با کاروان مردگان

اشاراتی به حمل اجساد به عتبات عالیات

شهرام یاری، دانش‌آموخته مطالعات معماری ایران
این سرزمین از حیث دشواری، روزگارانی را گذارنده که به‌خاطر آوردن آن کام هر ایرانی وطن‌دوستی را تلخ می‌کند. روزگاری که خرافه سروری می‌کرده است؛ روزگاری که اَجساد مال‌داران بطور موقت به قبور سپرده و در موسم زیارت عتبات عراق عرب توسط کاروان مردگان حمل و با انتشار بیماری به زحمتِ مردمانِ در مسیر می‌اَفزوده اَست. روزگاری که نااَمنی غوغا می‌کرده است؛ روزگاری که راه‌های ایران اَمن نبوده و بیگانگان برای آن تدارک نیرو ‌و زحمت دیده و اِستقلال ایران را لگدکوب می‌کرده‌ اَست. روزگاری که بیعاری سوداگری می‌کرده است؛ روزگاری که را‌ه‌های منتهی به عتبات با تشدد عثمانیان همراه بوده و به زائرینِ ایرانی سخت می‌گذشته اَست. روزگار قاجار، روزگاری که راه‌های ایران در حال احتضار بوده اَست. در باب تحلیل آن روزگار نقلی بیش از سپرده قبلی ام‌ در این باره «طرق و شوارع در دوره قاجار»* نیست، تنها متناسب با احوال روز شواهد بیشتری را به کانال می‌سپارم:...

آدینه ۱۹ آبان ۱۳۹۶
این سرزمین از حیث دشواری، روزگارانی را گذارنده که به‌خاطر آوردن آن کام هر ایرانی وطن‌دوستی را تلخ می‌کند. روزگاری که خرافه سروری می‌کرده است؛ روزگاری که اَجساد مال‌داران بطور موقت به قبور سپرده و در موسم زیارت عتبات عراق عرب توسط کاروان مردگان حمل و با انتشار بیماری به زحمتِ مردمانِ در مسیر می‌اَفزوده اَست. روزگاری که نااَمنی غوغا می‌کرده است؛ روزگاری که راه‌های ایران اَمن نبوده و بیگانگان برای آن تدارک نیرو ‌و زحمت دیده و اِستقلال ایران را لگدکوب می‌کرده‌ اَست. روزگاری که بیعاری سوداگری می‌کرده است؛ روزگاری که را‌ه‌های منتهی به عتبات با تشدد عثمانیان همراه بوده و به زائرینِ ایرانی سخت می‌گذشته اَست. روزگار قاجار، روزگاری که راه‌های ایران در حال احتضار بوده اَست. در باب تحلیل آن روزگار نقلی بیش از سپرده قبلی ام‌ در این باره «طرق و شوارع در دوره قاجار»* نیست، تنها متناسب با احوال روز شواهد بیشتری را به کانال می‌سپارم:

تمدن و تجدد اروپائی تا اندازۀ به ایران هم سرایت کرده است. اینست در جلوی چشم شما کاروان شتر با بارهای تجارتی خیلی با تأنی حرکت می‌کند پشت سر کاروان قافله بزرگ قاطردار با محمولات عجیب و غریب دیده می‌شود. این‌ها تمام جنازه و استخوان‌های پوسیدۀ ایرانیان پولدار و متمول است که بامکنه مقدسه برای دفن حمل می‌شود عجالتاٌ در سرتاسر خط عبور امراض ساریه مختلفه را منتشر می‌کند. (وولفسن، ۱۳۰۹: ۵/۱۳۴)
مأخذ: وولفسن. ۱۳۰۹. ایرانیان در گذشته و حال. ترجمه‌ی میرزا حسین خان انصاری. طهران: چاپخانه خاور.
.
اجساد، حتی پس از تدفین هم نمی‌توانند در آرامش باقی بمانند. خانواده‌های ثروتمند یکی از نشانه‌های تشخص را این می‌دانند که استخوان‌های بستگانشان را در مکانی مقدسی دفن کنند: کربلا محل شهادت امام حسین (ع)، یا آستانۀ قدس رضوی در مشهد. از این رو تنها موقتاٌ آنها را بخاک می‌سپارند: در قبرهای کم عمقی قرارشان می‌دهند و با طاقی آجری رویشان را می‌پوشانند، و این خود مایۀ بوی وحشتناک در اطراف گورستان پس از بروز وبا بود. چند ماه بعد، و خیلی پیش از آنکه گذشتِ زمان میکروب‌های بیماری را از میان ببرد، این اجساد را بیرون آوردند، در کرباس پیچیدند، و بار قاطر کرده به سوی آرامگاه دوردستشان حمل کردند، و به اِحتمال نه چندان کم در مسیرشان بذر شیوع دوبارۀ بیماری را افشاندند. شگفت انگیز این نیست که وبا بسیاری را نابود می‌کند، بلکه جان به در بردن بخش چنان بزرگی از جمعیت است در سرزمینی که «نادانی» برای همیشه شاهراه همواری در برابر «مرگ» می‌گشاید. (بل، ۱۳۶۳: ۵۴)
مأخذ: بل، گرترود ۱۳۶۳. تصویرهائی از ایران. ترجمهٔ بزرگمهر ریاحی. تهران: خوارزمی.

در قهوه خانۀ امیرآباد به اتفاق چهار جنازۀ تبریزی به استراحت می‌پردازیم، که سفری دراز در پیش دارند. آنها را به کربلا می‌بردند، تا در جوار تربت حسین به خاک بسپارند. به قول همراهان مرده‌ها و آنها تا کربلا ۳۵ روز دیگر راه در پیش داشتند. هر کدام از این مرده‌ها به جعبۀ چوبی درازی چپانده شده بود. این جعبه که در قسمت پای مرده، مثل جعبۀ ویلن بارکتر می‌شود، طناب پیچ شده بود. لاشه‌ها جفت جفت به اسب‌ها بسته شده بودند، به این ترتیب که آنها را به هم بسته و از دو طرف اسب‌ها، به طور مایل آویزان کرده و به اسب‌ها بسته بودند و قسمت پای لاشه‌ها، در پایین از هم فاصله گرفته بودند. (سون، ۱۳۵۵: ۱۴۵)
شیعیان عقیده دارند، که هر چه آرامگاه ابدی کسی به قبر امام حسین نزدیک‌تر باشد، آن‌قدر پس از مرگ کارش آسان‌تر است و به دست شهید مقدس به باغ بهشت وارد خواهد شد. به این خاطر همۀ آنهایی که از نظر مالی خیال‌شان تخت است، معمولاٌ در وصیتنامۀ خود مبلغی را برای خرید قبری در کربلا تعیین می‌کنند. البته قیمت این قبر در اطراف مرکز خوشبختی متفاوت است و مبلغی را هم باید برای حمل مرده در نظر گرفت. چون کسانی که مرده‌ها را در آخرین سفر این دنیایی‌شان همراهی می‌کنند، برای کاری که انجام می‌دهند پول زیادی مطالبه می‌کنند. البته به ندرت مقرون به‌صرفه است، که برای یک مرده وارد سفر طولانی شد. پس مرده‌ها بایستی منتظر همدیگر بمانند و پس از این که انجمن مناسبی پیدا کردند، از طریق روستاهای زندگان سفرشان را شروع می‌کنند. (سون، ۱۳۵۵: ۶/۱۴۵)
مأخذ: هدین، سون. ۱۳۵۵. کویرهای ایران (سفرنامه سون هدین). ترجمۀ پرویز رجبی. تهران: انتشارات توکا.

[در مسیر بغداد به کرمانشاه] ناگهان از بوی بد دهشتناکی مشمئر می‌شویم که هر چه پیشتر می‌رویم بر شدّت آن افزوده می‌گردد. طولی نمی‌کشد که در وسط کاروان عظیم مردگان قرار می‌گیریم. ایرانیان خیال می‌کنند که برای دخول در بهشت کافی است که نزدیک قبر یکی از امامان، حسین (ع) یا علی (ع) به خاک سپرده شوند. بدکارترین مردم، چنانچه بتواند، پس از مرگش خرج مسافرتش را فراهم کند، مانند شریف‌ترین اِنسانی که در سرزمین خود به خاک سپرده شده با اِطمینان کامل وارد بهشت می‌گردند. به منظور حمل جنازه‌ها هزاران کاروان تشکیل یافته از دورترین نقاط ایران روان می‌گردند. اَجساد را یا در تابوت‌های کوچک گذاشته یا فقط آن را در پوشال یا فرش پیچیده هردو، سه یا چهار جسد بهم بسته بر پشت اسب حمل می‌کنند... [کاروان مردگان] در هرجا که توقف کنند آن مکان تا شب متعفن می‌گردد. (بایندر، ۱۳۷۰: ۲/۳۸۱)

مأخذ: بایندر، هانری. ۱۳۷۰. سفرنامه هانری بایندر. ترجمهٔ کرامت اله افسر. تهران: انتشارات فرهنگسرا.

