ز هوشنگ ماند این سده یادگار

هوشنگ پادشاه اساطیری

اردلان کوزه‌گر، پژوهشگر تاریخ
چهره‌ای که ما از هوشنگ می‌شناسیم، آخرین نسخه‌ی استوره‌ی ملی‌مان است که به نظم فردوسی جاودانه شده است، ولی یاد و نشان از هوشنگِ پیشدادی تا به دوران اوستایی می‌رسد. در زامیادیشت، هوشنگ پادشاه هفت‌ کشور خوانده شده که بر کَوی‌های ستمکار و دروندان و جادوگران چیره شده و دو سوم دیوان مَزَندَری را برانداخته است. در آبان‌یشت گزارش شده او در پای کوه البرز برای اَناهید پیشکشی کلان آورده تا او را در پیروزی بر دیوان یاری دهد. در نوشته‌های دوره‌ی اسلامی از هوشنگ بیشتر نوشته شده است....

آدینه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹

هوشنگ در جایگاه یابنده‌ی آتش در استوره‌ی ایرانی همانند پرومته در استوره‌های یونانی است، البته با دگرسانی‌های بسیار. هوشنگ از مردمان است و پرومته تیتان (تیتان: دسته‌ای از خدایان یونان)، هوشنگ برای از میان بردن یک مار، که خرفستری است که کشتنش ستایش شده، سنگی به سوی او می‌اندازد و به گونه‌ی اتفاقی چگونگی ساخت آتش را درمی‌یابد، از آن پس ایرانیان برای بزرگداشت یافتن آتش هر ساله در آن روز جشن سده را برپا می‌داشته‌اند، ولی پرومته به اعتماد زئوس خیانت کرد و آتش که تنها در دست خدایان بود را به انسان بخشید و البته سزای کارش را هم دید.

نام هوشنگ در اوستایی هئوش‌ینگهه(Haošyaŋha) و به عربی «اوشهنج فیشداد»، «اوشنج» و «اوشهنق» آمده است. فرنام (:لقب) پیشداد هم در اوستایی، پره‌ذاته (Para δāta) آمده است. نام اوستایی او به چم (:معنای) کسی است که خانه‌های خوب می‌سازد و فرنامش به چم نخستین قانون‌گذار است. پیشداد یا پره‌داته را گاه با پارالاتوس، نیای خاندان سکایی پارالاتیان نیز هم‌سنجی کرده‌اند. این پارالاتوس در استوره‌های سکایی نخستین انسان دانسته شده است. چهره‌ای که ما از هوشنگ می‌شناسیم، آخرین نسخه‌ی استوره‌ی ملی‌مان است که به نظم فردوسی جاودانه شده است، ولی یاد و نشان از هوشنگِ پیشدادی تا به دوران اوستایی می‌رسد. در زامیادیشت، هوشنگ پادشاه هفت‌ کشور خوانده شده که بر کَوی‌های ستمکار و دروندان و جادوگران چیره شده و دو سوم دیوان مَزَندَری را برانداخته است. در آبان‌یشت گزارش شده او در پای کوه البرز برای اَناهید پیشکشی کلان آورده تا او را در پیروزی بر دیوان یاری دهد. در نوشته‌های دوره‌ی اسلامی از هوشنگ بیشتر نوشته شده است. یعقوبی، هوشنگ را دومین پادشاه ایران می‌خواند که چهل سال بر تخت نشسته است. در «نوروزنامه»‌ی منسوب به خیام، هوشنگ جانشین کیومرث است و نهصد و هفتاد سال پادشاهی می‌کند. در این کتاب یافتن انگبین و ساخت ابریشم را از آن هوشنگ دانسته‌اند. ابن اثیر او را نخستین پادشاهی که ساختمان‌ها و نمازگاه ساخت و «کانی‌ها را بیرون کشید» (استخراج فلز) و از آنها ابزار ساخت، شناسانده است. به نوشته همین تاریخ‌نگار، نخستین شهرهای جهان که شوش و بابل باشند را هوشنگ ساخت. او بهره‌برداری از آب و کشاورزی را رواج داد. دوران پادشاهی‌اش چهل سال بود. او نخستین قانون‌گذار بود و از این روی پیشداد خوانده شد. این هر دوی قانون‌گذاری و ساخت سرپناه، با ریشه‌شناسی نام و فرنام هوشنگ هم‌خوانی دارد.

نام هوشنگ در استوره‌های هندی همتایی ندارد، از این رو می‌توان پنداشت که شخصیت هوشنگ به جهان ایرانی بستگی دارد و نه روزگار هندوایرانی. از آنچه در بالا گفته شد پیداست که دانسته‌های دوران اسلامی هم از هوشنگ پیشدادی چندان بی‌پیوند نبوده و کمابیش ریشه در آگاهی‌های باستانی داشته است. باری؛ از این دانسته‌های اندک درباره‌ی او به چند سر نخ می‌رسیم. ولی نخست باید گفت که بسیاری از چهره‌های استوره‌ای، در بُن نماینده‌ی یک دوره‌ی تاریخی‌اند، به دیگر سخن آنچه از کارنامه‌ی هوشنگ به ما رسیده است، چه بسا کارنامه‌ی دودمانی بوده که سال‌ها بر سر کار بوده‌اند و نخستین پایه‌های تمدنی را پی‌ریخته‌اند و سپس یاد آن روزگارِ دور، سینه به سینه به ما رسیده است و چون این خاطره به دوره‌ی تاریخی رسیده، همه‌ی آن روزگار و شاهان به نام یک تن، که شاید نخستین شاه یا بزرگ‌ترین شاه آن دوره یا دوده بوده‌اند تبلور یافته باشد. این‌گونه می‌توان دستاوردهای روزگار هوشنگ را با دانسته‌های تاریخی و باستان‌شناختی سازگار نمود. این شیوه که دستاوردهای چند پادشاه یا چهره‌ی سیاسی را یکجا به نام یک تن شمرده‌اند، در دوره‌های تاریخی نیز رواج داشته است.

باری؛ سرنخ‌هایی که دوره‌ی هوشنگ پیشدادی را می‌توان از آن‌ها گمانه‌زنی کرد، اگرچه انگشت‌شمار، ولی کلیدی‌اند. هوشنگ پادشاهی بوده که سازه‌هایی نیکو برپا داشته، در روزگارش مردمان آتش را مهار کرده بودند و فلز از سنگ گرفته شده است و روزگاری که در پی آنیم زمانی است پیشاتاریخی. می‌توان چنین انگاشت که دوران هوشنگ نمادی از انقلاب نوسنگی و دوره‌ی مس‌سنگی است. این دوره بازه‌ی زمانی درازی از ده هزار تا پنج هزار و سیصد سال پیش را دربرمی‌گیرد. در این روزگار است که کشاورزی و دامپروری رفته‌رفته گسترش یافته و نخستین پایه‌ی نظام‌های سیاسی نخستین ریخته می‌شود. سکونت‌گاه‌های بسیاری در بخش‌های گوناگون ایران در پیوند با این بازه‌ی زمانی یافته شده‌اند، که شاید اگر از میان آن‌ها از چند سکونت‌گاه در دوره‌های زمانی گوناگون در شوش یاد کنیم، با توجه به آگاهی‌هایی که در بالا گفته شد، بد نباشد. اثرهایی از کشیدن آبراهه‌ها برای کشاورزی در این دوره در کاوش‌های باستان‌شناسی دیده شده است. در پایان این دوره، که به مس‌سنگی یا عصر مس شناخته می‌شود، انسان توانست مس را از کان بیرون بکشد و ابزارهای فلزی بسازد. این دوره پیوندی میان عصر سنگ و عصر برنز می‌باشد. در مرکز و جنوب باختری ایران تاکنون نشانه‌هایی از برداشت کانی‌های فلزی دیده شده است. نخستین روستاهای سامانمند در این زمان برپا شد. اثرهایی از درگیری میان روستاهای گوناگون در این دوران شاید در ذهن نسل‌های آینده به گونه‌ی جنگ‌های حماسی جلوه‌گر شده‌اند که در آن دیوان و کوی‌های ستمکار نابود شده‌اند.

همه‌ی آنچه که در بالا گفته شد، تنها برپایه‌ی یافته‌های اندک باستان‌شناختی و کوشش برای پیوند زدنشان با استوره‌ی ملی بوده است. سخن از دوره‌ای است که هنوز مردمان نوشتن را نیاموخته بودند. از این‌رو هرگز ما نوشته‌ای نخواهیم یافت که بگوید این ساختمان را هوشنگ‌نامی برافراشته است، یا این سرزمینی بوده که پیشدادیان بر آن فرمان می‌رانده‌اند. پس هر تجسمی از آن روزگار و هر کوششی برای بازسازی آن خاطره‌ی مه‌آلود استوره‌ای، تنها با نیروی خیال و تصویرسازی اندیشه شدنی است و البته اثبات‌پذیر هم نخواهد بود. با این همه، هوشنگ نمادی است استوره‌ای از آغاز تمدن یک ملت کهن، ملتی که ریشه‌هایش به روزگارانی بسیار کهن‌تر از تاریخ بازمی‌گردد.

یاری‌نامه
اسطوره زندگی زرتشت- ژاله آموزگار- احمد تفضلی- انتشارات چشمه
تاریخ کامل- عزالدین ابن اثیر- ترجمه‌ی سید حسین روحانی- جلد یکم- انتشارات اساطیر- چاپ سوم- ۱۳۸۳
تاریخ یعقوبی- احمد بن اسحاق یعقوبی- جلد اول- ترجمه‌ی محمد ابراهیم آیتی- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی- چاپ نهم- زمستان ۱۳۸۹
نوروزنامه- خیام- تصحیح مجتبی مینوی- انتشارات اساطیر- چاپ دوم ۱۳۸۵
هوشنگ، شاپور شهبازی، دانشنامه ایرانیکا
منبع: امرداد / شماره 435 / ۳۰ دی ۱۳۹۹
نظر شما