به بهانه انتشار کتاب کوه‌گیلویه در عصر صفوی در نشر مورخان

تالیف دکتر محمد مهدی روشنفکر

سجاد جمشیدیان، عضو تحریریه مورخان
ضعف تاریخ‌نگاری آکادمیک و علمی، سالیان متمادی بر پیکره تاریخ‌نویسی استان کوه گیلویه و بویراحمد سایه افکنده بود. متاسفانه بسیاری از تاریخ نگاری های راجع به این منطقه، عاری از اسلوب و روش‌های تاریخ نگاری علمی بود. علی رغم زحمات بسیاری که تعداد زیادی از بزرگان و نویسندگان این کتاب‌ها متحمل شده‌اند و اطلاعات با ارزشی از گذشته تاریخی این منطقه در اختیار عموم قرار داده‌اند، متاسفانه باید اذعان داشت که بسیاری از این پژوهش‌ها دارای ضعف های عدیده در روش تحقیق هستند و قابل استفاده در پژوهش‌های اکادمیک و علمی نیستند...
آدینه ۲۴ آذر ۱۳۹۶
ضعف تاریخ‌نگاری آکادمیک و علمی، سالیان متمادی بر پیکره تاریخ‌نویسی استان کوه گیلویه و بویراحمد سایه افکنده بود. متاسفانه بسیاری از تاریخ نگاری های راجع به این منطقه، عاری از اسلوب و روش‌های تاریخ نگاری علمی بود. علی رغم زحمات بسیاری که تعداد زیادی از بزرگان و نویسندگان این کتاب‌ها متحمل شده‌اند و اطلاعات با ارزشی از گذشته تاریخی این منطقه در اختیار عموم قرار داده‌اند، متاسفانه باید اذعان داشت که بسیاری از این پژوهش‌ها دارای ضعف های عدیده در روش تحقیق هستند و قابل استفاده در پژوهش‌های اکادمیک و علمی نیستند.
کتاب کوه گیلویه در عصر صفوی تالیف استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمد مهدی روشنفکر را می‌توان به جرات اولین کتاب علمی و روشمند در حوزه تاریخنگاری محلی این استان قلمداد نمود.
کتاب حاضر که پایان‌نامه ارشد ایشان در دانشگاه شیراز می‌باشد در بردارنده وضعیت تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم این منطقه در دوره صفوی می‌باشد. اهمیت کتاب حاضر زمانی مشخص می‌شود که کتاب های تاریخی که تاکنون درباره این استان نوشته شده‌اند، همگی به حوزه تاریخ معاصر معطوف بوده اند و این کتاب نخستین پژوهش جدی در دوره‌های میانه تاریخ این منطقه است.
با بنیان‌گذاری و شکل‌گیری حکومت صفوی، ایالت کوه‌گیلویه به‌عنوان یکی از ایالات سیزده گانه دولت صفوی، جایگزین ولایت ارجان گردید و شهر دهدشت به‌عنوان مرکز سیاسی این ایالت انتخاب گردید. در این دوره کوه‌گیلویه از ایالت مهم و از بیگلربیگی‌های چندگانه کشور محسوب می‌شد و حاکم‌نشین‌های متعددی ازجمله نواحی عجم، حویزه، شوشتر، دزفول، بصره، بنادر خلیج‌فارس و غیره در زمره این بیگلربیگی قرار داشت. اگرچه این وضعیت گاه دچار تغییر و تحول و فراز و نشیب می‌گردید، امّا تا پایان دولت صفوی تداوم داشته است. در دوره طولانی حکومت صفویه، پادشاهان این سلسله برای ایالت کوه‌گیلویه اهمیت و اعتباری خاص قایل بودند. این توجه به دلیل موقعیت سوق‌الجیشی منطقه و توان نظامی و مالی آن بوده است. همچنین از طریق این ایالت، امنیت سواحل خلیج‌فارس نیز تأمین می‌گردید. به همین دلیل نزدیک به یک قرن حاکمیت و فرمانروایی این ایالت را به سران ایل افشار که از قبایل قدرتمند و متنفذ قزلباش بودند واگذار کردند. پس از افشارها نیز همواره سرداران مهم و قدرتمندی برای تصدی حکومت کوه‌گیلویه از سوی پادشاهان صفوی منصوب می‌شدند که از مهم‌ترین آنها الله‌وردیخان و فرزندش امامقلی خان حاکمان فارس را می‌توان نام برد و این روند تا پایان سلسله صفوی ادامه داشته است. افشارهای کوه‌گیلویه به دنبال هفتادسال کشمکش قدرت با حکومت مرکزی و دیگر قبایل قزلباش و نیز درگیری و رقابت با الوار کوه‌گیلویه به‌تدریج زمینه ضعف و سقوط خود را فراهم آوردند. افشارها در موارد متعدد در مقابل حکومت مرکزی صف‌آرایی و اقدام به شورش‌های پی‌درپی نمودند. به دنبال سرکشی و عصیانگری آنان، شاه‌عباس اول در سال ۱۰۰۵ ﻫ. ق قدرت آنها را در هم کوبید و آنان را مجبور به مهاجرت اجباری نمود و برای همیشه آنان را از حکومت و سکونت در کوه‌گیلویه محروم ساخت. موقعیت ویژه اقلیمی و کوهستانی بودن بخش‌های از کوه‌گیلویه، سبب برخی شورش‌های ضد صفوی در این ایالت گردید. مهم‌ترین این شورش‌ها، شورش قلندرشاه (شاه اسماعیل دروغین) بود که مایه گرفتاری دولت صفوی برای مدتی طولانی شد و توانست برای مدت هفت سال بر این ایالت حکمرانی کند. قلندر شاه که مدعی بود شاه اسماعیل واقعی است، توانست مردم کوهگیلویه و حتی ایالات همجوار پیرامون خود را گرد آورده و سپاهی انبوه تشکیل دهد و به بحرانی جدی برای دولت صفوی و پادشاه وقت (شاه محمد خدابنده) تبدیل شود. شورش‌های ملاهدایت آرندی، امیر بداغ و صفی‌میرزا نیز هر کدام به‌جای خود مردم بسیاری را علیه دولت صفوی شوراند. همراهی و هواداری مردم کوه‌گیلویه از این شورش‌ها بیانگر نارضایتی و ناخشنودی آنان از دولت صفوی و نیز حاکمان محلی وقت بوده است. اخذ مالیات‌های سنگین از مردم، نارضایتی از حاکمیت مطلق افشارها، بی‌توجهی حاکمان به خواسته‌های آنان و نهایتاً محقق نشدن خواسته‌های آنان از مهم‌ترین دلایل نارضایتی مردم کوهگیلویه از حکومت صفوی بود. هر کدام از این شورش‌ها با بی‌رحمی تمام سرکوب و رهبران آنان به شدیدترین وجه ممکن مجازات شدند.
مردم کوه‌گیلویه در جنگهای صفویه با دشمنان و دفاع از سر حدات و استقلال کشور خدمات برجسته‌ای انجام دادند. در روزگار حاکمیت افشارها و نیز پس از افشارها، سپاهیان کوه‌گیلویه در اکثر جنگهای دولت صفوی با دشمنان حضور فعال و مؤثر داشتند به‌گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد که نقش نظامی کوه‌گیلویه بسیار تعیین‌کننده بود. به شهادت متون دوره صفوی، سپاهیان کوه‌گیلویه علاوه بر حضور در جنگ‌های خارجی، مهم‌ترین نقش را در سرکوب شورش‌های داخلی و مخالفان حکومت داشتند. به دنبال هجوم افغانها و سقوط دولت صفوی در اصفهان و قتل شاه سلطان حسین در سال ۱۱۳۵ ﻫ. ق، ایالت کوه‌گیلویه نیز از هجوم افغانها در امان نماند. تلاش و مردم کوه‌گیلویه در مقابل محمود افغان باعث گردید تا او پس از سروسامان دادن به حکومت خود در اصفهان، برای سرکوب مردم این منطقه، با سپاهی فراوان عازم کوه‌گیلویه گردید و به‌رغم سپاهیان فراوان در برابر مردم کوه‌گیلویه شکست را پذیرفت و با شرمساری و سرافکندگی بسیار شبانه وارد اصفهان شد و هیچگاه نتوانست بر مردم کوهگیلویه پیروز شود. علاوه بر جنبه‌های سیاسی و نظامی، ایالت کوه‌گیلویه از لحاظ اقتصادی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود؛ این ناحیه به‌مثابه یک مسیر ارتباطی، مرکز کشور را به جنوب غرب آن در هم‌جواری قلمرو عثمانی مرتبط می‌نمود و محدوده آن نیز تا اروندرود گسترده و بر بندر مهم بصره به‌عنوان یکی از کانون‌های مهم اقتصادی و تجاری تسلط داشت. همچنین به لحاظ وضعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی، زیستگاه مناسبی برای ایلات بومی و قزلباش و اقتصاد گله‌داری محسوب می‌شد که یکی از پایه‌های مهم اقتصاد عصر صفوی را تشکیل میداد.
برگرفته از روشنفکر، محمدمهدی؛ کوه گیلویه در عصر صفوی؛
این کتاب در پاییز ۱۳۹۶ توسط انتشارات مورخان، ناشر تخصصی جامعه تاریخ‌نگاران ایران روانه بازار نشر گردیده است.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما