دهقانان ایرانی؛ انقلابی یا ضد انقلاب؟

مقاله ویژه‌نامه مشروطه روزنامه ابتکار به قلم مجید علیپور

مجید علیپور، سردبیر مورخان
برآوردها نشان می دهند که بیش از نیمی از جمعیت ایران در آستانه انقلاب مشروطه را رعایا و دهقانان روستایی تشکیل می دادند. این جمعیت عظیم به صورت تاریخی در چنبره نظام ظالمانه زمین داری موسوم به ارباب-رعیتی گرفتار بودند و به سبب سیاست های بی رحمانه ای که در زمینه تقسیم محصول، مالیات گیری و اخذ انواع عوارض، غصب و مصادره زمین های مرغوب و ... اعمال می شد روزگار سیاه و مصیبت باری را از سر می گذراندند...

پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۵
دریافت فایل
برآوردها نشان می دهند که بیش از نیمی از جمعیت ایران در آستانه انقلاب مشروطه را رعایا و دهقانان روستایی تشکیل می دادند. این جمعیت عظیم به صورت تاریخی در چنبره نظام ظالمانه زمین داری موسوم به ارباب-رعیتی گرفتار بودند و به سبب سیاست های بی رحمانه ای که در زمینه تقسیم محصول، مالیات گیری و اخذ انواع عوارض، غصب و مصادره زمین های مرغوب و ... اعمال می شد روزگار سیاه و مصیبت باری را از سر می گذراندند.
در اواخر دوره ناصرالدین شاه و سپس فرزندش، حکومت برای جبران کسری بودجه، سیاست فروش مناصب را در پیش گرفت. با این تفاوت که برخلاف دوره ناصری که ماموران دولت پس از تقدیم پیشکشی و خرید منصب، چندین سال در محل ماموریت خود می ماندند؛ در دوره مظفرالدین شاه مدت ماموریت آنها به یک سال کاهش یافت تا پس از تجدید پیشکشی برای سال دیگر هم تمدید شود، یا آنکه مامور دیگری پیشکشی بیشتری بپردازد و به جای او برای حکومت به آن صوب گسیل گردد. با این رویه مردمی که وصول مالیات از آنها زیر نظر چنین حاکمانی بود، بسیار در رنج بودند، زیرا این حکام می خواستند چند برابر پیشکشی داده شده را در همان مدت محدود زمامداری خود از آن بینوایان بستانند. البته حکام قاجاری از اعمال چنان سیاست های خانه براندازانه ای، اهداف دیگری را هم در نظر داشتند که از مهم ترین آنها به تعبیر لرد کرزن (Lord Curzon) "آشنا کردن رعیت با ابهت پادشاه" بود. به روایت رضاقلی خان هدایت مولف کتاب روضه الصفای ناصری؛ آقا محمدخان قاجار سرسلسله حکومت قاجارها در پاسخ به خواهش ولیعهدش مبنی بر آنکه اندکی بر رعایا آسان تر بگیرد تا آن جماعت دعا و نیایش بیشتری برای او بکنند. در خشم شدوگفت: "اندیشه ات خام و خطاست! تو با دهقان نزیسته ای و تصوری از این عوام الناس نداری. رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رئیس و ضابط افتد .این گروه فرومایه را باید به خود مشغول کردن که از کار رعیتی و گرفتاری فارغ نگردند! ارباب زراعت و فلاحت باید چنان باشد که هر ده خانه را یک دیگ نباشد تا به جهت طبخ آشی یک روز به عطلت و انتظار بسر برند و الا رعیتی نکنند."
در چنین ساختاری کاملا طبیعی به نظر می رسد که ملاکین (اربابها) سیاست گسترش ترس و فرمانبرداری مطلق رادر قلمرو خود، تا نهایت ممکن بگسترانند. با رعایا بسان حیوانات مزرعه و گاه بدتر، رفتار می شد. گزارشهای متعددی از حبس ها ،
شکنجه ها و اعدامهای بی محکمه رعایای معترض یا ناتوان از پرداختها وجود دارد که در کنار روایات بسیار از دخالت در زندگانی خصوصی و زناشویی رعایا تا حد به ازدواج واداشتن یا به طلاق کشاندن آنها و حتی اعمال بی شرمانه ای چون همخوابگی با نوعروسان روستاها، گواهیست بر سیطره بی حد و مرز زمین داران بر دهقانان در این دوره.
