عید فطر به روایت قبله عالم

روزگاری که استهلال با تلگراف خبررسانی می‌شد

توضیح تصویر: مراسم عید فطر در حضور ناصرالدین شاه قاجار...

چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵
چهارشنبه 29 رمضان 1309ق
امشب نجوماً باید ماه دیده شود و فردا عید کنند، امّا احتیاطاً ما گفتیم آتش‌بازی نکنند، تا ماه دیده شود. نایب‌السّطنه رفته بود به امیریّه و در آن‌جا ماه را دیده بود و به ما نوشته بود. یک سرباز هم دیده بود، امّا چون مردمِ شهر کسی ندیده بود، گفتیم حقیقتاً نباید عید کرد و آتش‌بازی هم نکنند، مردم هم از رﺅیت ماه ﻣﺄیوس شده بودند و همه سحر خورده و خوابیده بودند.
پنجشنبه غرّه شوّال 1309ق
عیدفطر، دیشب تمام مردم برای طلب هلال رفته بودند؛ حتی آغامحمّدخان هم بالای بامِ خواب‌گاهِ ما رفت و هلال را دید و سایرین هم دیده بودند. دیگر شک و شبهه‌ای جهت عید باقی نماند.
صبح برخاستیم و رفتیم به اطاق امین‌اقدس که رخت بپوشیم، دیدیم پاکتی آوردند که امین‌السّلطان فرستاده بود؛ باز کردیم خواندیم. دیدیم نوشته است که در قم و قزوین و بعضی جاها ماه را دیده‌اند و ثابت شده است و امروز عید است. فوراً حکم کردیم چند تیر توپ انداختند، و نقاره‌خانه زدند. تقریباً چهار ساعت از دسته گذشته بود که مردم خبر شدند امروز عید است.
آغانوری خواجه، خیلی مردکه خوبی است؛ دیدیم آنجا راه می‌رود. صدایش کردیم، تلگراف قزوین را بهش نشان دادیم و گفتیم این است، آخوندها نوشته‌اند به ما ثابت شد و روزه را خوردیم. یک تکّه نان آوردیم و گفتیم بخور. این همین‌طور راست راست وایستاده بود هیچ نمی‌گفت. گاهی می‌گفت که {نُمُ خُورُم، نُمُ خُورُم}. هر چه گفتیم بخور، دیدیم نمی‌خورد و آخر بنا کرد به گریه کردن. یک بامّ زدیم توی سرش و گفتیم جهنّم نمی‌خوری؛ تا عصر اگر چیزی خوردی پدرت را درمی‌آورم. حقیقتاً خیلی مردکه خری است.
منبع: نقل و تلخیص از خاطرات ناصرالدین‌شاه
نظر شما