مطبوعات و دولت دکتر مصدق

نقش مطبوعات در سقوط دولت مصدق

سجاد جمشیدیان، عضو تحریریه مورخان
کار از فحش و توهین و تهمت نیز گذشته بود و عکس ها و کاریکاتورهای بسیار قبیح در صفحه اول خود چاپ می کردند و حتی خانواده های آنان را هم در بر می گرفت...
دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵
مطبوعات به عنوان آینه ای تمام نما از مسائل تاریخی، سیاسی و اقتصادی امکان بررسی روند تحولات گذشته ی کشورمان را میسر می سازد. می توان گفت به دلیل فواصل انتشار کوتاه تری که مطبوعات نسبت به کتاب دارند، مسائل را دقیق تر و ریزتر موشکافی می کند و هر آنچه در روزگاران گذشته روی داده است، با مطالعه مقالات آنان می توان به حقایقی دست یافت که امکان دسترسی به آن مسائل جز از این راه ممکن نمی شود. به همین دلیل است که مطبوعات در زمره اصلی ترین منابع جهت انواع بررسی های اجتماعی و تاریخی تلقی می شوند(۱). در گذشته های دور تا به امروز به رغم درصد پایین سواد در بین مردم، مطبوعات به واسطة تأثیر‌گذاری بر نخبگان و اقشار باسواد، بر عامه مردم نیز تأثیر گذار بودند و در کنار رادیو و رسانه‌های سنتی افکار عمومی را شکل می‌دهند. همچنین مطبوعات خود به مثابه یک موضوع سیاسی در بسیاری از مواقع به محور و عامل درگیری‎ها، رقابت ها، تغییرات و تحولات سیاسی تبدیل می‌شدند تا آنجا که همواره توقیف مطبوعات و مدیران آنها و مطالب جنجالی منتشره ی آنها و قانون مطبوعات و نحوه ی تعامل دولتها با مطبوعات در فضای سیاسی قبل و بعد از ملی شدن نفت، عرصه سیاسی درون مجلس و دولت را به خود اختصاص می‌داد و در سمت و سو و کیفیت بسیاری از تحولات سیاسی نقش اصلی ایفا می‌کردند و فراتر از جایگاه رسانه، خود به یک نهاد و بازیگر صحنه سیاست تبدیل می‌شدند و از همان ابتدا و با شکل گیری جنبش مشروطه جهت‌گیرهای متفاوت و متعارض مطبوعات در تحرک بخشیدن و التهاب و تشنج فضای سیاسی نقش منحصر به فردی پدید آوردند(۲).
سالهای بین شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را می توان دوران هرج و مرج و آزادی نسبی و گاه آزادی مطلق در مطبوعات ایران نامید.در این دوران دوازده ساله بیش از هزار روزنامه و مجله در ایران منتشر شد که بسیاری از آنها بعد از انتشار چند شماره تعطیل شدند و عمر بعضی از پر سرو صداترین آنها مانند مرد امروز و باختر امروز پس از ترور مدیر یا برکناری و فرار صاحب روزنامه به سر رسید.این دوران همچنین دوره انتشار تعداد زیادی روزنامه حزبی در ایران بودکه عمر آنها نیز بستگی به فعالیت حزب داشت(۳).
پس از روی کار آمدن دولت جبهه ملی در اثر سیاست آزادی مطلق و بدون حد و مرزی که توسط دکتر مصدق نسبت به مطبوعات اتخاذ گردید، به دلیل عدم بلوغ سیاسی،بسیاری از مطبوعات از فضای آزادی سوء‌استفاده کردند و با لجام گسیختگی و خشونت در رقابت های مطبوعاتی، فضای سیاسی و اجتماعی کشور را به شدت حساس و ملتهب و در بسیاری موارد متشنج می‌ساختند. به رغم آنکه فشار افکار عمومی موجب گردید که در ماجرای تصویب اصل ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن دولت جبهه ملی برای اجرای این قانون، تقریباً همه مطبوعات موضع‌گیری مثبت، جانبدارانه و یا حداقل بدون تحریک و تهاجم اتخاذ نمایند و در پدید آمدن انسجام و اتحاد ملی نقش مستقیم و مؤثری ایفا ‌کنند، اما به تدریج از همان هفته‌های آغاز کار دولت جدید، آثار منفی و متقابل رقابت ها، اختلافات و درگیری‌های مطبوعاتی و حزبی هم در سطح نهادهای سیاست و هم در سطح جامعه و بین عموم مردم، رو به افزایش و گسترش گذارد(۴).
روی هم رفته در دوره دولت مصدق ۳۷۳ روزنامه موافق و مخالف منتشر می شد که می توان این دوره را دوره آزادی مطبوعات دانست. وی به شهربانی کل دستور داد در جراید آنچه راجع به شخص ایشان هر چه نوشته و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد اعتراض قرار بگیرد(۵). از خصوصیات مطبوعات در دوران حکومت دکتر مصدق ورود عده کثیری افراد بیسواد و فاقد صلاحیت به صف مدیران جراید بود.زیرا دکتر مصدق هرگونه محدودیت، حتی شرط سواد را در اعطای امتیاز انتشار روزنامه از میان برداشت و تنها در تهران قریب به یک هزار امتیاز روزنامه به اسامی عجیب و غریب صادر گردید.مدیران این روزنامه ها که بیشتر به قصد کاسبی امتیاز گرفته بودند و سواد اکثر آنها از حدود خواندن و نوشتن تجاوز نمیکرد روزنامه هایشان را به کسانی که دست به قلم داشتند کنترات می دادند و بعضی ها که زرنگ تر بودند چند مقاله از این و آن گرفته بقیه روزنامه ها را با نقل اخبار روزنامه های اطلاعات و کیهان و باختر امروز پر می کردند(۶).
می توان گفت در این سال ها روزنامه ها آزادی زیادی داشتند؛ گرچه حکومت همچنان بر مطبوعات نظارت داشت ولی این کنترل و محدودیت هنوز به میزان سالهای بعد شدت نداشت و شاید مسئولین حکومتی نیازی نمی دیدند که فشار شدیدی بر مطبوعات وارد کنند و بیشتر به سازمانهای سیاسی موجود و فعالیت آنها می پرداختند. امر نظارت بر مطبوعات در درجه دوم اهمیت قرار داشت و فقط به اعمالی کنترلی نه چندان گسترده بسنده می شد(۷)و بسیاری روزنامه نگاری را معادل دشنام گویی توهین و افترا لجن مالی و بدنام کردن اشخاص به قصد انتقام جویی یا اخاذی می دانستند.
دیگر کار از فحش و توهین و تهمت نیز گذشته بود و عکس ها و کاریکاتورهای بسیار قبیح در صفحه اول خود چاپ می کردند و حتی خانواده های آنان را هم در بر می گرفت(۸). به نوشته کتاب گذشته چراغ راه آینده است «به حریم امنیت جیره خوران شناخته شده استعمار و خدمت گزاران به نام ارتجاع که دائماً در توطئه هایی شرکت می کردند و جز عقیم ساختن مبارزه ضد استعماری مردم و ساقط کردن حکومت دکتر مصدق هدفی نداشتند، کوچکترین تجاوزی نمی شد و روزنامه ها و بلندگوهایشان که بیشتر مانع پیروزی های ملت ما را تخطئه می کردند و از نفاق و پراکندگی در صفوف مبارزین حداکثر سوء استفاده را می بردند طعم توقیف و تعطیل را نمی چشیدند و آزادانه به اعمال ننگین خود ادامه می دادند و چنانچه به علت کشف مدارک انکار ناپذیر خیانت هایشان پاره ای از آنان دستگیر می شدند در اثر اهمال و مسامحه دولت بلافاصله آزاد می گردیدند تا دسیسه ناتمام و توطئه های نافرجامشان را با اطمینان و شهامت بیشتری دنبال کنند»(۹)اگر یک خارجی بخواهد ایران را از دیدگاه مطبوعات سالهای ۱۳۲۹-۱۳۳۱ بشناسد و هیچ شناختی قبل از اوضاع سیاسی ایران نداشته باشد با حیرت متوجه می شود که همه دولتمردان ایرانی بدون استثنا عوامل بریتانیا بوده اند.اگر روزنامه های راستگرایان یا کمونیستهای آن دوره را بخواند به این جمع بندی میرسد که همه ناسیونالیستها به دستور مخفی بریتانیا برای آمریکا کار می کرده اند. اگر روزنامه های ناسیونالیستی و کمونیستی را بخواند متوجه میشود که راستگرایان از دیرباز عامل بریتانیا بوده اند و چانچه مطبوعات راستگراها و ناسیونالیستها را مطالعه کند در می یابد که تودهای ها در آن واحد عوامل بریتانیا و روسیه بوده اند(۱۰).
در جریان سالهای ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری دکتر مصدق سه نیرو و کمیت قدرت و به تبع آن سه طیف روزنامه و مجله در کشور به مبارزه با هم می پرداختند که این سه نیرو عبارت بودند از جبهه ملی، دربار و حزب توده.