روایت مختصرحاج سیاح از زندگانی روستاییان به خوبی گویای میزان رنج و ظلمیست که بر این قشر تحمیل می شده است:" [در] قریه کوچکی منزل کردیم. انسان اگر دهات ایرانى را گردش کند مى‏فهمد که ظلم یعنى چه؟ بیچارگان سوخته و برشته در یک خانه، تمام لباسشان به قیمت جل یک اسب نیست. یک ظرف مسى براى طبخ ندارند. ظرف‏هایى از گل ساخته، خودشان با این که شب و روز در گرما و سرما در زحمت و عذاب کارند، نانِ جو به اندازه سیر خوردن ندارند. سال به سال، شش ماه به شش ماه گوشت به دهانشان نمى‏رسد... هرقبیل نعمت ارزان و فراوان لیکن مردم بسیار پریشان، باید همه نحو جور حکام را کشیده توقعات ایشان را بجا بیاورند. اینجا را به یک شاهزاده نان خانه داده اند که موافق رسم ایران او باید مالیات و فرع مالیات را چندین برابر از مردم گرفته، رشوه و پیشکش ها که خودش داده بپردازد و خود و همراهانش هم فایده ببرند. " این وضعیت به نسبت در سراسر کشور مشاهده می شد، فوران( Joh- Foran) به نقل از ایستویک (جهانگرد آمریکایی) می آورد: دهقانان مازندرانی در سال ۱۸۶۱م در فقری کشنده و با بدترین پوشاک ، مسکن و غذا زندگانی خود را سپری می کردند. به گزارش آبوت (Abbott) در همان سالها در سرزمین زرخیز گیلان، دهقانان تا گردن مقروض اربابان بودند.
با چنین زمینه ای جای پرسش است که چرا با برخاستن نداهای اعتراضی در این زمان که اصلی ترین هدف آن "مطالبه عدالت" و "رفع مظالم" اعلام شده بود؛ به جز از سوی دهقانان گیلان و آذربایجان، شاهد حمایت درخور توجه و موثری از جنبش و رهبرانش نیستیم؟ جمعیت قابل توجهی که اگر به جنبش می پیوست می توانست به نیرویی موثر و سرنوشت ساز در ائتلافی تبدیل شود که میان پاره ای بازرگانان، روحانیون و روشنفکران شهری شکل گرفته بود.
در پاسخ به این پرسش، برخی از پژوهشگران، مشروطه و حکومت قانون را مفاهیمی نو ، وارداتی و مختص جوامع شهری دانسته اند که اساسا رعیت آن عصر نمی توانسته فهمی درست و درخور از آن داشته باشد؛ اما تردیدی نیست که هدف اصلی جنبش، مطالبه ای درون جوش بود که از آرمانها و واقعیات زندگی ایرانیان سرچشمه می گرفت. به نظر می رسدرعایایی که اصلی ترین چهره نظام سیاسی را در استثمار و بهره کشی عریان نظام ارباب-رعیتی می دیدند، مفهوم بسیط "عدالت" را در تغییر چنان مناسباتی و کوتاه کردن دست تعدی و چپاول ارباب و مباشر از مال ، ناموس و هستی خود دریابند. همچنین سابقه حمایت دهقانان از بسیاری از شورش ها و قیام های تغییرطلبانه (همچون قیام ابومسلم، سربداران و حتی در دوره متاخر شورش بابیه) نشان می دهد، امید به رفع ظلم و برقراری عدالت به امید روی کار آمدن نظامی "برابری طلب" همواره در افق اندیشه ایرانیان به ویژه روستاییان وجود داشته است.
از نظرگاه فرهنگی روستا و دهاتی در ذهن و زبان مردم ایران سادگی و ساده لوحی را متبادر می کرده است و این موضوعی نیست که بتوان به آسانی انکار کرد. در ضرب المثل های ایرانی عباراتی چون "مگر از ده آمده ای" بسی نادان و ابلهی معنا می داده است. این ابیات مثنوی نیز گویای دیدگاه بزرگان ادب و فرهنگ درباره روستاییان است:
"ده مرو؛ ده مرد را احمق کند / عقل را بی نور و بی رونق کند
هرکه در رستا بود روزی و شام / تا به ماهی عقل او نبود تمام
تا به ماهی احمقی با او بود / از حشیش ده جز اینها چه درود؟"
با این توصیفات تکلیف سایرین و دیدگاه آنها نسبت به دهقانان مشخص است. در میان مشروطه خواهان هم بدبینی نسبت به روستاییان و رعایا تا بدان حد بود که اجازه نمایندگی مجلس را از آنها سلب کرده بودند چرا که اعتقاد داشتند روستاییان و خرده مالکانی که کمتر از هزار تومان ملک داشته باشند، افرادی جاهل، بی سواد و بی تجربه و از نظر سیاسی بی ثبات، تابع احساسات و فریب خور هستند. بماند که اندک زمانی بعد، سران مشروطه خواه دست همان خان ها و زمین داران بزرگ را فشرده، مدیون و وام دار آنان شدند و کار را به جایی رساندند که بسیاری از همان مستبدین دیروز را به مناصب مهم گماشته، در مقابل خواستها برای تغییر مناسبات مالکیتی و لغو حق اربابی مقاومت سرسختانه ای به خرج دادند. دفاع مجلس مشروطه از زمین داران تا اندازه ای بود که حسام الاسلام( نماینده گیلان) در واکنش به گزارش هایی درباره شورش های رعایای گیلانی به صراحت گفته بود : "مجلس ملی نخواهد گذاشت رعایا حق مالکین را بخورند!"
همچنین از آنجا که جنبش از همان آغاز، شیوه‌ی تظلم خواهی با هدف به رحم آوردن حاکمان را در پیش گرفته بود، تلاش رهبران برآن بود که با تمامی ساختارهای موجود مخالفت صورت نگیرد تا مبادا بهانه ای شود برای سرکوب خونین جنبش. از همین رو به بسیاری از مسایل در زمینه های اجتماعی و سیاسی توجهی نشد و هیچ یک از رهبران اصلی نهضت در فکر گسترش انقلاب به روستاها نبودند. با این حال وضعیت در روستاهای آذربایجان و گیلان متفاوت شد. به گفته ثقه الاسلام "در این چند روز واعظین [ در آذربایجان] به حمایت از دهقانان برخواسته، وعظ خود را منحصر کرده بودند به این که مباشر را بیرون بکنید و مالک را جواب بدهید." به نوشته کسروی این سخنان به دل رعایا می نشست چنانکه "در همه دیه ها تکانی پدید آمد [...] در بسیاری از دیه ها بیرقی بالای مسجدها زده و در آنجا گرد می آمدند که ما مشروطه طلب شده ایم." در گیلان نیز برخی روشنفکران انجمن های محلی به وجود آوردند و تلاش کردند رعیت را با حقوق خود آشنا کرده، به مبارزه با زیاده خواهی های زمین داران برانگیزند در حالیکه از سایر نواحی به جز چند مورد تظلم خواهی و شکایت، همراهی دیگری با جنبش مشاهده نشد!
در واقع از مهم ترین علل عدم همراهی دهقانان با جنبش مشروطه خواهی، همین بی توجهی رهبران شهری به نیروی عظیم دهقانان بود که بعدها به صورت ناخودآگاه در خدمت مرتجعین و ضدانقلاب گرفته شد تا از جهل و ترس آنها نهایت بهره برداری صورت گیرد. با آنکه انقلاب مشروطه حق رای را برای ایرانیان به ارمغان آورده بود اما در مناطق روستایی، این روسای ایلات و زمینداران بودند که به واسطه سلطه مطلقشان بر رعایا نتیجه انتخابات را تعیین می کردند. وضعیت به گونه ای بود که کنسول انگلستان به درستی پیش بینی کرده بود"علی رغم رادیکالسیم موجود در شهرها، اکثر روستاییان در روز انتخابات از خانها وزمین داران پیروی خواهند کرد."
منابع و مآخذ
آبراهامیان، یرواند(۱۳۸۹) تاریخ ایران مدرن، ترجمه: محمدابراهیم فتاحی، چاپ پنجم، نشر نی، تهران
پاولوویچ، م؛ و. تریا؛ س. ایرانسکی (۱۳۵۷) سه مقاله درباره انقلاب مشروطه ایران، ترجمه: م. هوشیار، چاپ دوم، شرکت سهامی کتابهای جیبی، تهران
جمشیدیان، سجاد (۱۳۹۰) نمایندگان بهبهان، کهگیلویه و بویر احمد در مجلس شورای ملی، فصلنامه اسناد، ش۲
سوداگر، محمد (۱۳۵۹) نظام ارباب رعیتی در ایران، چاپ دوم، موسسه تحقیقاتی و اجتماعی پازند، تهران
سیاح، محمدعلى (۲۵۳۶) خاطرات، به کوشش حمید سیاح و تصحیح سیف‏اللّه‏ گلکار، چاپ دوم، امیرکبیر، تهران
ثقه الاسلام تبریزی ، میرزا علی اقا (۱۳۵۵) "مجمل حوادث یومیه مشروطه" مجموعه آثار قلمی ثقه الاسلام شهید تبریزی، به کوشش نصرت الله فتحی، انجمن آثار ملی، تهران فوران، جان (۱۳۷۱) مفهوم توسعه وابسته به مثابه کلید فهم اقتصاد سیاسی ایران دوره قاجار، ترجمه: احمد تدین، تاریخ معاصر ایران (مجموعه مقالات) کتاب چهارم، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران
کسروی، احمد (۱۳۸۸) تاریخ مشروطیت ایران، نشرکوشش، تهران
نظر شما