در ایام سوگواری مردگان را کمتر برای تدفین باین شهرها (کربلا و نجف و کاظمین) حمل می‌کنند. اما جاده‌های خارج شهر وقت قابل نظاره است که منظره وحشتناک حاملین جنازه‌ها که افتان و خیزان گاهی به‌تنهائی و گاه بطور دست‌جمعی طی طریق می‌کنند، در مقابل چشم قرار می‌گیرد.
... بحث در اطراف مرده تر و مرده خشک، ابتدا نامفهوم و مشوش کننده است...
... بعضی از مرده‌کشها منباب احتیاط مقداری سیب در داخل تابوت می‌گذارند، زیرا معتقدند که بوی خوش سیب عفونت و گندیدگی اجساد را کاهش می‌دهد... به من گفته شد که گاهی این سیب‌ها به جعبه‌های میوه‌های آبدار و لذیذ را از من سلب کرد...
...قیمت قبر با فاصله‌ای که از مدفن شهداء قرار می‌گیرد، بستگی دارد و این قیمت از پنج روپیه تا هزار روپیه تفاوت می‌کند...
... بیشتر مردگان از ایران به عراق فرستاده می‌شوند. هندوستان نیز تعداد زیادی از اجساد مسلمانان را باین کشور می‌فرستد و به هر حال در هر نقطه از جهان که شیعیان پراکنده شده باشند، احتمال ارسال جسد آنها برای دفن به اماکن مقدسه و مذهبی وجود دارد هر چند مسافت بعید باشد. (نوردن، ۱۳۵۶: ۸/۶)
مأخذ: نوردن، هرمان. ۱۳۵۶. زیر آسمان ایران. ترجمهٔ سیمین سمیعی. تهران: دانشگاه تهران.

راه پر از دسته‌جات زوار قفقاز و ایران از تمام دهات و شهرها که حدّ و حصر ندارد. راه زیارت اغلب مانند بازار پر از آیندگان و روندگان. بسیاری نادان و جاهل و بی‌خبر از هر انسانیت و شریعت و دین، غیر از این‌که لفظ کربلا و حضرت عباس و امام حسین را یاد گرفته برای عبادت به ایشان و سؤال حاجات و آمرزانیدن مردگان چیزی ندانسته، حتی اغلب نماز و طهارت نمی‌دانند و نه می‌خوانند، بلکه بسیاری از یکدیگر دزدی می‌کنند. پیوسته در منازل با هم دعوا و غوغا می‌کنند. هزاران فحش رکیک به‌هم داده، سر و بازو می‌شکنند. کثافت و گندراه‌ها که سراپای صحرا از بوی نعش مرده‌های تازه و گند و کثافت انسان، حیوانات و انسان‌های مردار که تمام راه را یک دفعه حمام نرفته و چرک و عرق نَشُسته‌اند آمیخته به گرد و غبار و صداهای بدگویی و فحش ها و تعفن بیماران مبتلا به اسهال که بالای اسب‌ها به رو انداخته و از کمرشان کفه کشیده‌اند که نیفتد و آه و زاری خستگان و پیادگان و بیماران نالۀ افتادن زنان و گریۀ کودکان و ندا و هیاهوی چاپارداران، و از یک طرف فریاد صلوات چاوشان و دسته‌جات و نعرۀ ایشان واقعاٌ حیران است. (زنجانی، بی تا: ۲/۱۱)
مآخذ: زنجانی، ابراهیم. بی تا. خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی. به اتمام غلامحسین میرزا صالح.

مرده‌های خود را چرا از هر جا در توی تابوت‌ها به اسبان و خران و قاطران بار کرده به کربلا یا نجف نقل می‌نمائی و اُلکا (olkā – مرزو بوم) و منازل و طرق را بوی این جیفه‌های (مردارهای) گندیده مردار می‌سازی و مسافران آشنا و بیگانه را که از راه تردد دارند متنفر می‌کنی. (آخوندزاده، ۱۳۵۷: ۷/۵۶)
مأخذ: میرزا فتحعلی آخوندزاده. ۱۳۵۷. مکتوبات. تبریز: نشر احیاء.


نظر شما