روشنفکران و همراهی با مطالبات اقتصادی

تلاشی برای توجه دادن جامعه از مطالبات معیشتی به خواسته های بنیادی

مجید علیپور، سردبیر مورخان؛ زهرا بهنام، پژوهشگر تاریخ
«اگر جمعی از مردم آزادی می‌خواهند و موقع را مناسب دانسته‌اند، گناه من نیست». (ظل السلطان)

از جنبه‌‌‌ی نظری؛ جوامع سنتی که قرن‌ها در وضعیت رکود و ایستایی اجتماعی و اقتصادی قرار داشته‌اند، هنگامی‌که در معرض ارتباط با جهان خارج به‌ویژه جهانی که حامل پویایی است، قرار گیرند، دچار تکانه‌های عظیمی می‌شوند که می‌تواند آغازگر تحولاتی بزرگ در کل ساختارهای آن جوامع شود. بدون شک جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان، نه جنبشی صرفاً با مطالبات اقتصادی بود و نه جنبشی مختص به ناحیه و شهری ویژه؛ اما نقش تجددطلبان اصفهانی در ایجاد ائتلافی از ناراضیان و سوق دادن همه طبقات ناراضی ازجمله محافظه‌کاران از مطالبات موقت و محدود به خواست‌های بنیادی‌تری چون تحدید قدرت شاه و قانونمند کردن رفتارهای کارگزاران حکومتی بسیار پررنگ و اثرگذار بوده است. نوشتار پیش رو تلاش دارد ضمن تشریح وضعیت بحرانی اقتصاد و استقلال کشور به هنگام مواجهه با زیاده خواهی های دول استعمارگر و نفوذ خزنده سرمایه سالاران غربی، به نقش روشنفکران و اصلاح‌طلبان اصفهانی در سمت‌وسو دادن به تحرکات اعتراضی مردم و تلاش‌هایشان جهت افزایش سقف مطالبات معترضین از راه توجه دادن به مشکلات بنیادین حکومت بپردازد....

آدینه ۸ دی ۱۳۹۶
پیش‌درآمد
از جنبه‌‌‌ی نظری؛ جوامع سنتی که قرن‌ها در وضعیت رکود و ایستایی اجتماعی و اقتصادی قرار داشته‌اند، هنگامی‌که در معرض ارتباط با جهان خارج به‌ویژه جهانی که حامل پویایی است، قرار گیرند، دچار تکانه‌های عظیمی می‌شوند که می‌تواند آغازگر تحولاتی بزرگ در کل ساختارهای آن جوامع شود. اولین برخوردها میان ایرانیان و اروپاییان در دوره قاجار آمیزه‌ای بود از حیرت و ترس. حیرت در برابر پیشرفت‌های شگفت‌انگیزشان و در مقابل کابوس از دست دادن استقلال و هویت خود در مقابل هجوم عریان یا نفوذ خزنده آن‌ها. محافظه‌کاران بنا را بر حفظ ارزش‌های سنتی از راه طرد مطلق هر امر نویی گذاشتند، درحالی‌که تحول‌خواهان سعی کردند ضمن بهره‌گیری از مواهب این ارتباط تا حد ممکن استقلال کشور را حفظ کنند.
بدون شک جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان، نه جنبشی صرفاً با مطالبات اقتصادی بود و نه جنبشی مختص به ناحیه و شهری ویژه؛ اما نقش تجددطلبان اصفهانی در ایجاد ائتلافی از ناراضیان و سوق دادن همه طبقات ناراضی ازجمله محافظه‌کاران از مطالبات موقت و محدود به خواست‌های بنیادی‌تری چون تحدید قدرت شاه و قانونمند کردن رفتارهای کارگزاران حکومتی بسیار پررنگ و اثرگذار بوده است. نوشتار پیش رو تلاش دارد ضمن تشریح وضعیت بحرانی اقتصاد و استقلال کشور به هنگام مواجهه با زیاده خواهی های دول استعمارگر و نفوذ خزنده سرمایه سالاران غربی، به نقش روشنفکران و اصلاح‌طلبان اصفهانی در سمت‌وسو دادن به تحرکات اعتراضی مردم و تلاش‌هایشان جهت افزایش سقف مطالبات معترضین از راه توجه دادن به مشکلات بنیادین حکومت بپردازد.

