سوال تاریخی یا مساله تاریخی؟

رویکرد تاریخ پژوهان چه تفاوتی با نگاه علاقمندان به تاریخ به پدیده های تاریخی دارد؟

مجید علیپور، سردبیر مورخان
مورخان چگونه به پدیده های تاریخی می نگرند؟ چرا این همه بر مطالعه روشمند تاریخ تاکید می شود؟ تحصیلات دانشگاهی ، دانش آموخته تاریخ را واجد کدام ویژگی ها می کند که به احتمال بسیار یک علاقمندِ صرف به حوادث تاریخی ( که ممکن است منابع بسیاری را هم مطالعه کرده باشد) از آن محروم است؟ ...

شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵
مورخان چگونه به پدیده های تاریخی می نگرند؟ چرا این همه بر مطالعه روشمند تاریخ تاکید می شود؟ تحصیلات دانشگاهی ، دانش آموخته تاریخ را واجد کدام ویژگی ها می کند که به احتمال بسیار یک علاقمندِ صرف به حوادث تاریخی ( که ممکن است منابع بسیاری را هم مطالعه کرده باشد) از آن محروم است؟
برای پاسخ به این پرسش ها لازم است در ابتدا میان دو مفهوم«سوال/ پرسش»تاریخی با«مساله»تاریخی تمایز قایل شویم اما پیش از آن؛ به هنگام پژوهش در باب یک پدیده در تاریخ باید توجه داشت که در واقع با مجموعه یا منظومه ای از علل و زمینه ها روبرو هستیم که آن«رخداد تاریخی» را به وجود آورده اند. توجه به این امر بسیار مهم است زیرا باعث می شود تاریخ پژوه (history Researcher) نسبت به موضوع مورد مطالعه خود، به بینشی کلی تر دست یابد. دست یافتن به بینشی کلی، تاریخ پژوه را قادر می سازد به جای توجه به رویدادهای تاریخی به صورت پدیده هایی تصادفی، منفرد و جزیره ای، آنها را جزیی و زنجیره ای از یک کل و در قالب یک ساختار و به صورت شبکه ای از علل و پیامدها مشاهده و مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.
در اینجا لازم است از خلط مبحث و غلط جا افتاده ای اجتناب شود . «کل نگری»یک متخصص تاریخ، با«کلی گویی»های اشخاصی که نسبت به مسایل تاریخی غیرمتخصص محسوب می شوند ، تفاوت بسیاری دارد. بهتر است با ذکر مثالی مقصود را واضح تر بیان کنیم. مسافری را تصور کنید که برای نخستین بار از فراز تپه ای به بیشه ای می نگرد. ممکن است در آن لحظه او خود را صاحب یک چشم انداز/ دید کلی نسبت به صحنه پیش رو بداند و بعدها (با اعتماد به نفسی مثال زدنی) برای دیگران، آن منظره را بسی زیبا و یا به عکس کاملا ناخوشایند و ترسناک تصویر و توصیف کند! در حالی که اگر ساعتها در همان موضع بایستد و به صحنه پیش رو بنگرد و یا به دفعات به همان نقطه بازگردد و از همان زوایه به بیشه بنگرد جز یک سری صحنه های کلی چیزی مشاهده نخواهد کرد؛ اما اگر به جای تنبلی و قضاوت سطحی و عجولانه، دل به دریا زده ، وارد جنگل فرضی شود ، چند روزی را در آن سپری کند و زوایای مختلف آن را بپیماید، به صورت کاملا عمیق تری با استعدادها و مواهب و البته خطرات در کمین آن جنگل آشنا خواهد شد.
به بیان دیگر به اطلاعات و آگاهی هایی دست می یابد که یقینا از چنان فاصلهء زیادی اصلا قابل مشاهده و فهم نبودند. اگر این مسافر به هنگام بازگشت از این سفرِ پرماجرا ، دوباره در همان نقطه و بر فراز همان تپه بایستد و به آن بیشه بنگرد (گرچه بازهم در ظاهر دیدی کلی نسبت به آن دارد) اما تعریف و توصیف او از آن سوژه تا حد زیادی متفاوت و چه بسا دارای تغییرات کلی با توصیفات فرد اول باشد.
اکنون می توانیم بین دو مفهوم«سوال»(Question) و«مساله»(problem) در تاریخ پژوهی تمایز قائل شویم. در مثال فوق ، پرسشهای مسافر فرضی تا پیش از ورود به آن بیشه و تا زمانی که با زوایای مختلف موضوع آشنا نشده بود (همانند پرسشهای مکرر کودکان از اطرافیان ) چیزی بود از«جنسِ جهل»و به احتمال زیاد پرسش هایی از این دست داشت:
۱. آیا در این بیشه حیوانات درنده ای هم زندگی می کنند؟
۲. چه تعداد از درختان این جنگل میوه دار و چه تعداد بدون میوه اند؟
۳. ...
۴. ...
۵. ...
درحالی که مسایل و پرسشهای مسافر بازگشته از بیشه (با توجه به مدت توقف او در محل و میزان اطلاعاتی که در آن مدت از زوایای مختلف آن به دست آورده) از«جنسِ آگاهی»است.
تاریخ پژوه آن کسی است که در خود را در چنین نقطه ای تعریف کند. در واقع مسایلی که مطرح می کند ، محصولِ آگاهی های اوست نسبت به سوژه اش . وی بعد از زمانی غور و تفحص در جزییات مسایل و ادوار تاریخی، خود را صاحب نوعی بینش در تاریخ می یابد و سپس با توجه به بینش تاریخی خود به صورت آگاهانه و روشمند به مسایل تاریخی ورود می کند.
موضوعات تاریخی برای تاریخ پژوه ماهیتی پرابلماتیک (مساله محور) می یابند واین چیزی نیست جز حاصل دانش منظومه ای و نگاه شبکه ای او به موضوع تاریخی است.

مثال: هرگاه پژوهشگری ، مالیات تمغا * در دوره یکی از ایلخانان مغول را مساله اصلی خود بداند و پرسشش را چنین مطرح کند که :
"چه مسایلی باعث شدند غازان خان در دریافت مالیات تمغا اصلاحاتی انجام دهد؟» او یک «پرسش» مطرح کرده است و در پی پاسخی برای جهلِ مطلقش از آن موضوع بوده است.
اما اگر مساله را اینگونه مطرح کند که:«ساخت مذهبی جامعه ایرانی چه تاثیراتی بر اصلاحات اقتصادی در دوران غازان خان داشت؟»رویکردی پروبلماتیک به تاریخ داشته و توانسته از دل آگاهی های پیشینی خود از ساختار مذهب ، ویژگیهای جوامع شهری و روستایی ایران ، اثرات ایلغار مغول بر اقتصاد ایران و ... یک دشواره/مساله تاریخی استخراج نماید.
* با املاهای دیگری همچون طمغا ، تمقا و ... نیز آمده است.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما