فیلی که به هوا رفت

تاریخچه ورود بالون به ایران

نویسنده: بهنام، زهرا

پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶
* توضیح ضروری: این یادداشت بر اثر اشتباهی، با برخی تغییرات (بدون اطلاع نویسنده) در روزنامه ایران مورخه ۳۰/خرداد/۱۳۹۶ منتشر شده که حاوی اطلاعاتی نادرست درباره میرزا ملکم خان و نحوه ممنوعیت پرواز بالون در ایران است. از این رو وبگاه مورخان به خواسته نویسنده، یادداشت اصلی و مستند را منتشر می کند.

***

مقدمه
از زمانهای دور، انسان در اندیشه پرواز در آسمان بود. در شاهنامه به پادشاهی اساطیری به نام کیکاوس اشاره شده است که در هوس پرواز، عقابانی را به تخت خود بست و برای مدتی طعم شیرین پرواز در آسمان را چشید. هرچند با سقوط و اسیر شدن به دست دیوان، تاوان این کار پرخطر و « دور از خرد» خود را پرداخت کرد. اسطوره پرواز مختص ایرانیان باستان نبود و در اساطیر و افسانه های به جا مانده از سایر ملل نیز با نمونه های دیگری از تلاش انسان برای پرواز و نظاره بر زمین از فراز آسمانها روبرو می شویم تا آنکه سرانجام در سده هیجدهم، این آرزوی به ظاهر دست نیافتنی با اختراع بالون و بعدها در سده بیستم میلادی با اختراع هواپیما عملی شد، که البته خود ابتدای راه پرواز انسان در آسمانها به حساب می آید.
اولین وسیله بزرگ هوایی برای کمک به انسان برای دستیابی به آن آرزوی دیرینه، توسط دو برادر فرانسوی به نامهای ژوزف و ژاک مونگلفیه اختراع شد. بالونی که به وسیله سوختن گاز هیدروژن و هوای گرم به پرواز درمی آمد. این بالون به شکل سبدی که به یک کیسه بزرگ وصل می شد و با هوای گرم که از داخل وارد این کیسه می شد پر می گشت و با توجه به باد و شرایط هوایی به سمت بالا به حرکت درآمد. جالب است بدانیم اولین مسافرهای این بالون یک اردک ، یک خروس و یک گوسفند بودند که نخستین مسافران هوایی تاریخ محسوب می شوند. بالن برادران مونگلفیه حدود دو کیلومترارتفاع گرفت و ۱.۵کیلومتر برد داشت که در نوع خود جالب و جدید بود.
اما داستان ورود اولین بالون هوایی به ایران به حدود ۱۰۸سال بعد از اختراع و نخستین پرواز آن یعنی به سال ۱۲۷۰شمسی ( ۱۸۹۱میلادی ) هم زمان اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار برمی گردد. چند تن خارجی از اتباع فرانسه در تهران ادعا می کنند که چیزی اختراع کرده اند که می توانند با آن به هوا پرواز کنند و قرار نمایش آن را برای روزی درمیدان مشق می گذارند و مردم هم که این امر بعد از قصه شاهنامه و هوا رفتن کیکاووس که از دهان نقالها شنیده بودند برایشان عجیب بوده برای تماشا هجوم می بردند تاهنگام عمل می رسد.
فرنگیها چادر برزنتی بسیار بزرگی را بر سر حفره ای که قبلا دستور حفر آن را با میخها و طنابهای مخصوص به زمین محکم کرده در کاه ها آتش افکنده و چون دود در زیر چادر جمع می شود کم کم بالا آمده بزرگ و بزرگتر گردیده سر پا می شود و آنگاه دهانه اش را به هم آورده سبدی به زیرش بسته،یک نفر در آن می رود و در یک لحظه طنابهای آن را بریده رهایش می کنند و بالن در مقابل دیدگان حیرت زده مردم ، مسافر را برداشته به هوا می برد، اما هنوز چند دقیقه از صعود آن نمی گذرد که ترکیده سرنگون شده سرنشین آن پخش زمین می شود و مردم که آرزوی چنین اتفاق و گوشمالی فرنگی را که می خواسته سر از کار خدا در آورد می کرده اند غرق شادی و شعف گردیده این شعر را بالبداهه سروده دهن به دهن می کنند :

فرنگــــــــــی آمد و بالون هــــــــــوا / رفت نشست در توش و تا پیش خدا رفت
می خواست سر در کنه از کارسبحون / خدا زد تو سرش افتاد تو میــــــــدون

جالب آنکه به خاطر شکل هندسی بالن به هنگام به پرواز درآمدن، مردم کوچه و بازار آن را به فیل تشبیه کردند و این مثل بر سر زبانها افتاد که « انگار فیل به هوا کردند!»
در خاطرات ناصرالدین شاه هم اینگونه به ماجرای پرواز بالون در تهران اشاره شده است :« روز شنبه ۸ ربیع الاول ۱۲۹۴. ۵ساعت به غروب مانده از کریاس جلو خان مدرسه دارالفنون ؛دو بالون بزرگ به هوا رفت .همان بالونچی های سابق؛ اول بالون سرخ رنگی را به هوا کردند؛ یک نفر نشسته به هوا رفت؛زیاد نرفت.بزودی افتاد به باغ و خانه اعتضاد الدوله. ما با پیشخدمتها به بالای شمس العماره بودیم؛ادیب؛فرخ خان؛سیاچی وجیه و غیره بودند. مردم زیادی یعنی کل اهل شهر روی بامها و کوچه و غیره بودند و بعد از نیم ساعت دیگر ؛بالون سفید بسیار خوش ترکیب بزرگی به هوا رفت.دو نفر نشسته بودند.خیلی خوب و راست به هوا رفت.قریب دو هزار ذرع هوا رفت که آدمها مثل کبوتری پیدا بودند؛ نیم ساعت تمام روی آسمان در میان ارتفاع ایستاد؛تماشای بسیار خوبی به مردم داد؛بعد پایین آمد؛یکراست تو باغ سهپسالارافتاده بود؛قمرالسلطنه(همسر سهپسالار) و کنیزهای او ریخته بودند سر بالونچی ها.» ظاهرا عده ای از دانشجویان دارالفنون نیز در پی ساخت بالون وطنی بوده اند هرچند از نتایج تحقیقات و کارهای آنها اطلاعی در دست نداریم.
بعدها مظفرالدین شاه در سفر به فرنگ، یک بالن نیز خریده بود اما به دلایل مختلف فرصت استفاده از آن را نیافت تا زمانی که محمد علی میرزا وارث تاج و تخت او شد. جنگ مشروطه خواهان با محمد علی شاه بالا گرفت. یکی از سران نظامی به نام ارشد الدوله که گویا شنیده بود فرانسه در جنگ ۱۸۷۰ با این وسیله قادر به شکست آلمان شد ه است پیشنهاد کرد برای سرکوب مشروطه خواهان از همان بالن استفاده کنند. اما وقتی بالن را باز کردند تعدادی موش از آن بیرون جهیدند و معلوم شد که پیش از آن موشها بالن را جویده اند!

بعدها و با آمدن هواپیماها و امنیت بسیار بالاتر آن نسبت به پرواز با بالون، رفته رفته این وسیله به حاشیه رفته و در حال حاضر در ایران بیشتر درعلم هواشناسی و یا برای تفریح کاربرد دارد .
منابع:
۱. طهران قدیم ، جعفر شهری
۲. بخشی از کتاب تاریخ نیروی هوایی،
۳. دارالفنون، فاطمه قاضیها

نظر شما