بسم الله گفتند؛ وقتی همه خواب بودیم

به یاد تیزپروازانی که حماسه حمله به H۳ را خلق کردند

امروز باید هشت سال فداکاری و ایثار، جانبازی و شجاعت و هشت سال درد و رنج را بیاد آورد. گاهی فکر می کنم باید آن روزها را به یاد آورد تا هرگز فراموش نکنیم. مصاحبه ای را در خبرگزاری فارس می خواندم درباره جانبازیهای خلبانان نیروی هوایی در ماههای اول جنگ. در هشت سال جنگ ۲۱۲ خلبان شهید شده اند، هفتاد نفر یا یک سوم در شش ماه اول جنگ به شهادت رسیده اند. شکی نیست که بدون برتری هوایی در ماههای اول جنگ برتری ارتش عراق در زمین می توانست به برتری استراتژیک غیرقابل تغییری تبدیل شود.

روزی که جنگ شروع شد، پدر با درجه سرگردی فرمانده پایگاه ششم شکاری بوشهر بود. یگانهای این پایگاه اولین واحدهایی بودند که به تجاوز نیروهای عراقی پاسخ دادند و ظرف کمتر از دوساعت بعد از حمله به پایگاه، پایگاه هوایی بصره را بمباران کردند (لینک به مستند شبکه چهارم). ). من درباره تجربه او در روزهای جنگ چیزهای زیادی نمی دانم، در خانه مطلقا درباره این مسائل صحبت نمی شد. در سالهای آخر گاهی خاطراتی را تعریف می کردند، خیلی مختصر و مفید. یکی درباره اولین جلسه بریفینگ بعد از شروع جنگ، وقتی در پست فرماندهی بریفینگ شروع می شود و پدر شروع به صحبت می کند یکی از افسران حفاظت اطلاعات به او می گوید:

– جناب سرگرد یادتان رفت بگویید بسم ا… الرحمن الرحیم

پدر جواب داده بود:

– من بسم ا… الرحمن الرحیمم را چهار صبح گفتم که شما خواب بودی!

به یاد کسانی که بسم ا… گفتند وقتی که ما خواب بودیم. یادشان جاوید باد.

از خاطرات جاویدان یاد سرگرد «مهدی دادپی»...

چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۷
امروز باید هشت سال فداکاری و ایثار، جانبازی و شجاعت و هشت سال درد و رنج را بیاد آورد. گاهی فکر می کنم باید آن روزها را به یاد آورد تا هرگز فراموش نکنیم. مصاحبه ای را در خبرگزاری فارس می خواندم درباره جانبازیهای خلبانان نیروی هوایی در ماههای اول جنگ. در هشت سال جنگ ۲۱۲ خلبان شهید شده اند، هفتاد نفر یا یک سوم در شش ماه اول جنگ به شهادت رسیده اند. شکی نیست که بدون برتری هوایی در ماههای اول جنگ برتری ارتش عراق در زمین می توانست به برتری استراتژیک غیرقابل تغییری تبدیل شود.

روزی که جنگ شروع شد، پدر با درجه سرگردی فرمانده پایگاه ششم شکاری بوشهر بود. یگانهای این پایگاه اولین واحدهایی بودند که به تجاوز نیروهای عراقی پاسخ دادند و ظرف کمتر از دوساعت بعد از حمله به پایگاه، پایگاه هوایی بصره را بمباران کردند (لینک به مستند شبکه چهارم). ). من درباره تجربه او در روزهای جنگ چیزهای زیادی نمی دانم، در خانه مطلقا درباره این مسائل صحبت نمی شد. در سالهای آخر گاهی خاطراتی را تعریف می کردند، خیلی مختصر و مفید. یکی درباره اولین جلسه بریفینگ بعد از شروع جنگ، وقتی در پست فرماندهی بریفینگ شروع می شود و پدر شروع به صحبت می کند یکی از افسران حفاظت اطلاعات به او می گوید:

– جناب سرگرد یادتان رفت بگویید بسم ا… الرحمن الرحیم

پدر جواب داده بود:

– من بسم ا… الرحمن الرحیمم را چهار صبح گفتم که شما خواب بودی!

به یاد کسانی که بسم ا… گفتند وقتی که ما خواب بودیم. یادشان جاوید باد.

از خاطرات جاویدان یاد سرگرد «مهدی دادپی»
نظر شما