مطبوعات ایران نیز در یک و نیم سال اول نخست وزیری مصدق تصویر روشنی از مواضع و جناح بندیهای سیاسی خود ارائه داده اند.ارگان های حزب توده و مطبوعات راستگرا مصدق را مورد حمله قرار می دادند و این حمله آنها به جبهه ملی خصمانه تر و گاه حتی با خشونت توام بود. روزنامه های هر دو گروه جبهه مخالف، مصدق را متهم میکردند که عامل امپریالیست آمریکاست.در روزنامه های هر دو گروه تاکید میشد که هیئت حاکمه ایران و امپریالیسم انگلستان دشمنان بزرگ ایرانند و معتقد بودند که طرفداران آنها (تودهای ها و راستگرایان) نبرد مقدس با این دشمنان ملت را به مراتب بهتر از جبهه ملی به سرانجام خواهند رسانید(۱۱).با مطالعه مطبوعات این دوره میتوان پی برد دست کم هفتاد نشریه با حکومت دکتر مصدق دشمنی داشتند(۱۲).روزنامه های توده ای همصدا و همسو با روزنامه های راستگرا با دشنام و وارد کردن تهمت های عجیب به دکتر مصدق و اعضای آن حزب با ایجاد جار و جنجال خیابانی بعضیها از بالای منابر و وعظ و عدهای از نمایندگان با بهره جویی از سنگرهای مجالس شورا و سنا به تضعیف و براندازی مصدق می کوشیدند(۱۳).آنها از یک سو او را عامل غرب می دانستند و مدام تلاش میکردند تا آمریکایی بودن مصدق را ثابت کنند و از سوی دیگر نشریات وابسته به آمریکا تبلیغ وابستگی مصدق به شوروی و بزرگ نمایی خطر کمونیسم را هدف اصلی خود قرار داده بودند(۱۴).
روزنامه‎های چپ مانند آخرین نبرد که به جای بسوی آینده منتشر می شد، شهباز، چلنگر، فرمان تاریخ که به جای نوید آزادی انتشار می یافت و آدینه از یک سو، روزنامه‌های راست متمایل به دربار مانند آتش، طلوع، وظیفه، پیک ایران و داد به بهانه حوادث مزبور حملات شدید و گسترده‌ای به دولت مصدق صورت دادند(۱۵). سایر روزنامه‌های درباری و راستگرا مانند آرام، اعتدال ایران، نوای ملت، گلهای سرخ، مرزبان و داریا نیز از زمستان ۱۳۳۰ بر شدت و صراحت حملات خود به دولت مصدق و هواداران ناسیونالیست و مذهبی آن افزودند. دو روزنامه قدیمی اطلاعات و کیهان که بیشتر روزنامهای خبری بودند با طیفی از مواضع مثبت، جانبدارانه، دو رو و فرصت‌طلبانه متناسب با مواضع دربار و شاه، ولی در مجموع محتاطانه و زیرکانه رفتار می‌کردند.از میان روزنامه های طرفدار دولت دو روزنامه اصلی طرفدار جبهه ملی و دولت دکتر مصدق، روزنامه صبح «شاهد» به مدیریت علی زهری و گردانندگی دکتر مظفر بقایی و روزنامة عصر «باختر امروز» به مدیریت دکتر حسین فاطمی، از معروفیت وتیراژ و محبوبیت و اعتبار گسترده‌ای برخوردار بودند و پیکاندار مبارزه و الگوی سایر مطبوعات طرفدار دولت محسوب می‌گردیدند. روزنامه باختر امروز از بدو تاسیس با طرفداری از دکتر مصدق و جبهه ملی جا افتاد و در زمان حکومت مصدق که حسین فاطمی ابتدا به معاونت نخست وزیر و سپس وزارت خارجه دولت او منصوب شد
ارگان رسمی دولت به شمار می آمد(۱۶)این دو روزنامه از ابتدای تاسیس جبهه ملی و سپس در ایام نخست وزیری مصدق وظیفه حمایت و ارگان جبهه ملی و اقدامات دولت مصدق را برعهده داشتند و در مدت انتشار خود با مقالات گوناگون به تشریح برنامه ها و فعالیت های دولت مصدق پرداختند.روزنامه باختر امروز با مدیریت حسین فاطمی تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ در کنار دکتر مصدق ماند و از دولت ایشان حمایت نمود اما شاهد که مظفر بقایی وظیفه گرداندن آن را برعهده داشت بعد از جدایی عده ای از یاران مصدق از ایشان، نیز از جمع هواداران مصدق خارج شد و به صف مخالفین ایشان پیوست و همصدا با مخالفان دکتر مصدق به انتقاد از برنامه های ایشان و دولت وی پرداخت.
حسین فاطمی که از مهمترین چهره های حامی دولت مصدق بود پس از بازگشت از پاریس و اخذ مدرک دکتری خود روزنامه باختر امروز را در سال ۱۳۲۸ منتشر نمود و اولین شماره آن در هشتم مرداد ۱۳۲۸ انتشار یافت(۱۷) باختر امروز که به دلیل جایگاه مدیر آن در جبهه ملی و دولت از لحاظ خبری موقعیت ویژه یافته بود بخش زیادی از ستون های صفحات خود را به رویدادهای مجلس اختصاص می‌داد و علاوه بر اخبار جلسات علنی و کمیسیونهای مجلسین (شورا و سنا) تفسیرهای پارلمانی و اخبار حواشی نمایندگان را نیز به چاپ می‌رساند.
علی زهری نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفدهم (۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲) در کنار دکتر مظفر بقایی کرمانی از موسسان و رهبران حزب زحمت‌کشان ملت ایران و مدیر روزنامه «شاهد» بود. او در جریان نهضت ملی شدن نفت در روزنامه مقالاتی به نفع نهضت ملی می‌نوشت و با حمایت‌های جبهه ملی ایران، توانست به عنوان دوازدهمین نماینده تهران به مجلس راه یابد. علی زهری بعدها همچون مظفر بقایی از دکتر مصدق و جبهه ملی بریده و به مخالفت با آن‌ها پرداخت. پس از ماجرای قتل سرتیپ محمود افشار طوس، رئیس شهربانی دولت مصدق، پای حزب زحمتکشان به میان آمد. از آن پس زهری و بقایی به رویارویی مستقیم با دولت پرداختند. به گونه‌ای که نهایتاً این زهری بود که دولت مصدق را به اتهام شکنجه متهمان پرونده افشار توس، استیضاح کرد.
پی نوشت:
۱- آشوری مهران،کمیابهای مطبوعات؛مطبوعات کمیاب،مطبوعات بهارستان، شماره اول، ۱۳۹۰،سال اول، ص ۱۴۶
۲ -______ بررسی نقش مطبوعات در بسترسازی کودتای ۲۸ مرداد، (تهران، موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۵)صص ۹۵-۹۴
۳ - طلوعی محمود،بازیگران عصر پهلوی ج ۶،( تهران، علم، ١٣٧٢)ص ۷۸۲
۴ -______ بررسی نقش مطبوعات در بسترسازی کودتای ۲۸ مرداد، همان، صص ۹۶-۹۵
۵ - الموتی مصطفی، ایران در عصر پهلوی، ج۶ ( لندن، پکا، ۱۳۶۹)، ص۲۷۷
۶ - طلوعی محمود،همان، ص۷۸۷
۷- بیژنی مریم، فکر آزادی مطبوعات،(تهران، مرکزمطالعات و تحقیقات رسانهها، ۱۳۸۴)،ص ۷۸
۸- بیژنی مریم، همان، ص ۷۹
۹-________ گذشته چراغ راه آینده است،پژوهش از گروه جامی،( تهران، ققنوس، ۱۳۷۷چ۶ ) ، ص۵۶۲
۱۰- ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، (تهران،کویر ۱۳۷۸، چ دوم)،ص۲۷۶
۱۱ - کاتم ریچارد، همان،ص۳۴۳
۱۲- عظیمی فخرالدین ،حاکمیت ملی و دشمنان آن،(تهران، نشر نگاره آفتاب، ۱۳۸۳)، ص۲۲۴
۱۳ - طلوعی محمود، مصدق در پیشگاه تاریخ، (تهران،نشر علم، ۱۳۸۱،چ دوم )، ص۱۳۰
۱۴- بیژنی مریم ، همان، ص۸۱
۱۵-_______بررسی نقش مطبوعات در بسترسازی کودتای ۲۸ مرداد،همان،ص ۱۰۱
۱۶-طلوعی محمود، بازیگران عصر پهلوی، همان،ص۷۸۷
۱۷- سفری محمد علی، قلم و سیاست،( تهران،نامک، ۱۳۸۸،چ دوم)، ص ۹۷
منبع: نشریه علمی-ترویجی اسناد بهارستان
نظر شما