پیرامونی شدن اقتصاد ایران
متعاقب شکست‌های سنگین ایران از روسیه و انعقاد قرارداد تحقیرآمیز ترکمانچای و بعدها پیمان‌نامه پاریس (ایران و انگلستان)، امتیازات و تسهیلات گسترده‌ای به اتباع کشورهای غربی در زمینه‌های حقوقی و بازرگانی اعطا شد که درنتیجه آن‌ها دروازه‌های کشور به روی سرمایه‌ها و محصولات خارجی بازگردید. رفت‌وآمد هیات‌های تجاری به ایران افزایش یافت و به‌زودی اوضاع به‌گونه‌ای شد که بیش از ۷۵ درصد بازرگانی کشور در انحصار این دو قدرت استعماری قرار گرفت.
رقابت صنایع‌دستی و کارگاه‌های کوچک که با روش‌های سنتی و عقب افتاده به تولید محصول می‌پرداختند با تولیدات مرغوب و ارزان خارجی ناممکن بود، بنابراین برای چنان صنعت نحیف و عقب‌افتاده‌ای، چشم‌اندازی جز تعطیلی و نابودی مطلق متصور نبود.
نفوذ اقتصادی و سیاسی انگلستان و روسیه به‌موازات هم در کشور نیمه مستعمره ایران روزبه‌روز بیشتر می‌شد. روسیه تلاش داشت با استفاده از ضعف روبه تزاید این همسایه جنوبی، با پیرامونی کردن اقتصاد آن به تعمیق و تحکیم هرچه بیشتر نفوذ و حضورش بپردازد تا در نهایت به آرزوی دیرین خود یعنی گسترش قلمرو به سمت جنوب و دستیابی به آب‌های گرم خلیج‌فارس دست یابد. انگلستان نیز ایران را چیزی بیش از یک دولت ضربه‌گیر (Buffer State) که می‌تواند مانعی در مقابل نزدیک شدن و هجوم احتمالی رقبا به هندوستان باشد نمی‌دید و تمامی اقداماتش در برقراری و گسترش ارتباطات سیاسی و اقتصادی با دولت مرکزی و خاندان‌های قدرتمند محلی تنها با هدف حفظ هندوستان از خطرات احتمالی صورت می‌گرفت.
دیوانسالاری فاسد
هجوم سرمایه سالاری غربی تنها معضل فعالان اقتصادی کشور نبود، مشکل بزرگتر و ریشه دارتر دیوان سالاری فاسد و غارتگری بود که در آن هیچ کاری جز به پرداخت رشوه ، باج و حق حساب به سرانجام نمی رسید. به بیان دیگر نه تنها به داخل و به کارگزاران فاسد قاجاری امیدی نمی رفت بلکه هر نوع اعتراض به آن همه اجحاف ها و تعدیات ، حتی اگر به صورت تظلم خواهی هم انجام می گرفت به شدیدترین وجهی سرکوب می‌شد. به‌عنوان نمونه می‌توان به برخورد حاکم وقت اصفهان شاهزاده «ظل‌السطان» با یکی از تجار این شهر که مبلغ زیادی به او بدهکار بود اشاره کرد. تاجر که رفت‌وآمدهای بسیار خود به دارالحکومه برای وصول طلبش را بی‌نتیجه یافت، به تهران رفت و با تظلم خواهی از ناصرالدین‌شاه با توصیه‌نامه‌ای مبنی بر پرداخت طلبش بازگشت؛ اما زمانی که آن نامه را به نزد ظل‌السلطان برد؛ ظل‌السلطان با ابراز تعجب از این همه جسارت! گفته بود: «تو باید دل بزرگی داشته باشی که جسارت و جرات چنین عملی را به تو داده است!» و بی‌درنگ خشمگینانه دستور داده بود تا شکمش را بشکافند و دل او را بیرون آورند تا اندازه آن را ببیند!
