« تمدن» به کمک تاریخ آمد!

شیوه های نوین تدریس تاریخ در مدارس آمریکا

علیرضا عسگری، کارشناس تاریخ جهان
شیوه های تدریس تاریخ از ایران تا اروپا و آمریکا بسیار متفاوت است. هرچقدر در دانشگاه های ما از منسوخ شده ترین شیوه ها بهره برده می شود، در مدارس و آکادمی های غربی تلاش می شود از به روز ترین شیوه ها برای این امر استفاده شود. اخیرا شرکت های ۲K and GlassLab Games اعلام کرده اند، نسخه پنجمِ بروز شده ی بازی « تمدن » را برای تدریس در دبیرستان های آمریکا ارائه خواهند داد. ...

چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵
شیوه های تدریس تاریخ از ایران تا اروپا و آمریکا بسیار متفاوت است. هرچقدر در دانشگاه های ما از منسوخ شده ترین شیوه ها بهره برده می شود، در مدارس و آکادمی های غربی تلاش می شود از به روز ترین شیوه ها برای این امر استفاده شود. اخیرا شرکت های ۲K and GlassLab Games اعلام کرده اند، نسخه پنجمِ بروز شده ی بازی « تمدن » را برای تدریس در دبیرستان های آمریکا ارائه خواهند داد. «تمدن» یک بازی سبک استراتژیک است که در آن کاربر همگام با روند دنیای آزاد بازی، ساختن تمدن خودش را از گذشته های دور تاکنون شروع می کند. در این بازی، جنگیدن تنها بخش کوچکی از موفقیت شماست. دیپلماسی، مدیریت کشور و منابع مالی، مدیریت عمران و آبادی، ساماندهی نیروی های نظامی و در کل، ساختن یک تمدن مد نظر سازندگان بازی بوده است. در این بازی شما به مرور با شخصیت های بزرگ تاریخی از داریوش اول هخامنشی تا بیسمارک و هیتلر دیدار خواهید کرد و حتی زمان تشکیل سازمان ملل باید با دیپلماسی کشور خود را پیروز بحث ها بگردانید! اما قصد ندارم اینجا به خودِ بازی و مسائل فنی آن بپردازم که در فضای مجازی اطلاعات محکم تری پیدا خواهید کرد. بحث من در این نوشتار این است که چرا مدارس آمریکا به چنین فکری رسیدند؟ در واقع آموزش پیشادانشگاهی ما که یک شوخی تلخ است! در دبیرستان هیچ درسِ جدی ای وجود ندارد(علوم انسانی) و هدف تنها گرفتن کاغذی بنام دیپلم است که در واقع در علوم انسانی یک هیچ کاره تحویل جامعه می دهد، حتی از تدریسِ درست قواعد دستور زبان نیز وامانده ایم وگرنه این همه اغلاط املایی و دستوری در نوشتارهای مردم چه می کند؟ چه برسد به کتابِ تاریخ که برای اکثر افراد حوصله سر بر و به معنی امتحان سخت پایان سال است چرا که بجای تحلیل و نظر شخصی باید مشتی اسامی و تواریخ را حفظ کنند و در برگه امتحان اگر قرار است به سوالی پاسخ تشریحی نیز بدهند باید کلمه به کلمه حفظ شده از متن کتاب باشد، طوری دقیق که با نمره ۲۵ صدم هر سطر یا کلمه ای درجه بندی شده است. وضعیت در دانشگاه انصافا بهتر است. گرچه با ملاک های دانشگاهی هم بسنجیم، وضعیت تدریس تاریخ، حداقل در دانشگاهی که من در آن بودم و به آن دانشگاه مادر می گویند، جالب نیست، نمی خواهم تقصیرها را گردن استاد یا دانشجو بیاندازم، زمانی که نظام آموزشی ما از پایه ایراد دارد همه قربانی این ماجرا می شوند، چه استاد و چه دانشجو. ما از دانش آموزان مان نمی خواهیم که تحلیل کنند، از ذهن دست نخورده ی خود بهره ببرند و بیاندیشند و تفکر انتقادی یعنی حلاجی مسائل و پرسیدن را یاد بگیرند.
