: آمریکاییها در ابتدای کار با دولت محمد مصدق و با موضع ایرانیها در مساله نفت همراهی داشتند و معتقد بودند سهم ایران، از نفتش بسیار ناچیز است و در ابتدا سعی میکردند؛ بحران صنعت نفت با مصالحه و توافق حل شود. سه عامل باعث شد آمریکا نگاه مثبت بهمحمد مصدق را به تدریج از دست بدهد. یکی انتخابات آمریکا در سال ۱۳۳۱ خورشیدی باعث پیروزی جمهوریخواهان و روی کار آمدن دولت ژنرال آیزنهاور شد. دوم تلاشهای زیادی برای یافتن یک راهحل صورت گرفته بود عملاً راه به جایی نرسید. سوم هم مساله قدرت گرفتن حزب توده بود. آمریکاییها به این نتیجه رسیدند تداوم نخست وزیری مصدق باعث روی کار آمدن حزب توده میشود. بنابراین از نیمه دوم سال ۱۳۳۱ آمریکا هم به صف مخالفهایمحمد مصدق پیوست در کنار شاه، انگلستان، اشرف پهلوی، فداییان اسلام، آیتالله کاشانی، مظفر بقایی و چند نفر دیگر قرار گرفت و هر کدام از اینها هم در مباحثی با یکدیگر اختلاف داشتند. به این ترتیب حلقه مخالفها بسیار نیرومند شدو کودتا علیه دولت محمد مصدق رقم خورد.
عمده بحثها درباره ملی شدن نفت سیاسی و ایدئولوژیک بوده است
گزارش نشست «سال بلوا: تحلیلی از رویدادهای ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲»
سهشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۶
منبع:
ایبنا
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