در حقیقت ظلم و سختگیری به قصد ایجاد ترس در دل رعایا و سایر طبقات جامعه از سیاست های کشورداری قاجارها محسوب می شد و نظام حاکم به عمد چنان شیوه هایی را معمول می داشت. چنانکه نقل شده است فتحعلی شاه از آقا محمدخان خواسته بود اندکی بر رعایا آسان تر بگیرد تا آنها هم دعا و نیایش بیشتری برای او بکنند ؛ آقا محمد خان در خشم شد و گفت: «اندیشه ات خام و خطاست! زیرا تو با دهقان نزیسته ای و تصوری از این عوام الناس نداری. هنگامی که رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رئیس و ضابط افتد و چون عموم اهالی ملک را فراغت روی دهد به عمال و حکام تمکین نکنند و در فکرهای دور و دراز افتند. این گروه فرومایه را چنان باید به خود مشغول کردن که از کار رعیتی و گرفتاری فارغ نگردند، ارباب زراعت و فلاحت باید چنان باشد که هر دَه خانه را یک دیگ نباشد تا به جهت طبخ آشی یک روز به عطلت و انتظار بسر برند، والا رعیتی نکنند.»
در همین دوره خفقان و ظلم، حرص شاه برای مسافرت به فرنگ هم افزایش یافت و چون خزانه تهی بود، سیاست فروش مناصب و ایالات برای افزودن بر مداخل و مواجب در پیش‌گرفته شد و چون این سیاست خانمان برباد ده هم نتوانست کفاف مخارج دربار و مواجب بگیران آن را بدهد، رویه دریافت وام از دولت‌های صاحب نفوذ در ازای اعطای امتیازات انحصاری به آن‌ها در پیش گرفته شد.
در شرایطی‌که در پی قراردادهای متعدد، تبعیض‌های مالیاتی و حقوقی میان فعالان و بازرگانان ایرانی و خارجی بسیار زیاد شده بود، اعطای این امتیازات انحصاری در حکم کوبیدن آخرین میخ‌ها بر تابوت تولید و صنعت داخلی بود. نتیجه آنکه بسیاری از تجار و صاحبان صنایع یا به فلاکت افتادند و یا ترجیح دادند خود را تحت‌الحمایه دول خارجی قرار دهند تا از گزند تبعیض‌های موجود و همچنین ظلم و دست‌اندازی مأموران حکومت در امان بمانند. مؤلف کتاب تاریخ دخانیه ضمن شرحی بر وضعیت صنایع و بازرگانی ایران آن عصر می‌نویسد: «بسیار از شُعب بزرگ و عمده صنایع ایران که سرمایه توانگری مملکت بود، یکسره باطل و خلق کثیری از مردم ایران که ارباب این صنایع بودند، بالمرّه از کار افتاده و عاطل ماندند.» مادام دیولافوا باستان‌شناس فرانسوی نیز با دیدن وضعیت صنعت و بازرگانی ایران آن عصر می‌نویسد: «ایران، به‌ویژه اصفهان که در دوران شاه‌عباس کبیر به منتهای ترقی و رونق رسیده بود، امروز به‌کلی مرده است. اشخاصی که در بازار ایران به نام تاجر خوانده می‌شوند، همه دلالان بیگانگان هستند و تجارت به معنای واقعی در این کشور وجود ندارد.»
ائتلافی برای مقاومت
تداوم این مسیر جز از بین بردن کامل استقلال و هویت ایرانی، به نتیجه‌ای دیگر نمی‌توانست منجر شود؛ اما در برابر با این وضعیت و خطر قریب‌الوقوع، در میان اقشار مختلف مردم نوعی همبستگی و ائتلاف به وجود آمد که بتواند در کنار پاسداری از استقلال کشور از هنجارهای اخلاقی جامعه نیز دفاع کند.
پیش‌ازاین برنامه‌های برخی از دولتمردان وطن‌دوست (مانند میرزا ابوالقاسم فراهانی و امیرکبیر) و اقدامات تنی چند از اصلاح‌طلبان، همچون تشکیل اتحادیه تجار (مجلس وکلای تجار ایران) که هدفشان را «حفظ منافع تجار ایرانی در برابر بازرگانان بیگانه، تأسیس صنایع و منسوجات جدید در رقابت با محصولات فرنگی، افزایش صادرات ایران، پیکار با محصولات بی‌مصرف فرنگی که سیل بنیان‌کن ثروت مملکت و عامل فقر عمومی» اعلام کرده بودند در مواجهه با فساد ساختاری حکومت و کارگزاران قاجاری شکست‌خورده بود و امیدی به موفقیت اصلاحات در چنان نظام سراسر فسادی وجود نداشت.
در چنین فضای ترس‌آور و ناامیدکننده‌ای بود که بسیاری از تجار، نخبگان ناراضی (روشنفکران طالب تجدد) و حتی جناح روحانیونِ مخالف تجدد، چاره را ایجاد ائتلافی مدنی باهدف زنده نگاه‌داشتن استقلال کشور و سبک زندگانی ایرانی یافتند. ژانت آفاری معتقد است که در این دوره برای بسیاری از روشنفکران و بازرگانان مساله محوری عبارت از این شد که چگونه می‌توان از تأثیر ویرانگر تجارت و سیاست اروپا در صنعت و تجارت ایران جلوگیری کرد. اولین ثمره این ائتلاف در جریان جنبش اعتراضی علیه قرارداد رژی (تنباکو) خود را نشان داد. اعتراضاتی که به‌ویژه در اصفهان باوجود خطبای رادیکالی چون ملک‌المتکلمین و سید جمال‌الدین واعظ به‌سوی تعارضات جدی‌تر با کلیت نظام موجود هدایت شد؛ به همین دلیل بود که اولین زمزمه‌های تحریم مطلقِ کشت و استفاده از توتون و تنباکو از این شهر برخاست.
هرچند نیکی کدی (Niki R.Keddie) این ائتلاف را «ائتلافی عجیب و ناپایدار» می‌نامد که بعدها عامل شکست تلاش‌های مشروطه خواهان شد اما نفس مشارکت این طیف‌های ناهمگون و به‌ویژه همراهی روشنفکران غیرمذهبی (مانند آخوندزاده) و اقلیت‌های غیرمسلمان در این جنبش نشان می‌دهد که ایرانیان در پس این قراردادها و مبادلات به‌ظاهر اقتصادی، کل موجودیت و کیان خود را در معرض خطر اضمحلال می‌دیدند و خیزش عمومی آن‌ها علیه این قرارداد، هدفی به‌مراتب وسیع‌تر از تهدید سبک زندگانی سنتی و یا تغییر مناسبات اقتصادی داشته است. البته دراین‌بین همراهی علما و به‌ویژه فتوای آیت‌الله شیرازی (مرجع بزرگ شیعیان) مشروعیت لازم را به جنبش ارزانی بخشید.
اصلی‌ترین دغدغه جناح روحانی و محافظه‌کار ائتلاف، ایجاد محدودیت بر میزان مراوده و حضور غربیان با مردم بومی بود همانند «میرزا محمدعلی» مجتهد بزرگ شیراز که معتقد بود: «جای تردید نیست که کمپانی عده زیادی اروپایی به ایران می‌آورد و اینان در تماس و مراوده دایم با مردم، مبانی اعتقادی آن‌ها را سست می‌کنند.» مؤلف کتاب تاریخ دخانیه نیز در صفحات متعدد کتابش به هراس علما از افزایش حضور غربیان در میان مردم و تأثیرات سوء این حضور در اعتقادات و سبک زندگی مردم اشاره دارد. «به بهانه این عمل مجموعاً دو لَک نفر زن و مرد (که عبارت از دویست هزار باشد) از مردم فرنگستان به ایران نقل دادند. فرنگیان پیش‌ازاین‌ها در همه جای ایران خاصه دارالخلافه زیاد بودند، اینان نیز اضافه شدند و ایران فرنگی بازار درست‌وحسابی گردید. به‌خصوص تهران که در این تازگی‌ها که از فرنگی قیامت و محشر شده بود. هر جا می‌رفتی فرنگی؛ خانه فرنگی، دکان فرنگی، بازار فرنگی و ... . [...] این مردم که تن به کار و خدمتِ فرنگی می‌دهند البته معلوم است که پایه‌ومایه در دین ندارند اما به همین مقدار آمیزش با فرنگی، بالمره بی‌مبالات، بددین و بی التزام به مراسم شریعت [شده‌اند]»
اما روشنفکران عضو ائتلاف بنا داشتند با تقویت این نداهای اعتراضی و شکل دادن به مقاومت‌های موقت و پراکنده، دامنه خواسته‌ها را گسترش دهند و در نهایت اذهان را متوجه لزوم اصلاحات بنیادی در نظام سیاسی و اقتصادی کشور نمایند. آن‌ها با تشکیل مجالس سری و انجمن‌های مخفی در سراسر کشور، به تبادل افکار و اندیشه‌ها و افزایش نیرو جهت زمینه‌سازی برای ایجاد یک انقلاب پرداختند. در اصفهان سه واعظ انقلابی یعنی مجدالاسلام، ملک‌المتکلمین و سیدجمال‌الدین واعظ انجمن ترقی را تشکیل دادند، برای روزنامه‌های خارج از کشور مقاله می‌نوشتند و به تأسیس مدرسه‌ای به سبک جدید همت گماشتند. با شروع اعتراض‌ها علیه قرارداد رژی به جمع معترضین پیوستند و در این مسیر از ایده تشکیل شرکت تجاری «اسلامیه» باهدف تقویت سرمایه‌داری ملی از راه تجمیع سرمایه‌های وطنی و تحریم کالاهای خارجی حمایت کردند و در نهایت روحانیون و منتفذین شهر را به تشکیل انجمن‌های مخفی آزادیخواه و مشروطه‌طلب تشویق کردند. این رویه، یعنی هدایت اعتراض‌های زودگذر مردمی علیه شرایط نامطلوب اقتصادی به سمت خواست‌های بنیادی‌تر، پیش‌ازاین نیز در اصفهان سابقه داشت، چنانکه «ظل‌السلطان» زمانی که در شهر مشکل کمبود ارزاق و اعتراضات عمومی پیش آمد در تلگرافی به اتابک (صدراعظم وقت) نوشت: «اگر جمعی از مردم آزادی می‌خواهند و موقع را مناسب دانسته‌اند، گناه من نیست».
سخن پایانی
باآنکه اقشار روشنفکر و روحانی در دفاع از منافع ایرانیان و مقابله بانفوذ و تسلط خارجیان بر اقتصاد کشور صداقت داشتند، اما شکی وجود ندارد در پشت واژگان پرشور روشنفکرانِ حمایت‌کننده از اعتراضات که با مواردی چون افزایش مالیات‌ها بر بازرگانی یا اعطای امتیازات به شرکت‌های روسی یا انگلیسی مخالفت می‌کردند، فهرست بلند بالایی از اصلاحات بنیادین همچون اعمال محدودیت‌های قانونی بر قدرت خودکامه شاه و توسعه و پیشبرد نهادهای آموزشی و قضایی نوین و... قرار داشت و همین جناح بودند که توانستند خیلی زود چنان اعتراضات محدود و محلی را به جنبشی سراسری و دموکراتیک تبدیل کنند که مطالباتش را تأسیس پارلمان به سبک اروپایی و قانون اساسی قرار داده بود.

منابع
۱. آفاری، ژانت؛ انقلاب مشروطه ایران، ترجمه رضا رضایی، چاپ سوم، ۱۳۸۵، تهران: نشر بیستون.
۲. دانشور، روح الله؛ تاریخ مشروطه ایران و جنبش وطن‌پرستان اصفهان و بختیاری، ۱۳۳۵، تهران: چاپ سینا.
۳. صفایی، ابراهیم، نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت امور خارجه،۱۳۷۰، تهران: انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.
۴. عیسوی، چارلز؛ تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، ۱۳۶۲، تهران: نشر گستره.
۵. فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، چاپ یازدهم،۱۳۹۰، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
۶. کربلایی، شیخ حسن؛ قرارداد رژی یا تاریخ انحصار دخانیات، چاپ دوم، ۱۳۶۱، تهران: انتشارات مبارزان.
۷. کوزنتسوا، ن.آ. و همکاران؛ پژوهش هایی پیرامون تاریخ نوین ایران،‌ ترجمه: سیروس ایزدی و میترا دات ایزدی، ۱۳۸۳، تهران، نشر ورجاوند



نظر شما