ایراد از کجاست؟ پاسخش در توان و دانش من نیست، اما حقیقتی است که وجود دارد. این حقیقت که دانش آموزانی که ما باشیم وارد دانشگاه می شویم. این حقیقت که چرا بیشترین دانشجوهای سر کلاس تاریخ دانشگاه مادر، خموش اند، چرا جزوه برداری مهم ترین هدف چهار سال، تکرار می کنم چهارسال با ارزش زندگی می شود؟ چرا اگر در هر ورودی یک یا دو یا سه نفر پیدا شوند که ذهنی پرسشگر دارند مایه ی فخر است؟ شاید به این دلیل که بسیاری اشتباه آمده اند؟ اگر از بحث عده ای که تاریخ را ناچارا انتخاب های بعدی قرار داده بودند و متاسفانه رتبه کنکور یاریشان نکرده بگذریم، باقی هم که با علاقه می آیند یا اگر هم فراتر از علاقه، و دغدغه باشد، با دیدن وضعیت « تاریخ نگاری و تاریخ پژوهی» نومید می شوند و این گونه است که برای برخی، کلاس های تاریخ دانشگاه خصوصا در بعد از ظهرها از کسالت بار ترین لحظات عمر می گردد. می گویم، هیچ فردی مقصر نیست، همه قربانی نظام منسوخ شده ی تدریس تاریخ و کلی تر علوم انسانی هستند. حال این تصویر از تاریخ خوانی را بگذارید کنار تدریس تاریخ در دبیرستان های غربی با بازی رایانه ای! گویی همان طور که روزن استون در کتاب History on Film , Film on History می گوید، تاریخ تنها کلماتی بر صفحات نیستند، صفحاتی که در بهترین حالت در مجلداتی قطور جای گرفته که سنگینی و قطر آنها ملاک دانشی است که به می آموزند! تاریخ نگاری، یعنی زیستن تاریخ. زیستن تاریخ یعنی فلسفه تاریخ، مفاهیم تاریخ، سیر تاریخ و معنای تاریخ را اندیشه و درک کنیم و در هر چیزی نمود آن را بیابیم!
سینما یک جنبه آن است و بازی های رایانه ای بعد دیگر، دیگر کلاس تاریخ، سخنرانی کسل بار معلم درباره جنگ واترلو نیست، بلکه کنار متون درسی که سر کلاس یا در خانه خوانده می شوند، دانش آموز خود درگیر نبرد واترلو می گردد تا از آن یک تجربه سه بعدی و بصری بیابد و خود را در لحظات سخت ساماندهی یک نبرد، جای ناپلئون بگذارد، آیا این باعث نمی شود ذهنیت تاریخی فرد از کلیشه ها و قضاوت ها و پیش داوری ها دور شود و بجای خارج گود نشستن با همه ایراداتی که به بازی ها وارد است، خود ساعتی وارد میدان شود و گویِ تاریخ سازی براند؟ با توجه به تجربه ام از بازی های رایانه ای، در میان خیل عظیمی از بازی های تجاری، عناوینی هست که کاملا ارزش بررسی و وقت گذاشتن دارند: assassin’s creed در نسخه های رنسانس ببعد، طوفانی در بازسازی رویدادها و مکان های تاریخی بپا کرده و آن قدر تیم تاریخ پژوه قدری دارد که ارزش برگزاری یک کنفرانس درباره بازسازی های تاریخی این مجموعه بازی را داشته است (جنبه های این بازی قابل نقد است و نام بردن از آن در این متن به معنای تایید و موافقت با تمام محتوای آن نیست). Call of duty که از همان نسخه های اول بازسازی جنگ جهانی دوم را به عالی ترین نحو انجام داد و سپس از نسخه ی چهارم (به جز نسخه ی پنجم) داستان بازی در زمان حال می گذرد و به خوبی مخاطب را با سیاست ورزی های ابر قدرت ها و چگونگی جنگ افروزی گرفته تا نقد مدرنیته و سرمایه داری در نسخه های اخیر آشنا می کند (گرچه باید به اهداف تبلیغاتی این بازی در قهرمان نشان دادن آمریکا