نشست نقد و بررسی کتاب «استبداد منور در مطبوعات ایران، ۱۲۹۶-۱۳۰۴» از مجموعه انتشارات مورخان، دوشنبه ۲۴ دیماه ۱۳۹۷، با حضور رضا بیگدلو، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه تاریخ و حسن رجبیفرد نویسنده کتاب، در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، نویسنده کتاب با اشاره به این نکته که نخستین بار مسئله پرداختن به مقوله استبداد منور، با جدی شدن مباحث مرتبط با دولت بناپارتی در هنگام تحصیل در مقطع کارشناسی برایش جدی شده است، گفت: «دلیل اینکه تکیه این پژوهش را روی بررسی مطبوعات گذاشتم این بود که همه جریانهای سیاسی در دوره مورد بررسی کتاب یک یا دو مطبوعه داشتند و از طریق بررسی آنها میشد که نگاهی جامع نسبت به بستر شکلگیری مباحث سیاسی مرتبط با استبداد منور به دست آورد.»
رجبیفرد افزود: «در ابتدای کتاب تلاش داشتم دو مفهوم را که از مفاهیم کلیدی کتاب هستند تبیین کنم. اولین مفهوم، استبداد منور بود که بر مبنای آن رشد و توسعه کشور در گرو ظهور یک دیکتاتور مصلح فرض میشود.»
وی افزود: «مبنای تعریف من از استبداد منور در این کتاب مطبوعات دوره مورد بررسی و نگرشی بود که این مطبوعات نسبت به این اصطلاح داشتند.»
به گفته رجبیفرد، دومین تبیین مفهومی کتاب بازتعریف مفهوم اقتدار و آشکار کردن تفاوت آن با مفهوم استبداد بوده است. هر اقتداری الزاما به معنای استبداد نیست ولی این نکته عموما در پژوهشها نادیده گرفته میشود.
وی درباره مشکلاتی که در انجام این پژوهش با آن مواجه بوده است نیز سخن گفت: «مهمترین مشکل سخت بودن دسترسی به مطبوعات آن دوره بود. ضعف کارکرد نهادهایی که آرشیو کردن مطبوعات را بر عهده دارند مشهود است. من در این تحقیق به جز هنگام مراجعه به کتابخانه ملی و نیز کتابخانه مجلس، برای دسترسی به منابع همواره دچار مشکل بودم. این مشکل به ویژه هنگام مراجعه به آرشیو مطبوعات در شهرستانها خود را بروز میداد، بخشی از منابع مورد نیاز من در شهرستانهایی مانند رشت و تبریز نگهداری میشد و دسترسی به آنها کار آسانی نبود.»
این پژوهشگر با اشاره به اینکه کتابش به پرسشهایی نظیر اندیشه حکومت مقتدر از چه زمانی شکل گرفته است؟ و دلیل پذیرش استبداد منور در فضای اجتماعی آن دوران چه بوده است؟ میپردازد، گفت: «خواست دولت مقتدر به یکباره و در خلا به وجود نیامده است. پژوهشگران میل به پذیرش دولت مقتدر و پس از آن استبداد منور را به صدمات ناشی از جنگ جهانی اول مرتبط میسازند ولی باید توجه داشته باشیم که از جمله خواستهای جنبش مشروطه اقتدار دولت بود.»
وی افزود: «در فصل اول کتاب به دورانی که ناصرالملک در کشور قدرت داشت نیز پرداختهام. این دوران از آن جهت مهم است که نشان میدهد استدلالهای او برای اینکه ایران هنوز آمادگی لازم برای مشروطه را ندارد تقریبا همان است که بعدتر حامیان رضاخان مطرح کردند.»
رجبیفرد درباره نحوه انتخاب مطبوعاتی که در این پژوهش بر آنها تمرکز کرده است نیز گفت: «برخی مطبوعات حامی رضاخان به استبداد منور نپرداخته بودند و من آنها را در فصل دوم تحقیق که به بررسی مطبوعات موافق استبداد منور اختصاص دارد کنار گذاشتم. بررسی مطبوعات موافق این ایده را با مطبوعات برلین آغاز کردم و به برخی مطبوعات منتشر شده در ایران نیز پرداختم.»
وی با اذعان به این موضوع که این فصل از کتاب به این دلیل که سابقه تحقیقی فراوانی در مورد آن وجود دارد در مجموع حرف تازه چندانی برای گفتن ندارد، فصل سوم کتابش را مهمترین فصل آن معرفی کرد: «فصل سوم به مقابله با استبداد منور در مطبوعات اختصاص دارد. مطبوعاتی که در این دوره به مقابله با استبداد منور میپردازند بهطور ویژه نزدیک به گروه اقلیت مجلس هستند.»
وی گفت: «در فصل چهارم به نقد روایت غالب در مورد استبداد منور پرداختم و بر مبنای مطالب این فصل نتیجهگیری من این است که این ایده که اکثریت مردم هوادار استبداد منور بودند درست نیست. دلیل اصلی توفیق ایده استبداد منور حمایت نظامیان و تا حدودی نیز حمایت نیروهای موثر خارجی از این ایده بود.»
رجبیفرد در پایان این بخش از سخنانش جمعبندی خود درباره نهضت مشروطه را اینگونه بیان کرد: «باید توجه داشت که علیرغم تغییر نظام سیاسی در زمان مشروطه فرهنگ سیاسی ایران تغییر نکرده بود. نیمی از مجلس اول در دست ملاکین بود در حالی که اکثر مردم ایران در این زمان دهقان بودند. با اینحال به گمان من مشروطه عاقلانهترین راه مواجهه با تمدن غرب بود.»
پس از سخنان رجبیفرد، نوبت به علی بیگدلو رسید تا نظرات خود درباره کتاب را بیان کند. بیگدلو سخنانش را با برشمردن محاسن کتاب آغاز کرد و گفت: «اولین حسن کتاب مسئلهای است که به آن میپردازد. استبداد منور موضوعی است که شکل و ماهیت نظام سیاسی ما را بیان میکند و این نحوه از نظام سیاسی همواره مسئله ما بوده و هست. اینکه چگونه از چرخه انقلاب و دموکراسی نظامهای اقتدارگرا بیرون میآید مسئله دیروز و امروز ماست.»
وی افزود: «حسن دوم کتاب منابع مورد بررسی آن است که عمدتا تکیه کتاب بر مطبوعات است. مطبوعات هم مثل بسیاری منابع تاریخ میتوانند دستخوش تحریف شوند و آینه تمامنمای جامعه نباشد ولی در دوره زمانی مورد بررسی کتاب از آنجا که آزادی نسبی وجود داشت میتوان به مطبوعات تکیه مناسبی داشت.»
به گفته بیگدلو «حسن دیگر کتاب نشان دادن تکثر موجود در جامعه است. هرگز اینگونه نبوده است که جامعه ما تکصدایی بوده باشد و نویسنده در این کتاب این تکثر را در این برهه به خوبی نشان داده است.»
این منتقد پس از برشمردن محاسن سهگانه کتاب، از سه منظر ساختاری، روشی و محتوایی به نقد آن پرداخت. وی گفت: «از منظر روشی این کتاب در مقدمه نیاز به اشاره به روش تحقیق داشت. این کتاب پایان نامه بوده و ضرورت هم داشت با توجه به ماهیت بینرشتهای کتاب توضیح داده شود آیا از استقرا استفاده کرده یا قیاس یا چه روش دیگری را برای تحقیق اتخاذ کرده است؟»
بیگدلو گفت: «ساختار کتاب هم میتوانست بهتر از این باشد. فصل اول میتوانست به تبیین مفهومی استبداد منور اختصاص پیدا کند. توضیح استبداد منور در نیم صفحه و در مقدمه کافی نیست و خلا این تبیین در کتاب به خوبی حس میشود. به عنوان نمونه لازم بود تفاوت استبداد منور با استبداد شرقی در کتاب توضیح داده شود.
به گفته این منتقد «از دیگر معایب کتاب این است که در فصول تفکیک میان مقدمه و مطالب اصلی فصل صورت نگرفته و این هم یک ایراد ساختاری است. ضمن اینکه در یکی دو فصل این مقدمه آورده شده و در دیگر فصول مقدمه وجود ندارد.»
ایراد دیگر ساختاری کتاب از منظر بیگدلو عدم تناسب میان نام فصول و محتوای آنها است: «نام فصل اول ریشههای پیدایش استبداد منور است ولی این ریشهها به صورت مشخص در طول فصل توضیح داده نشده و در این فصل بیشتر به سیر مطبوعات پرداخته شده است. موضوع دیگری که به ویژه در فصل سوم خود را نمایان میکند عدم تناسب مفهوم استبداد منور با مصداقهایی است که در فصل ارائه میشود.
مخالفت با رضاشاه الزاما به معنای مخالفت با استبداد منور نیست. به عنوان نمونه نویسنده موضعگیریهای روزنامه نوبهار را به دلیل مخالفت بهار با زیادهخواهی رضاشاه مخالفت استبداد منور فرض میکند در حالی که بهار چه در نوبهار و چه در کتاب تاریخ احزاب سیاسی مدافع استبداد منور است. حتی در کتاب مصادیق دفاع بهار از استبداد منور هم ذکر شده است.»
به گفته بیگدلو «یکی از مشکلات کتاب هم ایرادات متعددی نگارشی و ویرایشی کتاب است که نویسنده و ناشر باید به آن توجه میکردند. به عنوان نمونه در صفحه ۲۵ کتاب یک پاراگراف دو بار پشت هم ارائه شده است.»
این منتقد در جمعبندی سخنان خود نگرشش نسبت به انقلاب مشروطه را تبیین کرد و گفت: «به گمان من انقلاب مشروطه دو طیف از اهداف را داشت. طیف اول این اهداف خواستههای لیبرالی شامل برپایی حکومت قانون، مشارکت سیاسی و توزیع قدرت، تحدید قدرت خودکامه بودند و اهداف طیف دوم که پس از بازاندیشی در اهداف پس از پدید آمدن بحرانها در جامعه شکل گرفت و بر مبنای آن اولویت مشارکت مدنی رنگ باخت و آنچه اهمیت یافت حفظ استقلال سیاسی بود. کشور با بحرانهای متعدد از سوی نیروهای خارجی و شورشیان داخلی بود و در این شرایط اولویتها تغییر کردند و استبداد منور جا باز کرد.»
پس از سخنان بیگدلو، غلامرضا عزیزی پژوهشگر حوزه اسناد و مجری این برنامه با اشاره به وجود ایهام در طرح جلد کتاب گفت: «کلمهای که روی جلد درج شده را هم میتوان تجدد خواند و هم جلاد و این ایهام بر جذابیت این طرح افزوده است.»
وی همچنین با اشاره به اغلاط چاپی و ویرایشی کتاب ابراز امیدواری کرد که در چاپهای بعدی این مشکلات رفع شود.
سپس نوبت به رجبیفرد رسید تا در پاسخ به برخی از انتقادات بیگدلو مقولههایی را طرح کرد. وی گفت: «در این کتاب تبیین مفهومی استبداد منور به این دلیل صورت نگرفت که آنچه درباره استبداد منور در مطبوعات آن دوران گفته میشود مطابق تعاریف موجود از این مفهوم نیست. من تلاش کردم تعریف مطبوعات آن دوران از استبداد منور را تبیین کنم.»
او همچنین درباره رویکرد ملکالشعرای بهار نسبت به استبداد منور گفت: «آنچه باعث میشود بهار موافق استبداد منور تلقی شود بر چند نقل قول متکی است. من برای این کار تمام آثار بهار را بررسی کردم. از اساس اولین کسی که بحث دولت مقتدر را مطرح میکند بهار است ولی مصادیق بسیاری در دوران پس از آن وجود دارد که در مخالفت با دولت مقتدر است. در اشعار بهار هم اشعار در مدح رضاشاه داریم و هم در مخالفت با او. اما باید توجه کرد اشعار مادحانه او پس از ۱۳۱۲ است. از این پس بهار تفکر متفاوتی را پیش گرفته بود و طرفدار رضاشاه شده بود. به گمان من اگر سیر تفکر بهار را در نظر بگیریم خواهیم دید بهار موافق استبداد منور نبوده است.»
وی در پایان گفت: «طیف اصلی که رضا خان را به قدرت رساند نه طرفداران روشنفکر استبداد منور، که خانهای قدیمی بودند که منافع خود را در خطر میدیدند. طیف روشنفکران بیشتر هنگامی قدرت میگیرند که رضاخان رضا شاه شده است.»
نشست نقد و بررسی کتاب «استبداد منور» با پرسشهای حاضران و پاسخهای نویسنده کتاب به پایان رسید. گفتنی است که بنا بود علی ملایی توانی نیز در این جلسه به عنوان منتقد کتاب حضور پیدا کند ولی این اتفاق رخ نداد.
گزارش نشست نقد کتاب «استبداد منور»
بیگدلو: بهار در کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی» مدافع استبداد منور است
یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷
منبع:
ایبنا
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