ایستایی تاریخ پژوهی و امتناع تاریخ اندیشی در میدان اروپاشناسی

در بن بست شناخت

علیرضا عسگری، کارشناس تاریخ جهان
شک نیست که در عرصه اروپا شناسی، در حضیض به سر می بریم و اگر این شاخه از تاریخ پژوهی در ایران را بسان میدانی دانیم، چوگان شکستگانیم!...

پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶
شک نیست که در عرصه اروپا شناسی، در حضیض به سر می بریم و اگر این شاخه از تاریخ پژوهی در ایران را بسان میدانی دانیم، چوگان شکستگانیم! حتی در این شک وجود دارد که کوشیده باشیم قدم در این میدان گذاریم. ابتدا میان دو مفهوم و حوزه ی (( تاریخ پژوهی)) و (( تاریخ اندیشی)) فرق می گذارم چراکه اولی را کوشش در تدوین و نگارش پژوهشی تاریخی بدون الزام به فلسفه دانی و دومی را نوعی فلسفه تاریخ خوانی می دانم ( اهل نظر می توانند بر این معنی شک برند و جدل کنند) در حوزه تاریخ اندیشی اوضاع بر وفق مراد نیست و درباره مبحث اروپا شناسی که کامل تعطیل است. مقدمات ورود اندیشه فلسفی به کار تاریخ شناسی ما فراهم نیست و تاریخ پژوهی لاجرم تنها میدان عمل ماست. اگر نگاهی به تولید علم تاریخ ایران در این حوزه بیندازید، می بینید که اکثر تالیفات ما بعنوان منبعی دانشگاهی نگاشته شده اند و البته ره به ترکستان می برند. تالیفاتی که در بهترین حالت باز نگاری از روی چند منبع انگلیسی اند. با این حال چند استثنا مانند تالیفات مرحوم فقید استاد احمد بهمنش، دکتر پرویز پرویزفر، دکتر هوشنگ آریائی و چند استاد گرانقدر دیگر نیز وجود دارد، باری این آثار نیز جز آشنایی مقدماتی با مباحث تاریخ اروپا طرفی برنبستند و همین برکه های افتاده در سراب نیز خشک شدند و از یاد رفتند. شاید مهم ترین خدمت در عرصه تاریخ پژوهیِ اروپاشناسانه ترجمه باشد که آن نیز به دلیل حضور اکثریت غیرمتخصص در کسوت مترجم که نمی دانند چه اثری اهمیت دارد و زبان دانی شان - چه فارسی چه زبان دوم- تعریفی ندارد، در رکود است. افسوس که ما از دو جریان مهم ترجمه یعنی سده های نخستین اسلامی و از اواخر قاجار تا دهه ۵۰ شمسی درس نگرفتیم، و راه بیهوده پیمودیم، حالی که آن دو جریان بالندگی آورد و این بیراهه در مغاک گمراهی جای دارد. اگر نتوانیم تالیفی ارزنده به دست دهیم - حتی یک بازنگاری مفید- پس چه بهتر اثری درخور و شایسته را ترجمه کنیم. اما این ایستایی تاریخ پژوهی اروپاشناسانه ماست، معضل اصلی در نبود تاریخ اندیشی است، بی شک تاریخ پژوهی تنها مقدمه ای است در ورود به تاریخ اندیشی و آخری باب شناخت است، تنها با تاریخ اندیشی است که می توانیم مجلسها سازیم و اروپا را بعنوان یک ابژه تاریخی و هم فلسفی فهم و تفسیر کنیم. اندیشیدن - در دستگاه فلسفه- و پژوهیدن - نه از سر تفنن- در پیوند با یکدیگر معنا دارند و کلید برون رفت از این بن بست اند، بن بستی شناختی و تاریخی. فلذا ما در پژوهش دچار ایستایی شدیم و در اندیشه دچار امتناع، راهکار چیست؟ باز اندیشی در این مشکل و تجهیز دانش خویش به تخصص و تعمیق عمل علمی و شاید کمی در محضر تجربه پیشینیان نشستن.
منبع: مورخان
نظر شما