دقت کرد و هشیار بود و آن را نقد کرد، چراکه این جنبه تبلیغاتی اگر تحت کنترل و نقد علمی فردی مثل استاد یا معلم نباشد، اثرات منفی دارد). Metal gear solid که یک تیم حرفه ای از سیاست دان، کارشناس امور نظامی و تاریخ جنگ سرد و تاریخ دان پشت سر خود داشت و مشاوره های ارزشمندی دریافت کرد(ایضا این بازی نیز جنبه های تبلیغاتی دارد که باید نسبت به آن هشیار بود). far cry در نسخه دوم که شما تجربه جنگ های داخلی آفریقا میان گروه های مسلح ایدئولوگ را دارید یا در نسخه پنجم این بازی در نقش یک انسان ماقبل تاریخی باید زیست کنید. مثال های دیگری نیز می توان آورد اما بنظر کافی می آید. تاریخ شناس کسی است که بدنبال تجربه ی تاریخی در ابعاد مختلف زندگی باشد و از آن کتابخانه ی منزوی خود بیرون آید، چرا که اگر می خواهد به جامعه خویش سودرسان باشد باید آن ( و به تبع جامعه جهانی) را بشناسد و چه منابعی بهتر از این بازی ها و فیلم ها؟ بنظرم بازی « تمدن» سبب می شود قدرت استدلال، خلاقیت و مدیریت دانش آموزان رشد پیدا کند و بجای توقع حل مسائل توسط دیگران، خود مجبور به حل مشکلات بزرگی چون حمله تزار روس یا قبیله صحراگرد به محیط بازی باشند! بیاموزند که از خود پرسش کنند، چگونه میتوانم این حمله را دفع کنم؟ و ذهن به جست و جوی پاسخ ها برآید، منابع مالی را بررسی کن! نفرات دشمن را بشناس! تاکتیک های دشمن چیست؟ مرزها در چه وضعیتی بسر می برند؟ نیروهای دفاعی در چه حالی هستند؟ هدف از حمله چیست؟ پاسخ به تک تک این پرسش ها، آیا سبب نمی شود تا ذهنی خلاق و مدیر و پرسشگر و پاسخ جو ببار آید؟ از سوی دیگر باید به فکر تولید بازی هایی از این دست با محتوای فرهنگی خودمان نیز باشیم تا فرد خوراک فکری غربی صرف دریافت نکند بلکه بتواند با استاندارهای مطلوب، تجربه های تاریخی کشورش را در قالب بازی های رایانه ای دریافت کند و سپس دست به نقد و بررسی جنبه های مختلف هر دو بازی (غربی و ایرانی) بزند.
ما نیز باید فکری کنیم! باید از جایی شروع کرد! بسیار خب، دانش آموز از دبیرستان به دانشگاه می آید، با علاقه یا انگیزه ولی تحلیل نمی داند یا کم می داند، چرا چهارسال دیگر باید اوقاتش را تلف شده بپندارد؟ باید استادان گرامی که من میدانم از نظر علمی تمام تلاش خود را می کنند اما به تدریس که می رسد نمی دانم مشکل از کجا آغاز می شود، شیوه های نوینی در تدریس پیگیری نمایند. البته من فضایی نومید از کلاس های خودم ترسیم کردم اما اضافه کنم استادانی نیز دیدم که در تلاش برای تغییر وضعیت برآمدند. استادان جوانی که سر کلاس های تاریخ سخن از هرمنوتیک و نشانه شناسی گفتند و ترکیبی از مناظره میان دانشجویان و خواندن متون دست اول عربی تاریخ اسلام و تحقیقات جدید را بکار بردند یا استادان باتجربه ای که اهمیت جغرافیا و ادبیات و نسخ خطی را به ما آموختند. باید این روند ادامه بیابد، دانشجو نقش مهمتری دارد، بی انگیزگی را با استفاده از شیوه های دیگر آموختن تاریخ مثل فیلم، بازی های رایانه ای، ادبیات، هنرهای تجسمی و موسیقی می توان زدود و کاری کرد تا متون عالی تاریخ را زیست کنیم.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما